آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
نگاه مردسالارانه سیاست به مدیریت زنان
کد خبر: 64300 | تاریخ مخابره: ۱۳۹۶ شنبه ۴ شهريور - 09:15

داستان تکراری دولت‌های اخیر؛

نگاه مردسالارانه سیاست به مدیریت زنان

نرجس بهشتیان

هنوز هم در بخش‌های مختلف حکومت نگاه جنسیتی سنگین است و ورود بانوان به عرصه‌های بالای مدیریتی نه یک امر طبیعی که به‌عنوان یک خواسته مطرح می‌شود. افزوده شدن یک نفر به تعداد نمایندگان خانم مجلس شعف می‌آورد و احزاب مختلف کمیته بانوان دارند. نمی‌توان تلاش‌های صورت‌گرفته برای ارتقای جایگاه مدیریتی زنان را نادیده گرفت اما به‌معنای وارد نبودن انتقاد نیست. حضور بانوان در سطوح بالایی سیاسی را می‌توان از زوایای جدید نگریست. به‌طور کلی برخی از عرف‌ها و نگرش‌ها باعث شده و می‌شوند تا بانوان توانمند به جایگاهی که شایستگی آن را دارند نرسند و آنهایی هم که موفق می‌شوند همواره بیش از همتایان آقای خود در معرض از دست دادن موقعیت باشند. از آنجاکه بیشترین مبارزان انقلاب اسلامی ایران را مردها تشکیل دادند، پس از پیروزی انقلاب نیز همان‌ها مسئولیت‌ها را برعهده گرفتند. جنگ تحمیلی هم بر مردانه‌تر شدن محافل سیاسی افزود تا درنهایت کار به آنجا بکشد که عمده بانوان فعال سیاسی از مجلس شورای اسلامی بروز و ظهور کنند. نگاهی به معاونین و مدیران کل وزارتخانه‌ها حاکی از آن است که به‌ندرت معاونتی مهم به بانوان سپرده شده است. این مسئله باعث‌شده تا خانم‌های شاغل در وزارتخانه‌ها به این باور برسند که تا حد معینی بیشتر رشد نخواهند داشت. این موضوع بی‌شک از انگیزه و عملکرد آنها خواهد کاست و موجب می‌شود دستاویزی باشد برای ناکارآمدی بانوان. ازسوی‌دیگر وزیران هم پذیرفته‌اند که معاونین و مشاورین خود را از میان آقایان انتخاب کنند. رئیس‌جمهوران نیز برای اینکه کابینه بی بانو نباشد و از این فرصت تبلیغاتی برای رای‌آوری در دور بعد بهره ببرند معاونت‌های مشخصی مانند امور بانوان و محیط زیست را تقدیم به نیمی از جامعه کشور می‌کنند! باوجودی‌که نمایندگان خانم کم نیستند اما تاکنون معاونت پارلمانی به آنها سپرده نشده است. ازسوی‌دیگر برخی محدودیت‌ها نیز بر موانع دسترسی خانم‌ها به جایگاه‌های سیاسی رده بالا افزوده است. به‌طور مثال ورود و خروج زن از کشور تحت اختیار همسرش است؛ حتی اگر وی وزیر باشد، یا نداشتن حجاب چادر به‌راحتی یک زن سیاسی و باتجربه را از حوزه مدیریتی دور می‌سازد؛ اما مردانی هستند که شبهه رانت یا موارد دیگر برای آنها هست و به‌راحتی پستی که می‌خواهند را تصاحب می‌کنند. دامنه دوستان خانم‌های سیاسی هم در میان سیاست‌مداران به دلیل کم بودن تعداد ایشان، کوچک است؛ لذا در هنگام لابی کردن برای تصدی پست‌های مهم یار کم می‌آورند. همچنین این تعدد کم دلیلی برای اشتراک‌‌گذاری کمتر اطلاعات و تجارب مدیریتی می‌شود. وقتی تنها یک سفیر زن خانم هستی یعنی بانوی همتای داخلی نداری که بتواند تجاربش را برای اجرای بهتر ماموریت در اختیارت بگذارد، بنابراین ضربه‌گیرها و آموزه‌های مفید که در برابر مشکلات به‌کار می‌آید به حداقل می‌رسد و بر ضریب اشتباه می‌افزاید. کاهش کارایی و عدم عملکرد مناسب از حضور بانوان در دیگر پست‌های رده بالا می‌کاهد و این تسلسل ادامه‌دار می‌شود. این موضوع سبب‌شده تا بیشتر فعالیت سیاسی زن رده بالا به واسطه مردی از خانواده خود (پدر، همسر و برادر) در زمره سیاست‌مداران وارد شوند و مجبور باشند افکار سیاسی آنها  را ادامه دهند. این موضوع از استقلال آنها کاسته و در نهایت چهره‌ای کمتر مقاوم از آنها به جامعه القا می‌کند. مسئولیت‌های خانواده نیز در ایران اغلب بر روی دوش بانوان است و وقت کمتری برای سیاستمداران خانم می‌گذارد. به‌طور کلی در جامعه پذیرفته‌تر است که یک مرد تا پاسی از شب مشغول فعالیت باشد یا سفرهای داخلی و خارجی کاری زیاد انجام دهد اما این امر برای خانم‌ها چندان پسندیده نیست و دوستان و آشنایان انگشت اتهام به سهل‌انگاری در مسئولیت‌ها خانواده را به سمت آنها می‌گیرند. در اقلیت بودن بانوان سیاست‌ورز موجب شده تا اشتباهات آنها برجسته‌تر باشد. تفکرات سنتی و مردسالارانه سیاسیون ایرانی موجب می‌شود تا کمتر به دفاع از عملکرد بانوان سیاسی بپردازند و برخی از حوزه‌ها را تنها مختص به‌خود بدانند. امنیت ملی، سیاست خارجی و ریاست‌جمهوری مواردی است که در آینده‌ای دوردست برای زنان متصور شده‌اند. در تقسیم‌بندی‌های کمیسیون مجلس زنان از کمیسیون امنیت ملی، اصل ٩٠ و هئیت‌رئیسه معمولا دور نگه داشته می‌شوند و فرصت قدرت‌افزایی برای آنها به‌شدت محدود است. مردان با ورود به کمیسیون‌های پرنفوذ حضور خود در ارکان قدرتی برای پس از مجلس را حفظ می‌کنند؛ اما این در مواردی نادر برای زنان امکان‌پذیر است. باید توجه داشت که خود زنان سیاستمدار و مدیران رده بالای کشوری نیز در این مهم مقصرند. فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی، مردان به گفت‌وگو و مناظره با یکدیگر می‌پردازند؛ اما زنان در احزاب خود هم نمی‌توانند چندان با هم کنار بیایند؛ ترس از دست دادن موقعیت به‌خاطر زنان دیگر شاید بزرگ‌ترین دلیل بانوان سیاسی برای دوری از یکدیگر است. زنان نماینده معمولا برنمی‌تابند که در حوزه انتخابی خد بانوی دیگری را برای ورود به عرصه‌های سیاسی تربیت کنند و این دلیلی برای عدم پیشنهاد فرماندار و بخشدار زن ازسوی آنها می‌شود. البته باید توجه داشت که تجربه نشان‌داده بدون حمایت مردان پرنفوذ و دارای ثروت یا قدرت، زنان از صندوق‌های رای به مجلس نمی‌روند و این دلیل مهمی برای کمتر شدن دامنه نفوذ آنها در حوزه انتخابیه است. مجلس درحالی یک وزیر جوان، کم‌تجربه و با تحصیلات نه‌چندان مرتبط به حوزه تخصصی ارتباطات را پذیرفت که بانوان بسیاری در همین حد و اندازه مدیریتی و سیاسی وجود داشت؛ اما مدام از طرف نزدیکان رئیس‌جمهور اعلام شد که توان مدیریتی در حد وزارتخانه در میان مدیران و سیاسیون زن یافت نشد. کارنامه عیسی کلانتری در مسائل کشاورزی و محیط زیست خیلی درخشان‌تر از ابتکار نیست؛ ولی تفکرات مردسالارانه زنان را از رده‌های بالا پس می‌زند. در دولت‌ نهم بسیاری از مشاورین جوان دولت نهم به پست‌های مهمی رسیدند که در میان آنها هم جای زنان خالی بود. درحالی در آن دوران موجی از مدیران بی‌تجربه، کم‌تجربه و جوان بر روی کار آمدند که زنان سیاسی باتجربه‌تر همچنان عقب نگه داشته می‌شدند. تا زمانی‌که مسئولان کشور نخواهند به ورود زنان به رده‌های بالای سیاسی روی خوش نشان دهند هیچ دری برای آنها باز نخواهد شد. فردی که نتوانسته سلسله مراتب را در وزارتخانه طی کند و تنها به‌دلیل زن بودن در سمت معاونت امور بانوان منصوب می‌شود مسلما نمی‌تواند وزیر خوبی باشد. تعداد بالایی از آرای روحانی در دور دوم ریاست‌جمهوری توسط بانوان به صندوق‌ها ریخته شد تا روند انتخاب وزرا نشان دهد که اعتماد برای بیشتر سیاسیون رابطه‌ای یک‌سویه است که در آن می‌توان مدیر مرد کم‌تجربه داشت اما زنی با تجارب یا تحصیلات مرتبط بالاتر نه.

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه