هنگامیکه مجموعه «چیزهای عجیبوغریب» در ژوئیه سال ۲۰۱۶ از شبکه اینترنتی نتفلیکس پخش شد، بسیاری از بینندگان انتظار موفقیت گسترده مجموعه در همان قدم اولیه را نداشتند. باتوجهبه ارزش تولید بالا، داشتن یک تیم بازیگری متشکل از کودکان و جوانان، بازی با نوستالژی و سبک زندگی گذشته جامعه آمریکا، کاملاً مشخص بود که نتفلیکس قرار است یک جواهر ارزشمند را در عصر نوین سریالسازی بهنمایش گذارد. بااینحال، مجموعه «چیزهای عجیبوغریب» تمامی معادلات و انتظارات اولیه بیننده را برهم زد؛ اینمجموعه با تحسین جهانی ازسوی منتقدان و اهالی رسانه مواجه شد و توانست در جذب مخاطب میلیونی، رکورد حیرتانگیزی را برای نتفلیکس ثبت کند. حتی موفق شد از کابوس مقایسه بیچونوچرای بینندگان با سریال «توئین پیکس» (ساخته دیوید لینچ) بهعلت شباهت در ارائه تعامل فرهنگی و جهانهای موازی بگریزد و تبدیل به یک نماد اصیل در ژانر تلفیقی وحشت-علمی-تخیلی برای تلویزیون شود. در یک نگاه، موفقیت مجموعه مذکور جای تعجبی برای بیننده ندارد. «چیزهای عجیبوغریب» یکقطعه ماهرانه و عالی از تلویزیون است؛ اما بهراحتی میتوان فراموش کرد که پیش از انتشار آن، فیلمسازان و خالقان پشت اینمجموعه تقریباً در صنعت سینما و تلویزیون آمریکا ناشناخته بودند. بهغیراز نگارش چند اپیزود پیوسته برای چند مجموعه تلویزیونی و تولید یک اثر سینمایی کمهزینه، با کمک یک شرکت فیلمسازی ناکارآمد، شواهد کمی وجود داشت که نشان دهد «برادران دافر» درآستانه تحویل پروژه بزرگ بعدی خود هستند. موفقیت پروژه آنها منجر شد تا نتفلیکس، مجموعه «چیزهای عجیبوغریب» را برای فصل دوم تمدید کند. اغلباوقات دیدن مجموعه تلویزیونی مانند «چیزهای عجیبوغریب» بهمثابه انجام یک مأموریت غیرممکن، میتواند وسوسهانگیز باشد. دراینمقاله به شرح عوامل موفقیت «برادران دافر» در نمایش اینپروژه عظیم میپردازیم؛ عواملی که بهیقین میتواند نکات آموزندهای را در حوزه نگارش فیلمنامه تلویزیونی به علاقهمندان ارائه دهد.
1. برداشتن قدم اول بهسبک «برادران دافر»
نیازی نیست که بیننده درمورد نحوه ورود مت و راس دافر به صنعت هالیوود، نبوغ زیادی بهخرج دهد. علیرغم عدمموفقیت فیلم «پنهان» در جذب منتقدان و گیشه، این فیلم توانست نظر دونالد دی لاین؛ تهیهکننده مطرح تلویزیون را جلب کند. دی لاین که تحتتأثیر جو و سبک فیلمسازی «برادران دافر» قرار گرفته بود، به آنها پیشنهاد همکاری در چند اپیزود مجموعه «ویوارد پاینز» را داد. «برادران دافر» با راهنمایی مؤثر ام نایت شیامالان (تهیهکننده اجرایی ویوارد پاینز) توانستند سبک تلویحی و تمثیلی خود را پیدا کنند. آنها همچنین اطمینان داشتند که میتوانند مجموعههای تلویزیونی خودشان را تولید کنند. «برادران دافر» با داشتن یک طرح و یک فیلمنامه پایلوت، ایده خود را به تمامی شبکههای کابلی ارائه دادند؛ اما بهعلت حضور بازیگران کودکونوجوان در نقشهای اصلی و جایگاه بازیگران بزرگسال در نقشهای فرعی، با عدمپذیرش گسترده شبکههای کابلی مواجه شدند. البته «برادران دافر» درآنمقطع چند پیشنهاد از مدیران شبکههای کابلی داشتند؛ اما با تمام پیشنهادها مخالفت کردند. درواقع، مدیران شبکههای کابلی دنبال بازنویسی فیلمنامه مزبور بهمانند «جومانجی»، «سایه وحشت» و «آیا کسی از تاریکی میترسد؟» بودند یا از آنها میخواستند «کلانتر هاپر» را بهعنوان تنها شخصیت اصلی داستان معرفی کنند که درمورد ناپدیدشدن «ویل بایرز» تحقیق و جستوجو میکند. بالاخره «برادران دافر» توانستند طرح و فیلمنامه خود را به دست دان کوهن؛ معاون شرکت سرگرمی 21 Laps برسانند. کوهن نیز نوشتههای «برادران دافر» را برای شان لوی فرستاد. لوی، پس از مطالعه طرح «برادران دافر»، از آنها درخواست کرد سریعاً به دفترش بیایند. «برادران دافر» پس از شرح خواستههای خود، موفق به ثبت طرح «چیزهای عجیبوغریب» با مبلغ نامعلومی شدند؛ مبلغی که تقریباً تمامی نویسندگان فیلم و تلویزیون درمورد آن خواب و رؤیا میبینند. بهعلاوه، «برادران دافر» تمام حقوق نگارش «چیزهای عجیبوغریب» را بهدست آوردند تا خیلیزود پروژه مذکور را به دست مدیران شبکه نتفلیکس برسانند. سپس نتفلیکس، فصل اول مجموعه را متعاقباً جهت پخش و انتشار خریداری کرد.
نکته آموزنده اینبخش کجاست؟ نکته آموزنده ایناستکه هیچ موفقیتی یکشبه بهدست نمیآید. در سالهای پیش از خلق اینپروژه، «برادران دافر» بهسختی درحالتوسعه یک نمونه کار برجسته بودند که بعدها بهعنوان کارت ویزیت آنها برای هالیوود عمل کرد.
2. «چیزهای عجیبوغریب»؛
ترکیبی از الهام و جهانسازی
خواننده با نگاه به تیتر فوق بهاحتمالفراوان متوجه میشود که با چه مطلبی دراینبخش مواجه است. اکثر بینندگان، زمان تماشای قسمت اول سریال متوجه تأثیرپذیری «برادران دافر» از آثار استیون کینگ، استیون اسپیلبرگ، دیوید لینچ، جان کارپنتر، وس کریون و رابرت زمکیس میشوند؛ کارگردانهایی که در دهه ۸۰ آثار منحصربهفردی را برای سینما و تلویزیون ساختند. هر اپیزودِ «چیزهای عجیبوغریب» مملو از ارجاعات فرهنگعامه است که هر بینندهای پیشتر با این ارجاعات، آشنا و روبهرو شده است. جزئیات بهکاررفته در شهر هاوکینز ایندیانا، بیننده را به تجربه خواندن رمانی از کارهای استیون کینگ تداعی میکند. اتمسفر مجموعه «چیزهای عجیبوغریب» به دستنوشتههای استیون کینگ بیشتر از اقتباسهای سینماییاش نزدیک است. خاصه اپیزود اول مجموعه، به ساختار اقتباسِ سینمایی کینگ، با نام «با من بمان» ارجاع میدهد؛ فیلمی که در آن، چهار دوست در شهر خیالی «کسل راک»، جهت یافتن جنازه یک پسر جوان، راهی سفری ماجراجویانه میشوند. در مجموعه «چیزهای عجیبوغریب» میتوان ردپای اثر دیگر کینگ بهنام «آن» را هم شناسایی کرد. در رمان «آن»، هفت دوست در شهری خاموش و کوچک، به جستوجو پیرامون موجودی میروند که بچهها را به فجیعترین و سورئالترین شکل ممکن بهقتل میرساند.
نکته آموزنده بخش دوم ایناستکه آناتومی مجموعه «چیزهای عجیبوغریب» با کمک آثار نوستالژیک کارگردانهای بزرگ بنا شده است. «برادران دافر» تنها به اشارهای سطحی به معروفترین ارجاعات فرهنگعامه در مجموعه خود بسنده نکردهاند؛ بلکه با کمک ارجاعات مذکور، دست به خلق جهانی اصیل و مرموز زدهاند.
3. تلفیقی از ساختار فیلم و تلویزیون
وقتی صحبت از مجموعه تلویزیونی دنبالهدار بهمیان میآید، اکثر فصلهای اول بسته به مواردی؛ اعم از بودجه، زمانبندی و خوشبینی استودیو به جذب بیننده، بین 12 تا 22 اپیزود ساخته میشوند. در عمل مقایسه، «چیزهای عجیبوغریب» همانند یک رمان سریالی بیارزش جلو میرود. مجموعه در قالب هشت تا نه اپیزود، نهتنها درمقایسهبا مدلهای مرسوم پخش تلویزیونی متفاوت ظاهر میشود؛ بلکه مقابل اکثر مجموعههای اصلی خود نتفلیکس نیز متمایز عمل میکند. تعداد محدود اپیزودهای «چیزهای عجیبوغریب» به سرعت داستان کمک زیادی میکند و آنرا جایی بین یک فیلم و یکفصل مرسوم تلویزیونی قرار میدهد. اگرچه برخی از منتقدان کوتاهی هر فصل از مجموعه را موردانتقاد قرار میدهند؛ اما «برادران دافر» مجموعهای ساختهاند تا مانند یک فیلم سینمایی طولانی در قالب هشت بخش اجرا شود. هدف آنها از اینکار، تأکید بیشتر روی روایت و شخصیت و گریز از کِشش بیارزشِ عناصرِ بسیارلاغر سناریوست. حرکت بهکاررفته «برادران دافر» درمقایسهبا محدودیتهای زمانی آثار مرسوم هالیوودی، ایناستکه اغلب چنین فیلمهایی درتلاشاند تا روایات خود را در یک زمان پخش معقول نگه دارند. برعکس اما تلویزیون از دیرباز از مشکلی رنج میبَرد که حتی بهترین برنامهها برای طولانیکردن مدتزمان خود، به حجمافزایی محتوا متوسل میشوند.
درحالیکه مفهوم «مجموعه کوتاه» به ساختار سریال «چیزهای عجیبوغریب» سازگاری ندارد، فیلمنامه تلویزیونی «برادران دافر» مسلماً موفقترین کوشش جهت تلفیق سرعت یک فیلم عالی با شخصیتپردازی غنی در فرم تلویزیون تلقی میشود.
4. تعهد همهجانبه به بسط شخصیت
در مرکز عاطفی «چیزهای عجیبوغریب»، «برادران دافر» تصمیم گرفتند که اول و مهمترازهمه، روی مادری تمرکز کنند که بهدلیل گمشدن فرزندش، به آشفتگی عاطفی دچار میشود. این تصمیم منجر به تولد شخصیت «جویس بایرز» (با نقشآفرینی تحسینبرانگیز وینونا رایدر) شد. در فصل اول، بیننده سفری کابوسواری را با «بایرز» در شهر کوچک هاوکینز تجربه میکند که گاهیاوقات احساس آرامش و اضطراب را بههمراه میآورد. اتفاقات فصل اول مجموعه با گرهگشایی او بهوجود میآیند که باعث میشود بهطور فزایندهای در جامعه خویش منزوی شود. با پیشروی قسمت پایلوت، بیننده با تمام شخصیتهای قصه آشنا میشود: گروهی از بچهها که به بازی «سیاهچالها و اژدها» علاقهمندند؛ دختر همسایهای که بههمراه بهترین دوستش، رقیب و قهرمانهایی در زندگیشان دارند؛ یک غریبه مرموز و نظام دولتی فاسد که توسط یک فرد بیرحم کنترل میشود. در نگاه اول، دستهبندی تصادفی شخصیتهای مجموعه مذکور ممکن است بهطور ناپایداری برمبنای شخصیتهای کلیشهای فیلمهای دهه ۸۰ ساخته شده باشد؛ اما درک ایننکته مهم است که در وهله اول، کلیشهها از کجا آمدهاند و چرا برای این داستان ویژه بسیارمهم هستند؟ از یک دیدگاه میتوان گفت؛ اکثر افراد در دوران کودکی شیفته انجام بازیهایی مانند «سوپر ماریو» و «سیاهچالها و اژدها» بودند. آن چهار کودکِ «چیزهای عجیبوغریب» درواقع، بازتابدهنده دوران کودکی و نوجوانی اکثر بزرگسالها هستند؛ وقتی سفری ماجراجویانه را آغاز میکنند، بزرگسالها بهراحتی میتوانند خود را جای آنها تصور کنند. اثربخشی تیم بازیگری جوان مجموعه «چیزهای عجیبوغریب»، بیننده را بهیاد فیلمهای «با من بمان»، «آن» و «سایه وحشت» میاندازد؛ داستانهایی که دراصل به بازیها و تخیلات قوی دوران کودکی بیننده بزرگسال نزدیک هستند؛ و حتی در آنلحظات کوتاه که کهنالگوهای مجموعه کمی بیشازحد آشنا بهنظر میرسند، باید بهخاطر داشت انسانها بهیقین کلیشهایترین گونه روی این سیارهاند. بیننده در مجموعه «چیزهای عجیبوغریب» آدمهایی را میبیند که در زندگی حقیقی، روزمره با آنها روبهرو میشود؛ آدمهاییکه به خصوصیت شخصیتی خودِ بیننده نیز نزدیکاند.
نکته آموزنده بخش چهارم ایناستکه نویسنده، شخصیتهای خود را در درجه اول مانند افراد واقعی احساس کند. ازاینمنظر، «چیزهای عجیبوغریب» به یک موفقیت غیرقابلانکار دست یافته است.
جمعبندی
«برادران دافر» داستان موفقیت خاص خویش را با «چیزهای عجیبوغریب» برای بینندگان حک کردند. سؤال اصلی ایناستکه یک فیلمنامهنویس چگونه میتواند مانند آنها اثری بهاینشیوه خلق کند؟ متأسفانه، اولین درس به نویسندگان مشتاق ایناستکه کتابچه راهنمایی برای گفتن یک داستان منحصربهفرد وجود ندارد؛ بهویژه داستانی که از ذات فرهنگی بهره میبرد. برخی نویسندگان میتوانند داستانی شگفتانگیز خلق کنند، برخیدیگر از شانس برخوردارند؛ و برخی نیز ترکیبی از هردو مورد را دارند. آنچه فیلمنامهنویس از مطالعه این مقاله باید بیاموزد ایناستکه داستانسراییِ عالی میتواند نویسنده را به نقطه اوج برساند. فیلمنامهنویس باید ایدههای خود را در نمونه کارهایش بهکار ببرد و از امکانات بیپایان جهت توسعه ایده خود استفاده کند. «برادران دافر» با تلفیق الهام و آرزوها، دست به بازسازی تخیلات خود زدند. گفتنیست؛ فصل چهارم مجموعه «چیزهای عجیبوغریب» بهتازگی در قالب نُه قسمت، از شبکه نتفلیکس منتشر شده است.
منبع: Screen Craft
مترجم: سپهر گلمکانی