موسیقی سنتی ایرانی، در آواز دارای ظرفیتهای بالاییست که شاید بهدلیل عدمپرداخت رسانهها یا عدمتوجه لازم، میان بسیاریازافراد و مخاطبانی که شاید تمایل دارند آگاهی و اطلاعات خویش را بیش از دیگران افزایش دهند، مهجور مانده است. عدمپرداخت رسانههای جمعی و بهویژه رسانه ملی به ظرفیتهای موجود دراینجنس موسیقی، موضوع گفتوگوی این شماره از روزنامه سایه با «علیرضا گلبانگ»؛ خواننده موسیقی ایرانیست. وی متولد اول مهرماه سال ۱۳۵۸ در «مشگینشهر» استان اردبیل؛ و مشغول آموزش موسیقی در رشتههای آواز سنتی و سهتار به هنرجویان و علاقهمندان است. او طی فعالیت حرفهای با اساتیدی برجسته نظیرِ استاد «جواد لشگری»، «فرهاد فخرالدینی»، «میلاد کیایی»، «مجید درخشانی»، «محمدعلی کیانینژاد»، «هادی منتظری»، «علیرضاجواهری» و «حسن ناهید» همکاری داشته است. وی اجراهای متعددی در خارج؛ ازجمله، روسیه، یونان، قبرس، تاجیکستان، ترکیه، اسپانیا، بلژیک انجام داده است. همچنین در سال ۲۰۱۸ در فستیوال موسیقی «سیسان» اسپانیا شرکت کرد و بین بیش از 120 کشور، بههمراه گروه «سرشک» بهسرپرستی و آهنگسازی «یحیی علوی» موفق به کسب مقام اول شد. انتشار آلبومهای «بهیاد کاروان» و «بهار غمانگیز» بهآهنگسازی علیرضاجواهری؛ و «پیوسته» بهآهنگسازی بهداد بهرامبیک، از آثاریست که گلبانگ در آنها بهخوانندگی پرداخته است. حضور وی در کنسرت بزرگ گروه «هوران» در تالار وحدت در روز 4 مردادماه امسال، بهانهای شد تا با این خواننده باسابقه آواز سنتی بهگفتوگو بنشینیم.
مارکتینگ موسیقی؛ در دستان افرادی بدون دغدغه فرهنگی
خواننده موسیقی سنتی و مدرس آواز ایرانی که چهارم مردادماه امسال، در کنسرت «عاشقانههای مولانا» در کنار گروه موسیقی «هوران» بهآهنگسازی «بهروز قهاری» و با تنظیم «فردین فیروزکوهی»، در تالار وحدت تهران بهروی صحنه میرود، گفت: «امروز کاستیهایی در حوزه موسیقی ایرانی وجود دارد که هم از جانب موزیسینها و هم از جانب رسانهها بوده است و بخش اعظم این کاستیها، به یکنوع نگرش و یکنوع تفکر در سبد فرهنگی کشور بازمیگردد که بهنظرم ایندست افراد ضدِ فرهنگ عمل میکنند و اصلاً علاقهای به این ندارند که موسیقی رشد کند یا نکند؛ بلکه تنها بهفکر پُرکردن جیب خویش هستند و به این فکر میکنند در رفتار مارکتینگ خود، از چه خوانندهای، چه نوع موسیقی و چه ژانری کسبدرآمد کنند». وی باتأکیدبراینکه ایندسته افراد اگر ببیند موسیقی ایرانی درحالرشد است و میتواند برای آنان درآمدزا باشد، بهسمت آن خواهند آمد و اگر ببیند موسیقی پاپ برای آنان درآمدزایی بیشتری دارد، آنسمت کشیده میشوند، گفت: «آنها از هر سمتوسویی که منافعشان ایجاب کند، حمایت میکنند و متأسفانه دراینسالها، بالای 95درصد این حمایتها و شاید هم بیشتر، در حوزه موسیقی پاپ صورت گرفته است؛ چراکه امروز، مارکتینگ موسیقی در دستان کسانیست که نگاهشان نسبت به فرهنگوهنر، نگاهی دغدغهای نیست؛ دغدغه فرهنگیوهنری ندارند و صرفاً برای کسب مال بیشتر دراینمسیر گام گذاشتهاند و نگاهی بیزینسی به موسیقی دارند». گلبانگ باابرازتأسفازاینکه امروز، کاستیهای بسیاری در حوزه سرمایهگذاری در موسیقی وجود دارد و اگر بنا باشد سرمایهگذاریها را بهسمتوسوی موسیقی ایرانی گرایش دهیم، جوابهای بسیارخوبی از آن خواهیم گرفت، گفت: «امروز بهخوبی دیده میشود که برخی از افرادیکه در حوزه موسیقی سنتی ایرانی، خوب عمل کردهاند، طرفداران بیشتری از برخی از خوانندگان موسیقی پاپ دارند؛ اما اگر نگاه کنیم، این آزاردهنده است که تمام سرمایههای مادی و معنوی، حتی ازسوی رسانههای دولتی و غیردولتی و شبکههای ماهوارهای به یکنوع از ژانر موسیقی معطوف شده و زمانیکه مثلاً تلویزیون را روشن میکنیم، تنها یک ژانر از موسیقی را میبینیم».
پرداختن رسانه به یکنوع از موسیقی ضربات مهلکی را درپی خواهد داشت
علیرضا گلبانگ عدمپرداخت رسانه به موسیقی سنتی را یک کاستی بزرگ خواند و باابرازتأسفازاینکه امروز رسانه گوش مردم را از شنیدن ژانرهای خوب و درجهیک موسیقی محروم میکند و اینامر در درازمدت تأثیرات مخرب دارد و میتواند یکنوع موسیقی را تحتالشعاع خویش قرار دهد، کمرنگ کند و موجب شود مردم با ایننوع موسیقی قهر کنند، افزود: «در بسیاریازموارد، مخاطبانی دیده میشوند که حتی سازهای موسیقی ایرانی را نمیشناسند و اینامر، برای یک فعال حوزه موسیقی ایرانی، دردی بزرگ است و اینامر را میتوان در جایی ریشهیابی کرد که سازها، آنگونه که باید در رسانه نشان داده نشده و برایش تبلیغ نشده است؛ و عدمپرداخت به قابلیتهای یک ساز موسیقی ایرانی، موجب شده است تا مخاطب کمتری با آن آشنا باشند یا جوانان، نوازندگی بزرگان موسیقی ایرانی را دراینسازها ندیدهاند و اینها از کاستیهای رفتار رسانه نسبت به موسیقیست». وی باتأکیدبراینکه پرداختن رسانه به یکنوع از موسیقی، ضربات مهلکی درپی دارد که به پیکره فرهنگ موسیقی و شنیداری مردم میخورد، افزود: «البته نباید این سوءتفاهم پیش بیاید که من، موسیقی پاپ گوش نمیکنم. باید بگویم که من هم موسیقی پاپ گوش میکنم؛ اما نه موسیقی بیمحتوا و سطحی که امروز بهنام موسیقی پاپ بهخورد مردم داده میشود؛ چراکه معتقدم ایننوع از موسیقی، سمی بیش نیست که نه محتوا دارد، نه موسیقی دارد و نه شعری درخورتوجه؛ و کوشیده تا به موضوعاتی بسیار پیشپاافتاده و عاشقانه سطحی بپردازد که همه آنها درکنارهم شکلی یکنواخت دارند و نهایتاً باید بپذیریم این یکنواختیها مردم را نیز خسته میکند». گلبانگ بابیاناینکه موسیقی ایرانی ظرفیتهای بالایی دارد،افزود: «در 20سالاخیر، آنگونه که باید از ظرفیتهای آن استفاده نشده است».
تمام رسانهها در سالهای اخیر به یک ژانر خاص از موسیقی پرداختهاند
وی بااشارهبهاینکه بهصورت واحد و همزمان، تمام رسانهها؛ از تلویزیون گرفته تا شبکههای ماهوارهای و حتی شبکههای نمایش خانگی در سالهای اخیر به یک ژانر و یک موضوع خاص از موسیقی پرداختهاند و آن ژانر، ژانر «پاپ» بوده است، افزود: «وقتی نوجوان، جوان و افراد دیگری از یک جامعه در تمام کانالهای ارتباطی چشم باز میکنند و یک ژانر از موسیقی را میبینند و به ژانرهای دیگر پرداخته نمیشود، طبیعتاً سلایق برمیگردد و بهسمت ژانر پاپ در موسیقی میرود». این هنرمند باابرازتأسفازاینکه باوجوداینکه در سالهای اخیر، اگر از موسیقی ایرانی جستهوگریخته در رسانهها استفاده شده است؛ اما آثار ارائهشده، کمرنگ بوده و رنگولعاب خوبی نداشته، افزود: «ایندست آثار محتوای خوبی نداشته، آهنگسازی خوبی نشده و متأسفانه تعمداً یا غیرتعمدی از آثار موسیقی سطحی استفاده شده است تا آب را بهنفع یک ژانر دیگر از موسیقی و هنر گلآلود کنند. اینامر تنها به موسیقی محدود نمیشود و اگر به دیگر هنرها؛ ازجمله سینما و ادبیات نیز نگاه کنیم، میبینیم که سطح بسیاری از آثار افول کرده و همینامر موجب تعویض ژانرها و بهتبعآن، سلایق مردم شده است».
آواز سنتی ایرانی در گوشت، پوست و استخوان ماست
گلبانگ بااشارهبهاینکه بعضاً پیگیر آثار سینمایی ایرانیست و میبیند علاوهبراینکه آثار تولیدی نهتنها محتوایی خاص ندارند؛ بلکه کارگردانی، سناریو و بازیها نیز در آثار سینمایی ضعیف شده است و به بیشتر بهسمت لودگی و پوچگرایی رفته، افزود: «امروز جوانانی را میشناسم که در حوزه موسیقی کارهای خوبی میکنند و تصور میکنم اگر به استعدادهای درخشانتر جوانتر موسیقی بیشازگذشته بها داده شود و میدان وسیعتری دراختیار آنها باشد، قطعاً در موسیقی تحولات خوبی ایجاد؛ و گوش مردم را با موسیقی، بیشازقبل آشنا میکنند». وی باتأکیدبراینکه معتقد است مردم ایران هراندازهکه به ژانرهای دیگر موسیقی نیز بپردازند، طبیعتاً آوازدوست هستند و موسیقی ایرانی را دوست دارند؛ چراکه بالأخره اینجنس از موسیقی، رگ، پی و فرهنگ و بخشی از آدابورسوم آنان است، گفت: «سدههاست مردم با اینجنس از موسیقی اُخت شدهاند و خو گرفتهاند و ازاینرو، میتوان گفت که اینجنس از موسیقی، در گوشت، پوست و استخوان ماست». این خواننده موسیقی سنتی ایرانی، بابیاناینکه امروز تلاشهایی که درجهت کمرنگکردن موسیقی ایرانی صورت میگیرد، منتجبهنتیجه نخواهد شد، گفت: «امروز نشانههای اینموضوع دیده میشود و باید انتظار داشت در آیندهای نزدیک، گرایشها به موسیقی ایرانی بیشتر شود؛ زیرا خود من که در حوزه تدریس آواز ایرانی فعالیت دارم، هنرجوهای بسیاری دارم و میبینم که بسیاری از اینافراد که سنوسال پائینتری دارند، بهسمت آواز و موسیقی ایرانی آمدهاند».
ناعادلانهبودن پرداخت بیش از 95درصد از تبلیغات به موسیقی پاپ
وی باتأکیدبراینکه اعتقاد دارد امروز باید در عرضه موسیقی و سبد کالایی شنیداری مردم و مخاطبان موسیقی توازن ایجاد شود، افزود: «امروز این عادلانه نیست که بالای 95درصد از پرداخت تبلیغاتی در کشور؛ از سینما و تلویزیون گرفته تا هرجای دیگری که فکرش بکنید، به موسیقی پاپ اختصاص داشته باشد و فقط به یکنوع موسیقی پرداخته شود. ایندست از مسائل را میتوان در حوزه کوتاهیهای رسانهای جای داد». وی بابیاناینکه البته کسانی هستند که در حوزه و سطحی محدود، دغدغههای موسیقی، هنری و فرهنگی دارند؛ مثلاً برنامه «نیستان» که بهتهیهکنندگی «وحید رستگاری» در رادیو پخش میشود، گفت: «اینبرنامه که بررسی موسیقی امروز ایران میپردازد، شنوندگان بسیار دارد و کارهای سطح بالایی دراینحوزه انجام گرفته است؛ اما امروز جای تمام برنامههای درجهیک موسیقی، شعر و ادبیات در تلویزیون خالیست و باید بدانیم این عدمپرداخت، صدماتی جبرانناپذیر به فرهنگ و هنر این مملکت خواهد زد که ما بخشهایی از این صدمات را همینامروز شاهد هستیم».
لزوم گامبرداشتن رسانهها در رشد سلایق شنیداری و دیداری مردم
این خواننده و مدرس موسیقی سنتی ایرانی باتأکیدبراینکه رسانهها میتوانند در رشد سلیقههای شنیداری و دیداری مردم گامهای مهم بردارند، گفت: «ما تمدنی بیاندازه غنی، فرهنگی پُر از زیبایی و شگفتی داریم. ایران، پُر است از نعمات بیپایان فرهنگی، ازلحاظ پوشش، لباس، غذا، زبان، شعر، موسیقی، گویش و ... و باید گفت بهقدری غنی هستیم که اگر بههریکاز این مقولهها بهدرستی پرداخته شود، برای کشور، افتخارات بینظیر و بیپایان بهارمغان میآورد». وی باتأکیدبراینکه امروز، متولیان فرهنگی و رسانهها نیز در کنار هنرمندان وظیفه دارند که باجانودل از این میراث و این گنجینه گرانبها پاسداری کنند، اظهار امیدواری کرد: «امیدوارم که این اتفاق بیفتد و امثال دوستان رسانهای که امروز دغدغهمند هستند، وجود داشته باشند که به موسیقی ایرانی بپردازند تا شاید بتوانیم از این منجلاب و از ایندوره گذار دشوار و عجیب عبور کنیم».
ارتقای سطح سلیقه موسیقایی مردم در دوره برنامه «گلهای رنگارنگ»
گلبانگ بااشارهبهاینکه «گلهای رنگارنگ» برنامهای بوده که بسیار به آن پرداخته شده است و اگر قرار باشد بحثی دراینمورد صورت بگیرد، بهیقین ساعتها ادامه دارد، گفت: «دوره موسیقی برنامه گلهای رنگارنگ، دوره درخشان موسیقی ایرانی بود که آنقدر موسیقی ایران و سلیقه موسیقایی مردم را بالا برد که بعدها هراندازهکه تلاش شد مردم آنسطح از موسیقی روز را بپذیرند، نتوانستند و هیچکس دراینزمینه موفق نشد». این خواننده موسیقی سنتی بابیاناینکه عوامل بسیاری باید باشد و عوامل زمانی و مکانی خاصی باید درنظر گرفته شود که چنین موضوعی دوباره بروز و ظهور پیدا کند، گفت: «شخصی مانند داود پیرنیا، با آن تفکرات و خلاقیت بیاندازه و عالی خویش توانست بزرگان موسیقی عصر خویش را گردهم آورد و از آنان استفادههای درست و بهینه کند و بهمعنای واقعی کلمه، کار را به کاردان بسپارد». وی باابرازتأسفازاینکه جنس موسیقی سنتی، توسط بسیاری که دراینعرصه روز و روزگاری سردمدار بودند، به قهقرا کشیده و مسیرش عوض شد، گفت: «در برههای، با پرداختن غلط به موسیقی سطحی و نازل، موسیقی ایرانی به عقب برگردانده شد و ایندرحالیستکه باید اعتراف کنیم موسیقی ما در دوره برنامه گلها رشد بسیارخوبی داشت و بزرگانی در آن به منصه ظهور رسیدند و آثار را در آن خلق کردند که بسیاریازآنها همچنان غیرقابلتوصیف هستند». گلبانگ بابیاناینکه دیگر نیاز نیست اسمی از بزرگان دوره موسیقی «گلها» برده شود؛ زیرا اینجنس از موسیقی آنقدر خوب بوده که مردم برای شنیدن اینبرنامه بازار را تعطیل میکردند، افزود: «نباید فراموش کنیم که همین مردم، با همین فرهنگ بازارها را تعطیل میکردند تا بتوانند یکشب پای رادیو بنشینند تا بتوانند صدای افرادی مانند گلپایگانی، بنان، قوامی، شهیدی و ایرج را بشنوند و بهیقین نه اینافراد، نه آن آثار و نه آن بازه زمانی تکرار نخواهد شد؛ اما شاید بتوان قدمهایی را برای ارتقاء و اعتلای موسیقی ایرانی برداشت».
وجود ظرفیتهای بسیار برای ساخت برنامههایی مشابه «گلهای رنگارنگ»
وی تولید برنامهای مانند برنامه «گلها» را نیازمند تفکری خلاق و درست دانسته که بتواند اینجریان را رهبری کند، پیشرو باشد و دست به آغاز کاری بزند تا دوباره تحول و انقلابی بزرگ در حوزه موسیقی ایرانی بهوجود آورد، افزود: «خوشبختانه امروز ظرفیتهای بسیارخوبی برای تولید چنین برنامههایی وجود دارد و دوستانی بیاندازه خوشسلیقه و خلاق در حوزه موسیقی وجود دارند که اگر به آنها پرداخته شود، قطعاً تحولات خوبی در حوزه موسیقی ایرانی بهوجود خواهد آمد؛ اما گلها در دورهای درخشان از موسیقی ایران تولید شد که هریکاز آثار تولیدشده دراینروند، مانند ستاره و خورشیدی پرفروغ در آثار هنری و موسیقایی ایران میدرخشد. ما به این آثار میبالیم و همانگونه که این آثار همواره سرمشق من بوده است، سرمشق دیگران نیز خواهد بود». وی بابیاناینکه «گلها» هنوز ظرفیتهای بالایی دارد که میتوان از آن آموخت، افزود: «آنقدر ارزش و اعتبار دراینآثار زیاد است که اگر بخواهیم سالها از آنها بیاموزیم، خواهیم آموخت و امیدوارم که این اتفاق در موسیقی ایرانی رخ بدهد که چنین برنامههایی؛ نه درآنحد؛ بلکه نزدیکبهآن دوباره تکرار شود».
عکس: مینا قانع
امین کردبچه چنگی