آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
کاربرد هنر در کاهش بحران‌ اجتماعی و آسیب‌های ناشی‌ازآن
کد خبر: 291296 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ شنبه ۲ بهمن - 08:08

کاربرد هنر در کاهش بحران‌ اجتماعی و آسیب‌های ناشی‌ازآن

سؤال اینجاست که آیا هنر و هنرمند می‌تواند در بحران‌های اجتماعی ایجادشده، بار استرس و آسیب‌های ناشی‌ازآن رویداد را در جامعه کاهش دهد؟ پاسخ بستگی دارد به‌میزان ضخامت لایه‌های آسیب‌دیده و توانمندی هنرمندان، میزان اعتماد عمومی به آن‌ها و اینکه مردم یک جامعه چگونه پذیرای هنر در جامعه می‌شوند. وقتی پیشامدی رخ می‌دهد و حادثه‌ای اتفاق می‌افتد؛ در شرایط اضطراری که البته خطرناک و ناپایدار برای افراد و گروه‌های مختلف جامعه است، همه به‌هم می‌گوییم که شرایط بحرانی‌ست! درواقع درچنین‌وضعیتی تعادل در جامعه ناپدید می‌شود؛ حالتی که پویا، خطرناک، متغیر است و ماندگاری آن بسته به‌میزان و بزرگی رویداد دارد. این بحران‌ها مطمئناً آسیب‌های اجتماعی بسیاری را در وضعیت جامعه پدیدار می‌کنند. طوفانی که رخ می‌دهد، ازنظر زمان، مکان و چگونگی رخ‌دادن، غیرقابل‌پیش‌بینی‌ست؛ اما ره‌آورد آن برای افراد جامعه، منفی بوده و آسیب‌های اجتماعی و روانی بسیاری به‌همراه دارد؛ این بحران‌ها با آمدنشان زندگی مردم را با سطح بالایی از عدم‌اطمینان و پیچیدگی تغییر می‌دهند؛ اما رویدادها و بحران‌های اجتماعی که گاهی دربرگیرنده بحران‌های اقتصادی و سیاسی‌اند چه هستند؟ بحران‌هایی که بر‌اساس بلایای طبیعی و غیر‌طبیعی نام‌گذاری می‌شوند و شامل زلزله، سیل، آتش‌سوزی، بحران‌های محیط زیست، آب، خاک، بیماری (مثل پندمی کرونا در عصر حاضر‌)، بیکاری، اعتیاد، زنان بی‌سرپرست، میان‌سالی و بازنشستگی، بحران هویت، فرار مغزها و نخبگان، بحران شعور اجتماعی، بحران اعتماد عمومی، مهاجرت، در کشور ما پرواز اوکراین، کشتی سانچی، پلاسکو و ... هستند؛ در اینجا این بحران‌ها را به دو دسته بحران‌های پنهان و بحران‌های آشکار، تقسیم می‌کنیم. بحران‌های آشکار، قابل‌دیدن، لمس‌کردن و شنیدن هستند؛ اما آسیب‌های ناشی‌از‌آن ما را با یک سری آسیب‌های اجتماعی و روانی روبه‌رو می‌کند که خود با‌توجه‌به ضخامت و وسعتش به بحران تبدیل می‌شود؛ اما بحران‌های پنهان، بحران‌هایی هستند که زیر پوست جامعه حرکت می‌کنند و مردم آن‌ها را حس می‌کنند؛ اما بی‌نام‌ونشان هستند و باید آن‌را پدیدار کرد. مثلاً خانم «بتی فریدان» نویسنده آمریکایی، روانشناسی محقق و شخصی‌ست که در مرحله دوم جنبش فمینیستی زنان فعالیت می‌کرد؛ او کتابی به‌نام Feminine Mystique در سال 1962 نوشت که به‌نام «رمزوراز بودن زنانه» به فارسی ترجمه‌شده و بسیار موفق بوده است. در مصاحبه‌ای مجری از او پرسید که علت جذابیت این کتاب شما در چیست؟ او پاسخ داد: «زنان بسیاری برای درمان و روانکاوی پیش من می‌آمدند و مشکلاتی داشتند؛ البته مشکل جنسی نبود و همه حس می‌کردیم که بحرانی‌ست اما بی‌نام‌ونشان است؛ من مشکل پنهان را آشکار کردم و داستان مشکلی که هیچ نامی نداشت را به عرصه ظهور رساندم و به‌عنوان یک زن فمنیست که از حقوق زنان دفاع می‌کرد دراین‌کتاب، اضطراب و افسردگی پنهان زنان سفید طبقه متوسط دهه ۱۹۵۰ آمریکا را عیان کرد‌م که به‌عنوان زنان خانه‌دار و مصرف‌کننده‌های بدون درآمد بودند». چاپ این کتاب موجب تشکیل انجمن ملی زنان آمریکا (NOW) شد. او این بحران را از زیر پوست جامعه آمریکا بیرون کشیده و به آن نام داد؛ در‌واقع خانم فریدان خالق است. او خلق می‌کند و بحرانی را نشان می‌دهد که تا‌کنون به آن پرداخته نشده بود. ‌البته بسیاری از هنرمندان ما بحران‌ها را به‌واسطه هنرشان بازنمایی می‌کنند؛ بحران پلاسکو، پرواز اوکراین، دختران شین‌آباد در بحث بحران‌های آموزشی و ... اما خانم فریدان آن‌را نمایان می‌کند. در مرحله بعد به این می‌پردازیم که حالا بحران اتفاق افتاده، واکنش روانی و جسمی افراد چگونه است؟ از اینجا به بعد فاکتورهای بسیاری در افراد یک جامعه فعال می‌شود. اولین فاکتور شناخته‌شده روان‌شناختی، ترس است و سپس ناامیدی و ناتوانی شکل می‌گیرد که جلوگیری از این ناامیدی یک هدف مهم در کاهش بحران است. افرادی از فاکتور انکار برای کمرنگ نشان‌دادن و کوچک‌تر‌نشان‌دادن وسعت فاجعه استفاده می‌کنند و برخی با بزرگ‌نمایی بیش‌ازاندازه آن موجب وحشت خود و دیگران می‌شوند. عده‌ای منفی‌بافی کرده و بر‌اساس استدلال‌های خود و گاهی بر‌اساس منطق و گاه نیز بر‌اساس احساسات نظر می‌دهند و سپس استرس و انزایتی ظاهر می‌شود و از اینجا به بعد ما با علائم جسمی ظاهرشده در افراد روبه‌رو می‌شویم که شکایت از سردرد، دردهای عضلانی، کمردرد، دردهای گوارشی و شکمی، دارند؛ اما دراین‌مواقع چه باید کرد؟ باید بپذیریم که مدیریت بحران و ریسک‌کردن دربرخی‌مواقع اتحاد و همدلی مردم را بیشتر کرده و با برانگیخته‌کردن احساسات مردم از‌طریق هنر، روحیه یاری‌رسانی و همدلی را در آن‌ها تقویت کرده و آنان را به آرامش و صبوری دعوت کنیم. در اینجا ما به نقش و مسئولیت اجتماعی هنرمند برای بازبینی و انجام اموری که به او محول می‌شود، می‌پردازیم. نقش هنرمند چیست؟ آن‌را در دو مرحله موردبررسی قرار می‌دهیم؛ مرحله اول، هنرمندانی که به‌واسطه هنرشان به جایگاهی رسیده و اشتهاری پیدا می‌کنند، محبوبیت و جذابیت به‌دست می‌آورند؛ برد اجتماعی پیدا می‌کنند و می‌توانند در عرصه توسعه و تغییر افکار عمومی و کمک‌رسانی در زمان‌های بحرانی تأثیر‌گذار باشند؛ البته نه ازطریق هنرشان بلکه به‌واسطه جذابیت و محبوبیت خود؛ مانند نماینده مردم در مجلس که در‌حالی‌که شهروندی در جامعه به‌شمار می‌رود، ‌اما به‌خاطر رأی مردم تریبونی به‌دست آورده، در‌جهت خواسته‌های مردم سخن می‌گوید و این موضوع هیچ ربطی به خروجی کار او یا اثر هنری او ندارد؛ بلکه پذیرفته‌شدن او به‌خاطر جذابیت و محبوبیتی‌ست که به‌واسطه هنرش کسب کرده؛ حال ممکن است هنر او به‌وسیله مردم دیده یا حتی شنیده نشده باشد اما جامعه با نام او آشناست؛ مثلاً جمع‌آوری اعانه و پول در زلزله و سیل و به‌دست آوردن اعتماد عمومی. البته اینجا وقتی از مسئولیت اجتماعی و تعهد صحبت می‌کنیم با دو واژه پر‌معنا در هنر روبه‌رو می‌شویم. مسئولیت در معنای اجتماعی آن به سؤال و جوابی اشاره می‌کند که بیشتر بیرونی‌ست؛ اما وقتی از تعهد هنرمند صحبت می‌کنیم، درونی‌ست. مسئولیت از‌سوی اجتماع پرسش و پاسخ می‌شود؛ اما تعهد چیزی‌ست‌که بیشتر از ساحت درونی فرد جوشش پیدا می‌کند. حالا که از تعهد صحبت می‌کنیم، تعهد به خود هنر مطرح است و اینجا تعهد به هنر را نیز از دو منظر می‌توان موردبررسی قرار داد؛ «زیباشناسی» و «تعهد به اخلاق». چون نمی‌خواهم وارد این بحث شوم و رشته کلام از دستمان خارج شود، از این‌مقوله می‌گذریم. مورد دوم اینکه برخی از هنرمندان با اثر هنری‌شان آگاهی‌رسانی می‌کنند؛ با ابزار کار و زبان بیانی و با‌استفاده‌از عوامل شنیداری نوشتاری و دیداری، آن‌ها واقعیت‌های بیرونی را تبدیل به اثر هنری می‌کنند؛ در‌واقع آموزش می‌دهند. مثلاً در پندمی کرونا ما شاهد بودیم که بسیاری از هنرمندان ما تشویق به رعایت پروتکل‌های بهداشتی را با موسیقی، شعر، داستان مستند، موسیقی، نواختن ساز و انیمیشن و... انجام می‌دادند؛ حتی هنرمندان در کشورهای مختلف آثاری را ارائه دادند که هم جنبه آموزشی و هم درمانی و هم سرگرمی و زیبایی داشت و دراین‌بحران توانستند بار استرس آمیخته با ترس را در روان مردم افسرده کاهش دهند؛ مانند مجسمه مسیح در ریو دو ژانیرو که ملبس به لباس پزشکی شد و رعایت پروتکل‌های بهداشتی و نقش پزشکان را به مردم یاد‌آوری می‌کرد البته با نور‌پردازی‌های زیبا، زیبایی هنر را نیز نمایش می‌داد و حتی اجراهای خیابانی و آهنگ نواختن مردم بالکن به بالکن. به‌عبارتی می‌توان گفت؛ هنرمند توانمند، کسی‌ست که تأثیر می‌گیرد و تأثیر می‌گذارد و یک ویژگی بارز دارد و آن مدیریت زبان است؛ اینکه برای انتقال مفاهیم، گویا و راحت است. هنر این خاصیت را دارد که به‌واسطه آثار هنری مردم را به آرامش و صبوری دعوت می‌کند و در‌این‌بین هنر‌درمانی که در روان‌شناسی بسیار مورد‌توجه است، اکنون در خیلی از جوامع به‌عنوان یک الگو و معیار مورداجرا قرار گرفته است و از‌طریق این‌رشته می‌توان در مواقع بحرانی، میزان استرس، انزایتی و ترس افراد را کاهش داده و آن‌ها را به آرامش و صبر دعوت کرد و به‌وسیله آن در مدیریت پیشگیری این‌قبیل بحران‌ها کار‌ساز بود. در زمان‌های بحرانی ما نمی‌توانیم منکر نقاشی‌های پرشور و عکس‌های شورانگیز باشیم. فکر کنید که چقدر انگیزه ایجاد می‌کند دیدن این‌قبیل هنرها در ترغیب کمک‌رسانی به مردم و نقش سرودها و خطابه‌های حماسی چگونه باعث زنده‌نگه‌داشتن دل‌ها و پررنگ‌کردن امیدها می‌شود. چیزی‌که ما در توسعه فرهنگی و توسعه کشور به آن نیازمندیم؛ امید و امیدواری‌ست که یکی از فاکتورهای مهم در آرام‌کردن مردم و جامعه در دوران بحرانی‌ست. پس به‌واسطه هنر، هنر‌درمانی و هنرمندان ما می‌توانیم به کاهش بحران‌های اجتماعی و آسیب‌های ناشی‌ازآن کمک کنیم. دکتر علی‌ زاده محمدی در کتاب «هنردرمانی» می‌گوید: «هنر با پرورش ادراک هنری، نگاه مردم به درک و تحمل تفاوت‌های همدیگر و نگرش‌های متفاوت را قوی‌تر می‌کند و در‌واقع هنر کمک می‌کند که مردم همدیگر را بپذیرند و قبول کنند. درک هنر به‌معنی واقعی همدلی و شکیبایی پذیرش تفاوت‌ها را آسان‌تر می‌کند. این همان‌چیزی‌ست‌که لازمه کثرت‌گرایی دمکراسی و احترام در جامعه است». همان‌طورکه گفته شد؛ در شرایط بحرانی در جامعه نقش هنر و هنرمند در دو مرحله نشان داده می‌شود. مرحله اول هنرمندانی هستند که به‌واسطه هنرشان به جایگاهی رسیده و اشتهاری به‌دست آورده و تریبونی پیدا می‌کنند و در عرصه توسعه و تغییر افکار عمومی و کمک‌رسانی در زمان‌های بحرانی تأثیر‌گذار هستند؛ اما زمانی‌که به هنر‌درمانی اشاره می‌کنیم. در هنر‌درمانی هنرهایی مانند رنگ‌آمیزی، خاتم‌کاری، موسیقی، مجسمه‌سازی با گل و شن، روزنامه‌نگاری، کارت‌پستال سازی ساخت دستبند و گردنبند با مهره‌های رنگی خاصیت درمانی بیشتری دارد؛ البته هنر‌درمانی یکی از بین‌ رشته‌هایی‌ست که جنبه‌های مختلف آن جای تأمل بسیار دارد و آموزش آن نیز نیاز به افراد اهل فن دارد، در اینجا فقط به نقش روان‌شناختی آن در مواقع ایجاد شرایط بحرانی اشاره می‌کنیم؛ و به نقش موسیقی‌درمانی اشاره بیشتری خواهیم داشت. معنای لغوی music یا موسیقی که از دائره‌المعارف letter فرانسه در صفحه ۶۱۵ برگرفته‌شده ارتباط به موزه‌ها داشته و علم و هنری‌ست که به روح، پدیده‌ای مطبوع و منظم می‌دهد. ما می‌توانیم از موسیقی‌های فولکلو‌ریک، موسیقی‌های حماسی و ملی‌، میهنی،‌ موسیقی‌های کودکان و خلاصه هر آهنگی و سازی که حال مردم خوب می‌کند و آن کاتارسیسم (پالایش روانی‌) را ایجاد می‌کند. خلاصه با ساخت و اجرای آهنگ‌ها و موسیقی‌هایی که در آن شرایط بحرانی هنرمندان می‌توانند حس مردم جامعه آسیب‌دیده را بهتر کنند. حتی در فیلم تایتانیک دیدیم زمانی‌که کشتی در‌حال‌غرق‌شدن و مردم از فقیر و غنی درحال‌مرگ بودند، گروه موسیقی بر روی عرشه کشتی آمد و برای روحیه‌دادن به مردم تا زمان مرگشان نواختند. موسیقی، زبان روح است و تاریخ ما با فرهنگ موسیقی گره خورده؛ موسیقی تأثیر بسیارزیادی روی افراد در زمان بحران دارد و به مردم کمک می‌کند تا آرامش گرفته و استرس و ناامیدی در آن‌ها کاهش یابد. در مورد بعضی‌ازافراد که دچار آسیب مغزی هستند و درد و رنج زیادی را تحمل می‌کنند (این‌گونه بیماری‌ها نیز در جامعه و در خانواده بحرانی‌ست که آسیب‌های ناشی‌از‌آن بر سایر افراد خانواده اثر‌گذار است‌). تحقیقات نشان داده که موسیقی می‌تواند آسیب‌ها را ترمیم کرده و به تکثیر نوروژن‌ها کمک کند؛ یعنی تولد دوباره سلول‌های مغز. وقتی موسیقی گوش می‌کنید تمام مغزتان فعال می‌شود؛ حتی یک قسمت از مغز هم نیست که به‌صورتی درگیر نباشد و قسمت‌های مختلف مغز که مرکز کنترل احساسات خلاقیت و نیروی عملکرد مهارت هستند، همگی در حین گوش‌کردن به موسیقی کار می‌کنند و فعالند. در بیماری‌های مختلف مانند فیبرومیالژیا، اوتیسم و ام اس موسیقی می‌تواند تمام ذهن را دربرگرفته و باعث درمان شود و از درد و رنج بیماران بکاهد. نه‌تنها موسیقی دارای قدرت الهام‌بخش و سرگرم‌کننده است؛ بلکه اثر روان‌شناختی قدرتمندی نیز دارد که می‌تواند سلامت و تندرستی را به بار آورد و باعث توانمندی روانی افراد شود و به آن‌ها امید و انگیزه دهد. معمولاً موسیقی و حتی رقص به‌همراه آنکه نوعی ورزش است؛ زیرا رقص هم که از واژه یونانی dancing است و در آلمانی damson گفته می‌شود به‌معنی کش‌آمدن، درازکشیدن و قدم‌زدن می‌تواند در بحران‌های اجتماعی کمک کند؛ در‌نتیجه پاسخ به اینکه آیا هنر و هنرمند می‌توانند در بحران‌های مختلف به مردم یاری رسانند؟ با‌توجه‌به ضخامت و وسعت آسیب‌های ناشی‌ازآن بحران مثبت است و کارکرد هنر و هنرمند در کاهش آسیب‌های روانی و اجتماعی در بحران‌های اجتماعی می‌تواند بسیارتأثیرگذار باشد.
شهلا اسلامی/روانشناس و هومیوپات

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه