آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
پژمان جمشیدی؛ زیرخاکیِ کشف‌شده در مستطیل سبز
کد خبر: 291621 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۱ سه شنبه ۶ ارديبهشت - 08:51

پژمان جمشیدی؛ زیرخاکیِ کشف‌شده در مستطیل سبز

اگر موفقیت را با معیارِ «شهرت» بسنجیم؛ بی‌شک گاهی این اتفاق زمانی حاصل می‌شود که تغییر مسیر داده‌ایم. گاهی معروف و به‌تبع‌آن موفق نمی‌شویم، تنها شاید به‌این‌علت‌که در مسیر مناسبی حرکت نمی‌کنیم. گاهی نیز باید صبر و حوصله به‌خرج داد تا چشم‌انداز موردنظر هویدا شود. البته این‌را نمی‌توان نسخه‌ای برای همه آدم‌ها درنظر گرفت؛ کمااینکه هر آدمی در مسیر زندگی و حرفه خود، با شرایط و انتخاب‌ها و محرومیت‌ها و امتیازاتی مواجه است که مختص خود اوست و نمی‌تواند چیزهایی را تغییر دهد. بااین‌همه نباید از عامل «شانس» نیز غافل ماند. پژمان جمشیدی را باید یکی از افرادی دانست که اگرچه نباید منکر موفقیت‌هایش در عرصه فوتبال شد؛ اما بی‌شک آنچه در حوزه بازیگری به‌دست آورده بسیار فراتر از حوزه ورزش بوده است. شاید همین‌که مسیر حرفه‌ای خود را عوض کرد، روال زندگی‌اش نیز دستخوش تغییراتی شد که با موفقیت بیشتری همراه شد. او را اگرچه می‌توان آدم خوش‌‌اقبالی نامید؛ اما بارها خودش را ثابت کرده و نمی‌توان گفت همه‌چیز به‌خاطر بخت بلندش بوده. البته همیشه هستند کسانی‌که عمداً یک آدم موفق را نادیده می‌گیرند و محبوبیت‌هایش را حاصل هرچیزی جز تلاش و استعدادش می‌دانند. ماجرا برای جمشیدی نیز همین بوده و او احتمالاً تا ابد هم نمی‌تواند نظر مخالفانش را تغییر دهد؛ اما واقعیت اینکه پژمان را حتی غیرپرسپولیسی‌ها نیز دوست دارند. پخش موفق سری سوم سریال «زیرخاکی» در ایام نوروز، باعث شد به او اختصاص دادیم.

در ۱۵‌سالگی وارد تیم «کشاورز» شد و سرنوشت فوتبالی‌اش رقم خورد. او در همان دوران و در ۶۵ بازی 7 گل به‌ثمر رساند و کم‌کم در‌حال‌تبدیل‌شدن به یک ستاره بود. در 18سالگی وارد تیم «سایپا» شد و در ۲۱‌سالگی یک قرارداد سرنوشت‌ساز با «پرسپولیس» بست و با ثبت یک گل ملی، تبدیل به یک چهره دوست‌داشتنی و جوان در دنیای فوتبال شد. او سابقه 21 بازی ملی (بعضاً عنوان شده 14) در کارنامه خود دارد و تنها گل ملی‌اش در برابر تیم گرجستان به‌ثمر رسید. در ۳۳سالگی آخرین بازی خود در فوتبال را انجام داد و همانجایی‌که همه فکر می‌کردند چراغ شهرتش رو‌به‌خاموشی‌ست، وارد عرصه بازیگری شد. او گفته است: «فوتبالیست، زمان محدودی دارد که یک‌روز تمام می‌شود. در ایران، ورزشکار اگر قهرمان المپیک هم بشود که اتفاق مهمی برای اوست و به خیابان بیاید، شاید به‌اندازه یک بازیکن نیمکت‌نشین استقلال و پرسپولیس شهرت نداشته باشد». به‌واسطه علاقه به تئاتر و تصویر، اولین‌بار در سال ۹۰ به‌صورت میهمان در یک‌قسمت از سریال «ساختمان پزشکان» حضور پیدا کرد و نشان داد که ضمن علاقه، استعداد نیز دارد. بعدازمدتی، خبر رسید صداوسیما دنبال یک بازیکن فوتبال حرفه‌ای‌ست تا نقش «پژمان» را در سریالی به‌همین‌عنوان بازی کند. همان‌موقع برادران قاسم‌خانی (پیمان و مهراب) که از علاقه و استعداد جمشیدی خبر داشتند، او را پیشنهاد دادند و پژمان جمشیدی برای اولین‌بار، در نقش اول یک سریال، راویِ زندگی خودش شد و درخشش کار و بازی این تازه‌وارد به‌حدی بود که او یک‌شبه ستاره شد. حالا بیش از یک‌دهه از عمر تلویزیونی و سینمایی پژمان جمشیدی می‌گذرد. فوتبالیست سال‌های نه‌چندان‌دورِ دنیای ورزش که توسط سروش صحت برای بازی در نقش خودش کشف شد و آن‌قدر روان بازی کرد که خیلی‌زود پایش دنیای حرفه‌ای فیلم و سریال باز شد. از همان‌زمان، سیل پیشنهادها برای به‌بازی‌گرفتن او در پروژه‌های مختلف سینمایی و تلویزیونی آغاز شد؛ اما جمشیدی یا در اثر درک شرایط آینده یا طبق مشاوره‌های درست آن‌زمان تا مدتی از قبول پیشنهاد سر باز زد و تا توانست به تماشای تئاتر نشست و در‌این‌زمینه مطالعه کرد؛ و حالا امروز با تغییر معادله به‌نفع خود، به یکی از اتفاق‌های درخور هر پروژه‌ای تبدیل شده که در آن حضور دارد. البته که او برای رسیدن به چنین مسیری، صبر بسیاری از خود نشان داد. چندان از‌سوی برخی جریان‌ها و نگاه‌ها جدی گرفته نشد و تلاش کرد تا با رویکردی که اجازه نمی‌داد پاسخ برخی بی‌اخلاقی‌ها را بدهد. بدون کمترین حاشیه، فقط کوشید و جای خود را در مجامع هنری و میان هنرمندان باز کرد. کارنامه پرکار جمشیدی از یک زمانی به‌بعد، پذیرای آثار هنری شد. بازیگری که با کار کمدی خوش درخشیده بود و سطح انتظارها از او، در‌این‌اندازه بود، نا‌گهان روی صحنه دشوار تئاتر ظاهر شد و علاقه‌مندی خود را به حضور در درام‌های جدی نشان داد؛ و درست از همین‌زمان بود که برخی بازخوردهای منفی، دامنش را گرفت و حتی یکسری او را در جشنواره به‌استهزاء گرفتند. وقتی اولین‌بار در جشنواره درخشید؛ گفت: «چهارسال فحش، چهارسال تهمت، چهارسال فشار، چهارسال صبر، چهارسال تلاش؛ و حالا من کاندید بهترین بازیگری سینمای ایران! چقدر جای مادرم خالی‌ست. آفریدگار شکر! تبریک به همه کاندیداها. افتخار می‌کنم به حضور کنارشان». در سینمایی که پتانسیل بازی هم‌زمان و هنرمندانه در دو مدیوم کمدی و جدی، در معدود بازیگران طرازاول تاریخ سینما یافت می‌شود، باور حضور یک فوتبالیست درهردوی این ژانرها و استقبال آثارش از‌سوی مخاطبان و برخی منتقدان، یک شرایط ویژه را به‌وجود آورده بود. جمشیدی در تمام این‌سال‌ها با حضور در درام‌هایی جدی، به محک توانمندی‌هایش در بروز حالات مختلف هیجانی پرداخت و توانست تاحدودی گلیم خود را از آب بیرون بکشد. او در مصاحبه‌ای گفت: «وقتی به کاری وارد می‌شوم، سعی می‌کنم بازی نکنم؛ بلکه آدمی بشوم که نقشش را بر‌عهده دارم. فکر می‌کنم اگر آن آدم بود، همین رفتار را می‌کرد. شاید در بازی‌ام ایراداتی باشد؛ اما دارم تلاش می‌کنم تا بهتر بشوم». این ممارست‌ها با پذیرش بسیاری از درام‌های او در بخش رقابتی جشنواره و حتی نامزدی در بخش بهترین بازیگر مرد، شکلی رسمی به‌خود گرفت و به یکی از پشتوانه‌های بزرگی تبدیل شد که به جمشیدی و سایر دوستان و منتقدانش اعلام می‌کرد وی در مسیر درستی از فعالیت قرار گرفته است. البته او که او به‌خود مغرور نشد و گفت: «آدمی‌که مشهور می‌شود، باید جنبه داشته باشد که همه آدم‌ها درباره او نظر بدهند؛ به‌ویژه در کشور ما که همه در‌مورد هم حرف می‌زنیم. از این‌موضوع نگرانی و ناراحتی ندارم و به مخالفینم نهایت احترام را گذاشته‌ام. هرکسی می‌تواند نظرش را بدهد». هم‌زمان با این جبهه، وی در سیاستی درست، بازی در آثار تجاری را نیز ادامه داد؛ تا‌جایی‌که در آماری خارق‌العاده، تمام آثار کمدی او نه‌تنها از فروش قابل‌توجهی برخوردار شدند؛ بلکه او با حضور در نقش اصلی «دینامیت»، یکی از پرفروش‌ترین و پرمخاطب‌ترین آثار چندسال‌اخیرِ سینمای ایران را بازی کرده است؛ البته که در پیدایش شرایط موفقیت‌آمیز حضور جمشیدی، یک شانس بزرگ نیز با او یار بود و آن اینکه، عمده حضور او در درام‌های اجتماعی این‌مدت محدود، توسط کارگردانان شاخص و مبتکر سینمای ایران به‌وقوع پیوست و شخصیت‌پردازی به‌اندازه‌ای ظریف پرداخت شده بود که شاید جمشیدی برای حضور در آن نقش‌ها، زحمت چندانی به‌خود نداد. البته که او در تمام این‌مدت، زیر سایه سنگین این نقد قرار داشت که وجوه احساسی چندانی به بازی خود راه نداده و در پیاده‌سازی مبانی تکنیکال نیز از بهره‌های تجربی استفاده می‌کند؛ و بسیاری مدام گفته‌اند جای فوتبالیست در سینما نیست. این نقد سبب شد تا جمشیدی هیچ‌گاه در نگاه بسیاری از کسانی‌که چنین باوری داشتند، جدی گرفته نشود؛ اما دامنه اقبال مخاطب و حتی جشنواره به او و آثارش، چیز دیگری را نشان می‌داد. او اما گفته است: «اگر یک هنرمندِ کارهای کودک‌ونوجوان، بتواند به تیم ملی برود و خوب بازی کند، خیلی هم جذاب است. برای نظر کسانی‌که می‌گویند بازیگر، خواننده نشود و فوتبالیست، بازیگر نشود، احترام قائلم؛ اما همیشه به هوادارانم و نوجوان‌ها می‌گویم جهان با همه امکاناتش برای همه است؛ ازاین‌رو، هرکاری‌که فکر می‌کنید در آن توانایی دارید، انجام بدهید؛ چون حرف، همیشه هست». او پارسال با دو فیلم «علفزار» و «بی‌مادر» قدم در کارزار جشنواره فجر دیگری گذاشت. دو فیلمی که بعد از ارکان عمومی شاید مسیر فعالیت او را جدی‌تر و احتمالاً دامنه برخی نگاه‌های منتقدانه به او را تغییر خواهد داد.

مصطفی رفعت

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه