آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
عفونت رفتاری در الگوهای پوشالی!
کد خبر: 290885 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ دوشنبه ۲۶ مهر - 05:51

چگونه سونامی مُد، ساحل فرهنگ را نشانه می‌رود؟

عفونت رفتاری در الگوهای پوشالی!

عقربه‌های ساعت حوالی 5 عصر را نشان می‌دهند که از خانه بیرون می‌آید. با دوستانش ساعت 6 در کافی‌شاپ قرار دارد. شلوار جین خراش‌دار و مانتوی جلوبازش به‌اندازه کافی جلب‌توجه می‌کند. بااین‌حال آرایش غلیظ، بوی تند ادکلن و تتوهای روی گردن و ساعدش نیز در جلب نگاه‌های مسموم و هوس‌آلود بی‌تأثیر نیستند! این‌را چند‌لحظه‌بعد می‌توان از بوق‌زدن‌ مکرر خودروهای عبوری و متلک‌های عابران پیاده فهمید. هنوز تا کافی‌شاپی که با دوستانش قرار دارد، چند چهارراه دیگر باقی مانده! بی‌تردید سبک زندگی نسل امروز؛ به‌ویژه جوانان و نوجوان در پوشش و رفتار متأثر از فرهنگ غرب، فضای مجازی و در مواقع عمده‌ای نیز تقلید و الگوبرداری از سلبریتی‌ها و افراد مشهور جامعه است که عموماً به‌مدد رسانه ملی، به قله‌های شهرت رسیده‌اند. این نسل که آزادی در پوشش را از حقوق حقه خود می‌دانند، پوشیدن شلوار جین زاپ‌دار و ریش‌ریش یا مانتوهای جلوباز را که ظاهراً طراحان و تولیدکنندگان آن‌ها از کشف دکمه بی‌اطلاع‌اند، از مصادیق آزادی در حق انتخاب می‌دانند. شلوارهای پاره‌ای که بخش‌هایی از ران و زانو را نمایان می‌سازند و مانتوهایی که عمدتاً با نقش‌ها و عبارات عجیب‌وغریب و بعضاً مستهجن غنی‌سازی شده‌اند و طرفداران آن‌ها بعضاً نه از مفهوم نقش‌و‌نگارهای روی مانتو اطلاع دارند و نه معنی عبارات و کلمات نقش‌بسته روی آن‌ها را می‌دانند!

 

پوپولیسم رسانه‌ای و رواج گوش‌های الاغی
برخی از جوانان امروزی طرفدار مدگرایی، حاضرند برای پوشیدن شلواری که تا دیروز مظهر ژنده‌پوشی و فقر بود، پول‌های گزاف هزینه؛ و از آن‌ها به‌عنوان پرستیژ و کلاس یاد کنند! جالب است آن عده‌ای هم که توانایی خرید چنین شلوارهایی را ندارند، خودشان اقدام به پاره‌کردن شلوار می‌کنند یا اگر خانواده‌ای به خرید شلوار زاپ‌دار یا پاره‌پوره تن ندهد، هستند سایت‌هایی که راهکارهای پاره‌کردن شلوار و زاپ‌دار‌کردن آن در چند‌دقیقه را آموزش دهند! در کنار این مدل پوشش‌های به‌ظاهر جوان‌پسند و باکلاس، اعمال جراحی زیبایی غیرمتعارف نظیر گوش‌الاغی، چشم‌گربه‌ای، لب‌شتری، دماغ‌خوکی، تزریق انواع ژل، اکستنشن موی دماغ و ... نیز به یک رویه عادی و روتین بین نسل جوان و حتی افراد میان‌سال تبدیل شده؛ تا‌جایی‌که از آن‌ها به‌عنوان ارزش یاد می‌شود و همگام با پوشش نامتعارف، این‌نوع اعمال جراحی، در قالب «بازیگر مکمل در سریال‌های مدگرایی» ایفای نقش می‌کنند! قصه آنجا غصه‌ناک می‌شود که این‌قبیل پوشش تنها مختص افراد عادی کوچه‌و‌بازار نیست و این خرق عادت در بسیاری ورزشکاران، هنرپیشه‌ها، خواننده‌ها و هنرمندانی که به‌واسطه پوپولیسم رسانه‌ای و بی‌دروپیکر‌بودن صداوسیما، به نام و شهرتی رسیده‌اند و طبیعتاً الگوی بسیاری از افراد جامعه‌اند، به‌کرات دیده می‌شود. اینجاست که خواسته یا ناخواسته مهر تائید بر اصالت کالا درج می‌شود و نسل جوان خود را متقاعد می‌سازد که داشتن این‌نوع پوشش کاملاً معتبر و منطقی‌ست. سلبریتی‌هایی که به‌فرموده مدیر اسبق یکی از باشگاه‌های سرخابی؛ «زیاد نباید به آن‌ها سخت گرفت!» گاهی با شمایل یک شخصیت کارتونی در انظار عمومی ظاهر می‌شوند و روزی دیگر در یک جشنواره خارجی با شلوارکی تنگ و کوتاه و پاره، ستر عورت می‌کنند. 

 

نگاه غربی در فرهنگ شرقی
هرچند‌که این‌نوع پوشش‌های نامتعارف و به‌اصطلاح حرکت خلاف عرف جامعه در جوامع غربی نیز مشاهده می‌شود؛ اما بروز و ظهور این رفتارها در جامعه اسلامی ما از چند منظر قابل‌اعتناست. در کشورهای غربی شبکه‌ها و رسانه‌های خصوصی و شخصی آزادانه مشغول فعالیت هستند و این نظر یا سیاست مالک شبکه یا رسانه است که از چه شخصیت یا تیپی حمایت کند و او را در جامعه مطرح سازد؛ ولی در کشور ما بودجه رسانه ملی، از بیت‌المال دولت اسلامی تأمین می‌شود و جولان افراد معلوم‌الحال با پوشش‌هایی غیرمتعارف و ناهنجار که عموماً به کم‌جنبگی یا بی‌ظرفیتی شهره هستند و کشف حجاب تعدادی از آن‌ها حجت گفتار فوق است، جای تأمل دارد. کار تا جایی از خرک دررفته که فیلم‌برداران صداوسیما هنگام تجلیل از به‌اصطلاح هنرمندان زن سریال‌های پرطرفدار به‌ناچار نمای دور آن‌ها را به‌تصویر می‌کشند و اگر فیلم‌بردار قدمی جلوتر بگذارد یا کمی لنز را به‌سمت جلو بچرخاند، با توبیخ‌های سوفسطایی مواجه خواهد شد! هرچند مشاهده خصوصی‌ترین عکس‌های این جماعت در اینستاگرام، تمام زحمات فیلم‌بردار را در گرفتن لانگ‌شات یا همان نمای دور هدر می‌دهد! 

 

استفاده از قراردادهای کنترل‌کننده
نقش رسانه‌ها؛ به‌ویژه رسانه‌های تصویری در الگوسازی و القای فرهنگ در جامعه تا بدانجا پررنگ و حیاتی‌ست که هفته قبل، بازیگر کره‌ای سریال «مرکب» پس از بازی در‌این‌سریال در کمتر از سه‌هفته موفق به جذب بیش از 19میلیون دنبال‌کننده (فالوئر) شد! این نکته، بیانگر در‌برگیری وسیع و ضریب نفوذ گسترده رسانه است و مسئولان فرهنگی کشور نباید از این مقوله مهم که در تغییر نگرش فکری و شخصیت‌پذیری نسل‌ها؛ به‌ویژه نسل جوان تأثیر مستقیم دارد، به‌راحتی بگذرند. ازسوی‌دیگر، باید به این‌نکته اذعان داشت که با وجود آزادی‌های چندلایه در غرب؛ بازهم قوانین و خطوط قرمزی برای سلبریتی‌ها و الگوهای نسل جوان در‌آن‌جوامع ترسیم شده است. هرچند شاید رفتار افراد مشهور در سایر کشورهای دنیا نیز در مواقعی خارج از عرف جامعه آنان باشد؛ اما لازم‌به‌ذکر‌است‌که در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا برنامه‌های مدون و مشخصی برای کنترل ستاره‌ها و عدم سوءاستفاده آنان از جایگاه و موقعیتی که به‌مدد رسانه و بودجه مردمی به‌دست آورده‌اند، تنظیم شده است. در‌حقیقت، قراردادهای حرفه‌ای حقوقی نظیر «حق تصویر»، «حق شهرت»، «حق تجاری‌سازی و بازرگانی» به‌منظور کنترل سلبریتی‌ها و عدم سوءاستفاده آن‌ها از موقعیتی‌ست که از سازمان‌های رسانه‌ای نظیر هالیوود یا تلویزیون به‌دست آورده‌اند. این افراد پس از کسب شهرت از قِبَل یک سازمان رسانه‌ای، درصورت شرکت در برنامه‌های مختلف و کسب درآمدهای هنگفت، نه‌تنها باید بخشی از دستمزد خود را به سازمان رسانه‌ای که در رشد آن‌ها سهیم بوده، بپردازند؛ بلکه باید در نحوه پوشش و حتی اصلاح موی سر تابع قوانین سازمان رسانه‌ای خود باشند!

 

شلوارهای پاره؛ نماد تمدن یا ولنگاری فرهنگی؟!
چند‌سال‌قبل از برادر یکی از همکلاسی‌های سابقم که اتفاقاً دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد نیز بود، خبر گرفتم؛ که گفت: «فلانی در ترکیه شلوار لی سنباده می‌کشد!» گمان کنم اگر الآن احوالی از او بپرسم، احتمالاً در ترکیه تیغ‌به‌دست درحال ریش‌ریش‌کردن یا پاره‌کردن شلوار است! نمادی که هیچ مفهوم اخلاقی و انسانی در ورای آن نهفته نیست و جز ولنگاری فرهنگی و پوششی چیزی را در ذهن انسان متبادر نمی‌سازد، چگونه می‌تواند الگوسازی نسلی را برعهده بگیرد که در معرض انواع و اقسام تهاجمات فرهنگی و غیرفرهنگی هستند؟ متأسفانه به‌دلیل سود سرشار حاصل از قاچاق کالا در‌عمل امکان برخورد غیر‌نمایشی و حقیقی با قاچاق کالا در هیچ زمینه‌ای وجود ندارد و گردانندگان کارتل‌های بزرگ قاچاق با در‌دست‌گرفتن نبض بازار و استفاده ابزاری از الگوهای پوشالی و سلبریتی‌های پیژامه‌پوش، علاوه‌بر کسب سودهای هنگفت و فراهم‌کردن زمینه برای بیکاری کارگران ایرانی و به ورطه تعطیلی کشاندن کارخانه‌ها، ذائقه نسل جوان را نیز در تغییر الگوی پوششی هدف قرار می‌دهند. ازسوی‌دیگر، جمع‌آوری همه لباس‌های پاره، مانتوهای شیشه‌ای و جلوباز و سایر لباس‌های نامتعارف از مغازه‌ها و فروشگاه‌های سطح شهرها امری ناممکن و بعید به‌نظر می‌رسد؛ اما دست‌کم رسانه ملی یا جراید کشور می‌توانند از دعوت یا انتشار تصاویر افرادی‌که ازاین‌دست پوشش استفاده یا تصاویرشان را با چنین البسه‌ای در فضای مجازی منتشر می‌کنند، خودداری کنند. اعطای وام یا حمایت از تولیدکنندگان البسه مناسب و تبلیغ رایگان یا با هزینه کم این البسه در رسانه ملی یا استفاده از البسه متعارف با الگوهای اسلامی و ایرانی در فیلم‌ها و سریال‌ها نیز می‌تواند در توسعه فرهنگ پوشش متعارف مؤثر باشند.

 

تغییر فرهنگ نسل جوان با پلیس پوشاک؟
بی‌شک تغییر یک باور اجتماعی و فرهنگی که طی سالیان در جوانان رواج پیدا کرده است، یک‌شبه و با ارسال یک بخشنامه یا اعزام چند پلیس نامحسوس به لایه‌های مختلف جامعه یا اعلام جرم علیه ساپورت‌پوشان و ... امکان‌پذیر نیست. در‌حقیقت ماهواره، شبکه‌های اجتماعی و مجازی و الگوهای نامناسب نسل جوان را می‌توان سه ضلع مثلث حمله به باور جوانان ایرانی قلمداد کرد که به از‌هم‌فروپاشانیدن فرهنگ و باور ایرانی و اسلامی مشغول هستند. نسل امروز نه از عظمت و افتخارات ایران باستان آگاه است و نه به فرایض دینی و باورهای عمیق مذهبی که می‌توانند راهگشای انسان در مقاطع حساس باشند، وقعی می‌نهد. نسلی خودباخته که در لایه‌ای از رنگ‌و‌لعاب پوشش غربی و در هاله‌ای از دود دخانیات و در ورژن‌های بالاتر، مواد مخدر صنعتی و الکل و قمار محصور شده و به زمین‌و‌زمان گیر می‌دهد و بدون اینکه تلاشی برای مطالعه، کسب علم یا حتی کسب درآمد داشته باشد، منتظر شق‌القمر‌شدن‌های خیالی و یک‌شبه ره صدساله طی کردن است. این نسل که در سر رؤیای زندگی در غرب و به‌قول خود عشق‌وحال را دارد، برای رسیدن به اهداف و آرزوهای سوفسطایی خود نقداً به تقلید از پوشش و رفتارهای شخصی سلبریتی‌ها روی آورده است! سوگمندانه دراین‌بین نهادهایی که باید به‌نوعی درراستای معرفی الگوهای سالم و تأثیرگذار قدم بردارند؛ یا نظیر دانشگاه‌ها و رسانه ملی دچار روزمرگی‌های خاص شده‌اند یا مثل آموزش‌وپرورش در تأمین نیازهای اولیه و ثانویه خود درمانده‌اند!

 

سخن آخر
هرچند شاید عده‌ای معتقد باشند که اوضاع فرهنگ مملکت آشفته‌تر از آن است که شلوارک پاره یک خواننده یا شال چند‌متری یک بازیگر زن در آن به‌چشم نمی‌آید؛ اما آنچه مسلم است هرگونه مسامحه و سهل‌انگاری در امور فرهنگی؛ ولو جزئی و کوچک، در آینده منجر به کژتابی‌ها و انحرافات گسترده می‌شود. این واقعیت تلخ را بپذیریم که اوضاع مقولات «آموزش» و «فرهنگ» در کشور نابسامان است و چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، فرهنگ کشور دچار یک کژتابی بغرنج شده است که اصلاح مدار آن به‌سادگی امکان‌پذیر نیست. وقتی عضویت در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی چندنفر بیشتر متقاضی ندارد، باید اقرار کنیم که فاتحه این فرهنگ مدت‌هاست خوانده شده است که امروز کمیسیونش بی‌خواهان مانده. بی‌شک مقوله «فرهنگ» قابلیت واردات، کشف از منابع زیرزمینی و روزمینی و ایجاد ازطریق بخشنامه و دستور و بیانیه ندارد. برای فرهنگ‌سازی توجه مستمر به دو مؤلفه «برنامه‌ریزی بلندمدت» و «هزینه‌کرد» نیاز است. بدون برنامه‌ریزی و پرداخت هزینه در‌این‌راه نه‌تنها فرهنگی ایجاد نمی‌شود؛ بلکه همان خرده‌فرهنگ‌های به‌جامانده از نیاکان و اسلاف نیز به ورطه فراموشی سپرده می‌شوند. شاید فردا دیر باشد؛ امروز را دریابیم.

وحید حاج‌سعیدی

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه