آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
افزایش 38درصدی طلاق و کاهش 26درصدی ازدواج
کد خبر: 290973 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۸ آبان - 09:39

افزایش 38درصدی طلاق و کاهش 26درصدی ازدواج

یاد باد آن‌روزگاران را که زندگی آن‌قدر مهم بود که انسان‌ها را وابسته به یکدیگر کرده بود و در اصطلاح، آدمیان، زندگی دسته‌جمعی را برگزیده بودند. در سفره خانوار که طول و عرض آن ده‌ها‌نفر اعضای خانواده را جای می‌داد، اگرچه رنگینی امروزه وجود نداشت، اما صفا و خلوص صد‌برابری دیده می‌شد. همه افراد خانواده مشغول کار بوده و در صلح و صفا زندگی می‌کردند. درآن‌روزها رسمی نیکو در جامعه رواج داشت؛ زمانی‌که دختر و پسر به سن مناسب ازدواج می‌رسیدند، همسر برمی‌گزیدند و جمعیت خانواده زیادتر می‌شد و درنتیجه بچه‌ها عمو داشتند و عمه، خاله داشتند و دایی. همگان غمخوار هم بودند و شعر «بنی‌آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند/ چو عضوی به‌درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار» معنی و مفهوم داشت و چنین بود که برای ادامه نظام خانه و خانواده، ازدواج را یک سنت الهی می‌دانستند؛ درنتیجه آن‌را واجب دانسته، دختر و پسر باید به‌رسم دیرین پای سفره عقد می‌نشستند و مزدوج می‌شدند و چه خوش بود آن‌روزگاران. هر چه‌ بود صفا و صمیمیت، دوستی و برادری بود و نفاق و دشمنی جایی در زندگی ما ایرانیان نداشت؛ اما این‌روزها، متأسفانه خانواده، مفهوم گذشته را نداشته و رسوم نیکو و پسندیده گذشته به خاطره‌ها پیوسته است؛ تا‌جایی‌که از میزان ازدواج که ما آن‌را سنتی الهی می‌دانیم، به‌میزان 26درصد کاسته شده؛ یعنی یک‌چهارم از آمار ازدواج‌های دهه قبل کم شده است و این‌درحالی‌ست‌که شمار جمعیت بیشتر شده؛ اما جوانان رغبتی برای نشستن پای سفره عقد ندارند. شاید هم عدم‌تأمین معیشت، گرانی خانه و کاشانه، افزایش بی‌رویه قیمت‌ها، زیاده‌روی در مخارج ازدواج ناشی از چشم‌و‌هم‌چشمی و درنهایت بیکاری شدید جوانان، چه‌بسا ناخواسته آنان را از ازدواج بری کرده باشد و با وجود علاقه‌مندی جوانان به همسرگزینی و تشکیل خانواده، علی‌رغم میل باطنی، تجردنشینی را بر ازدواج ارجح دانسته و تن به ازدواج نمی‌دهند. طبیعی‌ست که ادامه این‌روند لطمه جدی به نظام خانه و خانواده وارد می‌کند. این‌روزها درنتیجه همین مشکلات، یأس و حرمان در میان جوانان و تااندازه‌ای بی‌بندوباری در زندگی آن‌ها موج می‌زند؛ حتی به‌مرور با آسیب‌های دیگری نیز مواجه شده‌ایم، مثل‌اینکه ازدواج جای خود را به زندگی دو‌نفری، منهای ازدواج و بچه‌دار‌شدن داده و ادامه چنین روندی به سستی بیشتر نظام خانواده منجر می‌‌شود. متأسفانه باید گفت که مجموعه‌ای از مشکلات این‌روزهای جوانان، موجب شده که از جمع همین عده قلیلی که تن به ازدواج می‌دهند نیز بخش قابل‌ملاحظه‌ای پس از مدت کوتاهی افتراق و جدایی را برگزینند و همین‌مسئله کانون نیم‌بند و دو‌نفره خانواده را نیز از‌هم‌گسسته کرده و طلاق، حاصل و نتیجه آن خواهد بود. باید در‌نهایت تأسف گفت که 38درصد ازدواج‌های این‌روزها، منجر به طلاق شده است و این رقمی‌ست وحشتناک که با‌وجودی‌که به‌جای چهار ازدواج در گذشته این‌روزها کمتر از سه‌مورد ازدواج را شاهد هستیم، از همین‌میزان کم ازدواج نیز متأسفانه از هر سه‌مورد آن، یکی حتی در سال اول یا سال‌های اولیه، منجر به طلاق می‌شود. اگر به آمارها مراجعه کنیم، باز‌هم نداری و بیکاری و عدم بضاعت مالی، یکی از مهم‌ترین عوامل طلاق بوده است. بدیهی‌ست اگر همچنان مشکلات زندگی، سایه سنگین خود را بر روی جوانان بیندازد، در آینده‌ای نزدیک، شاهد حذف و فراموشی ازدواج برای این طبقه خواهیم بود که عوارض سنگینی را بر کشورمان تحمیل می‌کند؛ تا‌جایی‌که در 10سال‌آینده، اکثر جمعیت کشور ایران را پیران تشکیل می‌دهند و درنتیجه یک کشور پیر، نمی‌تواند کشوری موفق دراین‌جهان باشد.

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه