«شببهخیر، مادر» اثر «مارشا نورمن»؛ نمایشنامهنویس آمریکایی که در سال 1982 نوشته شده، از متون شاخص ادبیات نمایشی جهان و برنده جایزه پولیتزر بوده است. این نمایشنامه بارها در آمریکا و چندنوبت در ایران نیز روی صحنه رفته. تازهترین اجرای آن، اکنون بهکارگردانی احسان حسینخانی در تماشاخانه «سپند» میزبان علاقهمندان تئاتر است. رعنا مقدم و سبا مهدویان؛ درایناثر به ایفای نقش پرداختهاند و تهیهکنندگی آنرا سعید روستایی برعهده دارد. احسان حسینخانی گرچه فارغالتحصیل رشته کارشناسی ارشد مهندسی متالوژیست؛ ولی فعالیت در حوزه نمایش را از کودکی آغاز کرده و بهلطف پدرش که گروه نمایشی کوچکی را هدایت میکرد، روی صحنه بود. باوجودیکه فعالیتهای هنریاش آنسالها بهدلیل شرایط موجود در شهرستان چندان حرفهای نبود، اینراه را تا 16سالگی ادامه داد؛ اما مسائل تحصیلی بین فعالیتهای هنری او فاصله انداخت تا دوباره در سال 94 و اینبار آکادمیکتر و متکی بر آموزش کارش را شروع کند. وی دو دوره آموزشی مقدماتی و دوره ساختوساز نقش و شخصیتسازی را نزد علی سرابی طی کرد و درادامه باتوجهبه علاقهاش به سینما، دورههای آموزشی سعید روستایی را گذراند. بیشترین علاقه حسینخانی و آموزشهایی که گذرانده، در حوزه بازیگریست و قصد دارد همین عرصه را پیگیری کند؛ ولی بهدلیل کنجکاوی و برای یادگیری بیشتر، تاکنون سه تجربه نمایشی را پشتسر گذاشته؛ سال 97 کارگردانی و بازیگری نمایش «گلن گری، گلن رأس»، سال 1400 بازی در نمایش «اسم» و امسال نیز کارگردانی نمایش «شببهخیر، مادر». بهاینبهانه گپوگفتی با وی داشتیم.
نمایشنامه «شببهخیر، مادر» پیشازاین توسط کارگردانهای دیگر نیز اجرا شده. چرا از میان متنهای موجود در بازار ادبیات نمایشی، نوشته «مارشا نورمن» را انتخاب کردید؟
متن «شببهخیر، مادر» را ابتدا خود خانم مقدم و مهدویان انتخاب کردند و اجرایی از آن، در دوره آموزشی آقای روستایی داشتند که موردپسند وی قرار گرفت و چون این دو خانم، بازیگران توانمندی هستند، آقای روستایی از آنها خواست جدیتر اینکار را انجام دهند و نمایش را به اجرای عمومی برسانند. بازیگران به بنده لطف داشتند و کارگردانیاش را پیشنهاد دادند. با شناختی که از بازیگران داشتم و از آنها بازی دیده بودم و به بازیشان علاقه داشتم و همچنین حمایتهای آقای روستایی، تصمیم گرفتم در خدمت گروه باشم و این همکاری را انجام بدهم.
نمایشنامه «شببهخیر، مادر» چه ویژگیها و ضرورتهایی داشت که شما را برای اجرا ترغیب کرد؟
متن «مارشا نورمن» بهمعنای واقعی یک نمایشنامه چندوجهیست که جایزه پولیتزر برده بود؛ متنی با مدتزمان دوساعت که توسط دو بازیگر خانم در نقشهای مادر و دختری بهنامهای تلما و جسی اجرا میشود. موضوع آن، با دیالوگ «جِسی» شروع میشود که به مادرش میگوید قصد دارد امشب خودکشی کند! فکر میکنم شروع نمایش آنقدر جذاب و چالشبرانگیز بود که آدم را برای همکاری دراینپروژه ترغیب کند.
برداشت اولیه خودتان از متن «مارشا نورمن» چه بود و چه ایدههایی تازهای برای اجرای آن داشتید تا کسانیکه اجراهای دیگری از این متن دیدهاند، دست به مقایسه اجرای شما و آنها نزنند؟
منظورم از نمایشنامه چندوجهی «نورمن» ایناستکه میتوان آنرا ازنظر روانشناختی بررسی کرد. شاید اینجنبه، بیشترین محوریت داستان را دارد؛ اما بحث فلسفه، بقا، جبر و اختیار، جامعهشناسی، مسائل زنان، روابط بین انسانها؛ ازجمله مادر و دختر، دختر و فرزند و دختر و همسر نیز در آن گنجانده شده. مواردی هم که در نقدهای مختلف به آن اشاره شده، وجوه مختلف نمایش را شکل میداد که از دیدگاه من باید در متن رعایت و بهشکلی خاص نشان داده میشد تا رئالیسم اصلی متن حفظ شود. اجراهای خارجی زیادی از اینکار دیدم که همه بهصورت رئال بودند؛ اما متأسفانه اجرای داخلی ندیدم تا مقایسه کنم که کار ما نسبتبهآنها چه معایب و مزیتهایی دارد.
بازیگران نمایش، بازیهای ساده و بیچالشی دارند. در پروسه تمرینها، تعامل شما با بازیگران برای رسیدن به حس درست شخصیتها چگونه بود؟
درمورد تمرینها، باتوجهبهاینکه بچهها مدتی روی متن کار کرده بودند، وقتی من به گروه اضافه شدم و متن را خواندم، دیدم شخصیتها کمی متفاوت از آنچیزیستکه مدنظرم بود. درواقع من برای مادر، برونگرایی را درنظر گرفته بودم؛ و شخصیتی درونگرا برای دختر. این پارادوکس باید وجود داشته باشد تا درست به گرههای داستان برسیم و ریتم داستان حفظ شود. اینقضیه زمان زیادی گرفت تا بازیگران را از آن قالب شخصیتی خارج و وارد شخصیت جدید کنیم. اینمسئله، درتضادبا چیزی بود که قبلاً انجام داده بودند. درمورد اجرا که تکصحنه است، بحث میزانسن هم خیلیمهم بود؛ چون اگر درست رعایت نمیشد، میتوانست برای مخاطب ایرانی که باید یکساعتونیم بنشیند و کار را ببیند، خستهکننده شود. ظرافت خیلی خاصی نیاز داشت که هم حالت رئال حفظ شود و هم طبق متن و ریتم داستان باشد. اگر بخواهم نمایشی را نام ببرم که ریتم بیشترین تأثیر را در آن دارد، همین نمایشنامه است؛ چون خود «نورمن» میگوید این نمایشنامه در قالب سونات نوشته شده و یک قالب موسیقایی دارد. متن از سه موومان تشکیل شده؛ باید از جایی شروع و ریتمی را طی کنید. به اوج برسید و درپایان، سکوت و این، سهبار تکرار میشود. این تکرارها اول مواجهه مادر با قضیهایست که جِسی میگوید. بعد، چالشهای بین دو شخصیت است و قسمت سوم، پذیرشیست که ازطرف مادر شکل میگیرد. شکلدادن ریتم هم خیلی زمان گرفت. بهموازاتآن بحث بازی بازیگران و مواجهه آنها با نقش و زیست در صحنه بود که تمرینهای مختلفی انجام دادیم و آنچه را از اساتیدمان یاد گرفته بودیم، پیاده کردیم تا یک کار واقعاً رئال اجرا کنیم. فکر میکنم بازیگران دراینقسمت خیلیخوب از عهده کار برآمدهاند.
شخصیت مادر در نمایشنامه 60ساله و دخترش جسی حدوداً 40ساله است. بهنظرم رعنا مقدم و سبا مهدویان برای بازی در نقشهای «تلما» و «جسی» بیشازحد جواناند. اینطور فکر نمیکنید؟
درمورد سن شخصیتها، چالش خود ما هم بود؛ اما در مشورتی که با آقای روستایی داشتیم، تصمیم گرفتیم وارد بحث تیپسازی و گریم نشویم و با همین بازیگران و در همین سنوسالها بهصورت قراردادی کار را پیش ببریم. اینشکل از اجرا خیلی مرسوم است و خیلیجاها انجام میشود. ما ذهنیتی درمورد شخصیتها با سنین پایینتر درنظر گرفتیم.
نمایشی که اینشبها بهکارگردانی شما روی صحنه میرود، چقدر به آنچه از کارگردانی این متن انتظار داشتید، نزدیک است؟ آیا بازیگران توانستهاند فضای موردنظرتان را ایجاد کنند؟
نمیدانم فقط من این حس را دارم یا همه آنهاییکه کارگردانی میکنند، به این حس دچارند که وقتی کارگردانی میکنند، هیچوقت صددرصد از کارگردانیشان راضی نیستند؛ چون آنچه شما تصور میکنید خیلیراحت است؛ اما آنچه پیاده میشود، قطعاً فاصله دارد با آنچیزیکه میخواهید. متن نورمن بیشازآنچه فکر میکردم پیچیدگی داشت و بهنظرم مقداری از آنچه من میخواهم، فاصله دارد؛ اما همه گروه تمام تلاششان را کردند. واقعیت ایناستکه در مدتی که ما تمرین میکردیم، باتوجهبه کارهاییکه انجام دادیم، بهترازاین نمیشد اجرا کرد. شاید در آینده توانایی ما بیشتر شود و بتوانیم کار را به آنچیزیکه در ذهنمان است، نزدیکتر کنیم.
باتوجهبه اینکه همچنان جامعه درگیر بیماری کروناست؛ آیا برای اجرای این نمایشنامه دچار مشکل یا چالشی نبودید؟ بهنظرتان ویروس کرونا، همچنان بر میزان استقبال از نمایشهای روی صحنه تأثیرگذار است؛ یا تماشاگران با آن کنار آمدهاند؟
خوشبختانه شانس با ما یار بود و در دورهای که اجرا رفتیم، کمی موج کرونا فروکش کرده. دراینزمینه خوششانس بودیم. اگر انشاءالله اتفاق بدی نیفتد، فعلاً در چندشب اول، نمایش با استقبال مخاطب همراه بوده است.
نکته یا حرف ناگفتهای اگر مانده، بفرمایید.
حمایت آقای روستایی از کار، دلگرمی بزرگی برای ما بود. اینکه یک کارگردان بزرگ سینما از تعدادی هنرجو که برای اولینبار روی صحنه میروند و تجربه صحنه ندارند، حمایت کردند، کار خیلی بزرگ و قشنگیست. ازطرفی کار را ما را سختتر میکند؛ چون باید تلاش بیشتری کنیم تا بخشی از این اعتماد جبران شود. درکل، مسیر خیلیخوبی بود که باعث شد بیشتر تلاش بکنیم، بیشتر یاد بگیریم و بیشتر بخوانیم؛ و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد که نمایش موردپسند مخاطبان قرار بگیرد.
عکس: رضا جاویدی
امیر پارسائیانمهر