آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
مرگ پناه‌جویان و وجدان‌های خفته انگلیس و فرانسه
کد خبر: 291092 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۶ آذر - 07:05

سخن مدیرمسئول

مرگ پناه‌جویان و وجدان‌های خفته انگلیس و فرانسه

علی‌اکبر بهبهانی

بار‌دیگر دریاهای بین‌المللی قربانی گرفت؛ آن‌هم نه یک‌نفر، بلکه 27‌نفر. بیچاره پناه‌جویانی که اکثریت آن‌ها را عراقیان تشکیل داده بودند و به امید داشتن دنیایی بهتر، کشور خود را که از‌نظر مالی و کار، در مضیقه بسیار است، رها کرده و اروپا را سرزمین رؤیایی خود می‌پنداشتند، بر قایقی که از‌نظر ایمنی مشکل داشت، سوار شده و در دریای خروشان مانش بین دو کشور انگلیس و فرانسه، به امید زندگی بهتر در تردد بودند؛ اما به‌مرور متوجه می‌شدند که قایق آنان سوراخ است و آب به درون آن نفوذ کرده و ساعاتی بعد پر از آب شده و غرق خواهد شد؛ درچنین‌شرایطی تنها راه چاره را تماس‌های تلفنی با پلیس‌های دریانوردی دو کشور انگلیس و فرانسه می‌دانند؛ اما گریه و تمنای این مسافران، دل‌های سنگین دریاداران دو کشور به‌اصطلاح متمدن اروپایی را به درد نمی‌آورد که زهی‌تأسف و تأثر! دو کشوری که خود را جزو داعیان حقوق بشر می‌دانند، در‌حالی‌که می‌دانستند عدم‌کمک به پناه‌جویان، مرگ آن‌ها را در پی دارد، وجدان خفته یا نداشته‌شان بیدار نشده و به کمک اینان نمی‌روند؛ درنتیجه ساعاتی‌بعد، از جمع 29نفری سرنشینان این قایق، 27نفر جان می‌بازند و طعمه دریای مانش می‌شوند. دونفری که نجات پیدا می‌کنند، سرگذشت ضجه‌های سرنشینان جان‌باخته این قایق را بیان کردند. این مدافعان حقوق بشری که بعضی‌از‌اوقات با صرف میلیون‌ها‌دلار برای نجات یک حیوان از چنگال مرگ، خود را حامی زندگان می‌دانند، چگونه حاضر شدند که شاهد مرگ 27نفر باشند و هیچ اقدامی برای نجات جان این‌همه‌ آدم صورت ندهند؟ اگر کمی به عقب برگردیم، جان‌باختگان عراقی که از فرط بیکاری و بدبختی در عراق امروز زندگی می‌کردند و از کوچک‌ترین مواهبی برخوردار نبودند، در روزگار گذشته در کشور ثروتمند و نفت‌خیز عراق می‌زیسته‌اند که درآمدهای نفتی، این کشور را در حد آبرومندی به دنیا معرفی کرده بود؛ اما نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا و دو قدرت برتر اروپایی یعنی انگلیس و فرانسه، وارد کشورشان شدند و آن کشور زیبا را شخم زدند و حاصل هجوم ناجوانمردانه آنان، تبدیل کشوری ثروتمند به یک کشور همیشه‌جنگ‌زده شد که حتی زیستن در آن با بیم و هراس همراه است و آینده‌ای را پیش‌روی خود نمی‌بینند و به‌ناچار خاک آبا و اجدادی خود را رها می‌کنند تا شاید آینده‌ای بهتر داشته باشند. به‌راستی پلیس انگلیس و فرانسه در پیشگاه تاریخ و جهان چه حرفی برای گفتن دارند و لکه ننگی که ازنظر بی‌تفاوتی بر پیشانی آنان نشسته است، با چه رنگی زدوده می‌شود؟ آیا این لکه ننگی که بر چهره آنان نشسته است، پاک‌شدنی‌ست؟ به‌یقین پاسخ منفی‌ست. آیا آمریکا و اروپائیان در پیشگاه وجدان خود در برابر گریه و التماس جوانانی که ساعت‌ها با مرگ دست‌و‌پنجه نرم می‌کردند، آسوده هستند؟ و باز به‌راستی، ائتلاف آمریکا و یارانش که روزی از زمین و هوا و دریا، کشور عراق را آماج وحشیانه‌ترین یورش‌ها کرده و کشوری ثروتمند را به کشوری فلاکت‌زده تبدیل کرده‌اند، این‌روزها در برابر وجدان‌های خود می‌توانند احساس سرافکندگی نداشته باشند؟ اما همه این مصائب را گفتیم و عاملان آن‌را هم شماتت بسیار کردیم، ولی آیا اقدام جوانان کشورهای جهان عاقلانه و منطقی‌ست که خانه و کاشانه آبا و اجدادی خود را رها کنند و به اروپا و آمریکا بروند و سرنوشت نامعلوم خود را به‌بهانه پناهندگی به تقدیر بسپارند تا ماهی‌یک‌بار با گردنی کج و سری پائین، مبالغی را به‌نام حق پناهندگی از کشور میزبان دریافت کنند و زندگی بخور و نمیری را در سرزمین بیگانه داشته باشند؟ این پرسشی‌ست که تا فردی در آن موقعیت قرار نگرفته باشد، پاسخ به آن غیرممکن است

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه