کد خبر:
150072
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۸ فروردين -
00:20
سخن مدیرمسئول
1400 و صعود مجدد قیمت مرغ
علیاکبر بهبهانی
سال 1400 فرا رسید، در ماههای بهمن و اسفند که اکثریت مردم بهعلت گرانی مرغ نتوانستند نسبت به خرید آن اقدام کنند و سفره خانوار از این قلم هم تهی شد؛ وقتی در خانواده بچهها از والدین جویای مرغ میشدند، سرپرستهای خانواده، بهشوخی اما توأم با بغضی در گلو نشسته، پاسخ میدادند که مرغها پرواز کردهاند! اگر به ایننوع پاسخ با دقت توجه کنیم، حکایت از آن دارد که افزایش قیمت مرغ بهحدی رسید که بضاعت خانواده، جوابگوی خرید آن نبود؛ بههیچوجه دلم نمیخواست در نخستین سرمقالههای سال 1400، باز از گرانی دم بزنم؛ اما چه کنم وقتی قیمت مرغ در پارهای از فروشگاهها درست دوبرابر قیمت مصوب یعنی 50 و 60هزارتویمان از قرار هرکیلو شده است؟ اینبار من نویسنده پا را از پرواز مرغ فراتر گذاشته و میگویم که مرغ مرده هم میتواند پرواز کند؛ چون اکثریت مردم قدرت خرید گوشت مرغ را ندارند. پس مرغ مرده هم پرواز را بلد است. چه میشود کرد؟ وقتی اینروزها، صفهای طویل مرغ را در جلو مغازه مرغفروشیها مشاهده میکنیم، باورمان نمیشود که مرغ در کشور ما در یکدوره هفتساله، افزایش قیمتی نهبرابری گرفته باشد؛ یعنی افزایش قیمت یککیلو گوشت مرغ نسبت به دلار، بیشتر شده باشد؛ اما چرا چنین شده است؟ کدامین انصافی میتواند شرایط خرید پروتئین موردنیاز مردم را به اینروز بیندازد؟ دولت، خود را از گرانی مبری میداند؛ وزارت صمت خود را بیتقصیر میداند؛ وزارت بازرگانی خود را از قبل مبری کرده است؛ اتاق بازرگانی، اتاق تهران، سازمان حمایت از مصرفکننده، ستاد تنظیم بازار نیز همینطور؛ البته و بهیقین دراینمیان واسطهها و تنظیمکنندگان بازار نیز دست دارند که سالهاست ازطریق انبار کردن کالاها و از راه ناصواب، بهصورت مجازی و نه از جنبه حقیقت، شرایط بازار و تنظیم آنرا در دست گرفته و کمبود کاذب ایجاد میکنند تا دولت، بعدازمدتی با مشاهده کمبود کالا و نارضایتی مردم، مجبور شود برای سروساماندادن به اوضاع کالای کمیاب، با افزایش قیمت موافقت کند. اینجاست که ازسویی دولت را تبرئه کرده و او را مقصر گرانی و کمبود نمیدانیم؛ اما اگر سختگیرتر باشیم، باید دولت را نیز هرچند کم، اما تااندازهای مقصر کمبود و گرانی گوشت بدانیم؛ چراکه اگر واقعاً این واسطهها هستند که عامل گرانی و کمبود هرازگاهی اقلامی از کالاهای اصلی و اساسی میشوند، به چه علت با آنان برخورد سخت و جدی نمیکنند؟ چرا آنان را به مردم معرفی نمیکنند؟ و اصولاً به چه علت ازاینقبیل دلالان حمایت میشود و فضای مالاندوزی بهجای ریشهکنشدن، هرروز گسترش بیشتری پیدا میکند؟ یکروز تخممرغ نیست، قیمت آن از هر عدد 500تومان بهیکباره سهبرابر میشود تا بعد از دوهفته کمبود و نگرانی روی هر عدد 1000تومان، بهوفور و فراوانی عرضه میشود. آیا درطول دوهفته، معجزه شده است یا اینکه همه مرغها در کارخانه بهجای روزی یک تخم، روزی دو تخم گذاشتهاند؟! بهیقین باز ردپای دلالان و انبارکنندگان تخممرغ در میان است که به حیلهای ناجوانمردانه و غیرانسانی، متوسل شدهاند تا مردم کشورمان را سرکیسه کنند؛ گواینکه هنوز در بر همین پاشنه میچرخد و پس از تخممرغ، روغن چنین سرنوشتی پیدا میکند و بهقرار اطلاع، اینبار گمرک کمکاری کرده است و میلیونها بطری روغن در گمرک برای ترخیص باید از هفتخان رستم بگذرند و این سلسله روانیست که هرروز درمورد یک کالای اساسی و غذایی در کشور ما بهوقوع میپیوندد. این داستانیست که دهها سال است که تکرار میشود. همانطوریکه زندگی تکرار و تکرار است، کمبود و گرانی هم مدتهاست تکرار و تکرار درجریان است. بهامیداینکه در سال 1400 شاهد این مشکلات نباشیم.