نمایش «مدهآ در قندهار» آخرین اثر «اصغر خلیلی» در مقام نویسنده و کارگردان؛ هرشب ساعت 21 (50دقیقه) در «خانه هنرمندان ایران» بهروی صحنه میرود. حمیدرضا کاظمیپور، بهزاد محسنی، نازیلا احمدی، نرگس هزاره و مانی خلیلی؛ بازیگران این اثر هستند. «مدهآ در قندهار»، روایتی از رنج و ستمیست که بر زنان افغان وارد شده و نگاهی نو و در دایره زمان خویش، به نمایشنامه «مدهآ» اثر «اوریپید» دارد.
شکستن تابوهای موجود در «مدهآ»؛ بهمثابه راهرفتن بر لبه تیغ
اصغر خلیلی؛ نویسنده و کارگردان «مدهآ در قندهار» بابیاناینکه فصل مشترک آثار ماندگار جهان، در هر حوزهای که بهعنوان حوزهای خاص از هنر مشخص شده؛ ازجمله سینما، تئاتر، موسیقی، نقاشی، عکاسی، مجسمه و معماری، آندسته آثاری که موضوعاتی پیرامون انسان را مطرح میکند، ماندگار شده است، گفت: «دراینموقعیت، تفاوتی ندارد که شما در کدامیک از نقاط زمین، درحالبازتولید آن اثر هستید یا از نو آنرا احیا میکنید». وی بااذعانبهاینکه بهصورت مستمر در دانشگاه تدریس میکند و با دانشجو و روحیه پژوهشگری دانشجویان مواجه است و بههمینخاطر، بهشکلی بهصورت روزمره با آثار ادبیات و نمایش جهان درارتباط است، افزود: «سالها بود که علاقهمند بودم نمایشی را با موضوع زنان افغانستان تولید کنم و دراینزمان، قرابت و نزدیکی موضوع مدهآ را درشرایطیکه عشق دیرینهاش به نفرتی عمیق مبدل میشود، در شرایط کنونی زنان افغانستان دیدم؛ و این بستر را مهیا دیدم که این نمایش را دراینموقعیت دراماتیک قرار دهم». این مدرس دانشگاه، نگارش، تولید و کارگردانی «مدهآ در قندهار» را چالشی خوب و جذاب دانسته و بابیاناینکه گرتهبرداری و آداپتهکردن این اثر، به تغییراتی شگرف نیازمند بوده تا بتواند درآنجغرافیا، آنرا پیاده کند، ادامه داد: «مهمترین وضعیتی که در نگارش این متن با آن مواجه بودهام، دو نکته بود که برایم بسیار حائزاهمیت بوده؛ اولاینکه نمایشنامه مدهآ با مؤلفههای خاص خود، نمایشنامهای شناختهشده است و شکستن تابوهای موجود در آن؛ هم کاری بسیارخطرناک است و هم ریسکپذیری بالایی را میطلبد؛ گویی راهرفتن بر لبه تیغ است». خلیلی باتأکیدبراینکه اعتقاد دارد هر اثر هنری در زمان خویش، مجدداً خلق میشود، گفت: «این، یعنی اگر نمایشی را امسال تولید میکنید و سال بعد بخواهید مجدداً آنرا تولید کنید، در شرایط کنونی، زمان خاص، تعبیری جدید به مخاطب میدهد؛ چراکه نمایش، یک هنر زنده است و این زندگی و پویایی در لحظهلحظه خویش، تعبیر و معنایی خاص دارد».
نقش بیبدیل هنر نمایش در توسعه صلح جهانی
حمیدرضا کاظمیپور؛ بازیگر نمایش «مدهآ در قندهار» بابیاناینکه قطعاً توجه به موضوعات روز و اتفاقات و تحولات مهم جهانی و انسانی، از وجوه مشترک این اثر با دیگر آثار نمایشی قبلی گروه «تجربه نو» است، گفت: «اینگروه، همواره تلاش کرده تا نسبت به مسائل مهم انسانی و روز بیتفاوت نبوده و دغدغهمند موضوعات را دنبال کند». وی بااشارهبهاینکه نقشی که درایننمایش برعهده او گذاشته شده، بهشدت انسانی و آزادیخواه است، افزود: «این کاراکتر باتوجهبهاینکه علم و قلم را بهعنوان سلاح اصلی در دست دارد، برایم بسیارجذاب بود؛ زیرا معتقدم جنگ و خشونت بدترین، فاجعهآمیزترین و بیرحمترین اتفاق بشریست. ازسویی، تعامل و گفتوگو را بهترین راهحل برای پیشرفت و آبادانی میدانم». این بازیگر باسابقه تئاتر، باتأکیدبراینکه قطعاً رسیدن به لهجه افغان، چالش بزرگ و اصلی او درایننقش بوده است، گفت: «کوشیدیم با کمک هموطنان عزیز افغان و دیگر بازیگران گروه، به لهجه و نوع گویش نزدیک شویم. اگرچه قطعاً ریزهکاریهای آن شاید هنوز بهخوبی از آب درنیامده باشد؛ اما تلاش براینبودکه به لحن اصلی گویش نزدیک شوم و کاراکتر برای مخاطب باورپذیر شود». وی درپایان، تئاتر را زبان دیالوگ و گفتوگو دانسته و بابیاناینکه تعامل، همزیستی و مشارکت از کارکردهای اصلی تئاتر است، افزود: «تئاتر، یکی از تأثیرگذارترین هنرها بر روی مخاطب است؛ زیرا در تئاتر، انسانها به بیانی مشترک نزدیک میشوند؛ و قطعاً نمایش، در توسعه صلح جهانی و تعامل فرهنگها، اقوام و نژادها نقشی بیبدیل ایفا میکند که اصلاً نمیتوان از آثار آن چشم پوشید».
یک گرتهبرداری وفادارانه از اثر «اوریپید»
بهزاد محسنی؛ بازیگر نمایش «مدهآ در قندهار» بابیاناینکه پنجسال است بهعنوان بازیگر ثابت در آثار نمایشی گروه «تجربه نو» حضور دارد، گفت: «من با اینگروه ازپیش درارتباط بودم و بهدلیل حضورم در پروژههای تصویر و بازیگری مقابل دوربین، کمتر فرصت میشد به فعالیت تئاتر بپردازم و بااینکه در حوزه نمایش حضور داشتم، بیشتر وقتم را حضور در پروژههای تصویری گرفته بود». وی بااشارهبهاینکه حضور در گروه «تجربه نو» و آشنایی با اعضای جدید آن، تجربه و جریان فکری تازهای را برایش درپی داشته است، افزود: «حس میکنم ماهیت حضور دراینگروه، شکلی پژوهشی دارد؛ و ناخودآگاه، بازیگر برای رسیدن به نقش خویش، ناچار است دست به تحقیق بزند و با تفحص، جستوجو و بررسی، به نتیجه اصلی برسد». این بازیگر باسابقه تئاتر، نوع آثاری که دراینگروه انتخاب؛ و نوع نمایشهایی که به آنها پرداخته میشود را از چالشهای جذاب پیشروی خویش برشمرده و بااذعانبهاینکه این چالشها برای او لذتبخش بوده است، گفت: «در نمایشهای قبلی نیز که با اینگروه کار میکردم، فرآیند رسیدن به نقش برایم بسیار جذابیت داشت و این فرآیند را خیلی میپسندم». محسنی «مدهآ در قندهار» را یک گرتهبرداری وفادارانه از «مدهآ» اثر «اوریپید» برشمرده و بااذعانبهاینکه همگان میدانند انواع مختلفی از «مدهآ» در قالبهای مختلف نوشته شده؛ یا در قالب فیلم و نمایش بهتصویر درآمده است، افزود: «موضوعی که درایننمایش برایم جذابیت داشت، اینبودکه این اثر، متکی بر پژوهش و تحقیق است. اثر قبلی گروه باعنوان پات نیز که در جشنواره تئاتر فجر پارسال اجرا شد، غیرکمیک بود و بازیگر باید روایتی بسیارجدی را حین بازی برای مخاطب بهتصویر میکشید».
زنان؛ نخستین قربانیان جنگ و سیاست در هر جامعه
نازیلا احمدی؛ بازیگر نقش «مدهآ» با ابراز خرسندی از اینکه برای اولینبار است با گروه «تجربه نو» به همکاری میپردازد و آنها را گروهی دغدغهمند دانسته که با همه تلاش خود جهت بهرویصحنهبردن اثری مشترک درراستای پیوند ایران و افغانستان گام برداشتند، گفت: «بسیارخوشحالم که دراینگروه حضور دارم و بهعنوان نقش اصلی این اثر، بهروی صحنه میروم». وی که سالهاست در نقشهایی متفاوت و متعدد به ایفای نقش پرداخته، این نمایش را نمایشی کاملاً زنانه دانسته و بابیاناینکه این اثر، ابعاد مختلف زندگی یک زن را در وضعیتی سیاسی روایت میکند، افزود: «مدهآ در قندهار بهنظرم اتفاق و انتخاب بسیار درستی بوده است و معتقدم زمانیکه در یک کشور، اتفاقاتی بهواسطه جنگ میافتد، زنان، اولین کسانی هستند که قربانی میشوند. این اثر، مستقیماً بر روی ایننقطه دست گذاشته است». وی بااشارهبهاینکه اتفاقات اخیر در افغانستان، ورود دوباره طالبان، آغاز دوباره جنگ و رخدادهایی که بهتبعآن اتفاق افتاد، امروز زنان را بیشازهمه در افغانستان تحتتأثیر خویش قرار داده است، افزود: «فکر میکنم فضای موجود درایننمایش، به فضای امروز افغانستان بسیارنزدیک است و ازسویی، باید بهایننکته نیز اذعان داشت که تماشاچی این اثر، میتواند بهواسطه اتفاقاتیکه آنها را بر روی صحنه میبیند، اتفاقات اخیر افغانستان را بفهمد و احساس کند». وی «مدهآ» را زنی بسیار عاشق دانسته که بهواسطه تعلقخاطر به عشق خویش، هرآنچه در کف داشته از دست داده است و بابیاناینکه این زن حاضر شده بهخاطر نگاهداشتن عشقش، از خانواده خود نیز بگذرد، افزود: «مدهآ آنقدر از عشق لبریز است و این عشق آنقدر چشم و گوش او را بسته؛ که هرگز نمیتواند چیزی جز آن عشق را ببیند. او بهشدت زنی قدرتمند است و همانگونه که عاشق است، میخواهد با قدرت خویش، رخدادهای پیرامونی را مدیریت کند و خود را از باتلاق وضعیت موجود، بیرون بکشد».
«دایه»؛ نماینده 90درصد زنان افغانستان
نرگس هزاره؛ بازیگر نقش «دایه» درایناثر، حضور در گروه نمایش «تجربه نو» را یکی از افتخارات حوزه کاری خود دانسته و بااشارهبهاینکه طی تمرینات اثر، همکاریهای خوب و اثربخشی رقم خورده است، گفت: «تصور میکنم پیوستن به اینگروه، تازه ابتدای راه است و خوشحالم که در مسیر تمریناتم دراینگروه به من ثابت شد کارگردان دقیقاً میدانست چه میخواهد. همینامر، موجب شد کارکردن کنار این دوستان، به موضوعی لذتبخش برای من مبدل شود». وی بااشارهبهاینکه وقتی آثار پیشین اصغر خلیلی را در مقام نویسنده و کارگردان دنبال کرده است، متوجه شده که کارگردانی دغدغهمند بوده و بهدنبال اتفاقات روز جامعه است؛ نه صرفاً بهدنبال بهرویصحنهبردن یک اجرا، افزود: «اینموضوع برای من بسیار خوشایند بوده است و همینامر موجب شد که با حس نگاه خاص خودم به این نمایش نگاه کنم». وی بابیاناینکه از مدتهاپیش فیلمها و کتابهایی را با موضوع «مدهآ» دراختیار داشته است که تابهامروز فرصت مرور آنها را نداشته، ادامه داد: «زمانیکه اینکار به من پیشنهاد شد، به اینموضوع فکر کردم که این، بهترین فرصت است تا سراغ نمایشنامهها و کتبی که پیرامون اینموضوع دارم، بروم و آنها را برای اولینبار بخوانم یا در فرصتی مناسب، حتماً فیلمهای مرتبط با اینموضوع را بهتماشا بنشینم». هزاره بااشارهبهاینکه با این رفتار تلاش کرده تا فضایی از «مدهآ» را در ذهن خویش داشته باشد، گفت: «پسازمدتی از اینکار منصرف شدم؛ زیرا هرگز نمیخواستم فضای ایجادشده را با فضای ذهنی ساخته خویش مقایسه کنم و بخواهم شخصیت دایه را در موقعیتهای مختلف مورد کنکاش قرار دهم. دلم میخواست همهچیز برایم تازگی خاص داشته باشد». وی بابیاناینکه «دایه»، کاراکتری نبوده است که از او دور باشد؛ و بااشارهبهاینکه داستانهای مشابه با زندگی «دایه» را از زندگی زنانیکه اطراف او بودهاند، بسیار شنیده است، خاطرنشان کرد: «زنان در افغانستان از کمترین حقوحقوق برخوردارند؛ و دایه درایننمایش، نماینده 90درصد زنان افغانستان است».
معلمی مهربان؛ درست مانند معلم نمایش
مانی خلیلی؛ بازیگر کودک نمایش «مدهآ در قندهار» بااشارهبهاینکه در اوقات فراغت خود بهتماشای نمایشهای کودکان و بزرگسالان نشسته است، گفت: «من بهدلیلاینکه تئاترهای زیادی را دیدم، با نمایش و کارهاییکه بازیگران روی صحنه میکردند، آشنا بودم». وی بابیاناینکه فیلمهای کارتونی و سینمایی زیاد میبیند و بههمیندلیل دوست داشته درایناثر ایفای نقش کند، افزود: «درایننمایش نقش یک بچه افغان را دارم و اولینبار که متن را خواندم، فکر کردم که باید بهزبان خودم حرف بزنم و این، کار سادهایست؛ اما وقتی متوجه شدم باید بهزبان افغان حرف بزنم، فهمیدم اینکار بسیارسخت است؛ اما کسانیکه در افغانستان بهدنیا آمده بودند، با من حرف زدند و من نیز کمکم با حرفزدن آنها آشنا شدم». این بازیگر خردسال بااشارهبهاینکه وقتی لباس یک کودک افغان را بر تن کرده است و با زبان افغان حرف زده، تصور کرده که دیگر مبدل به یک کودک افغان شده است، افزود: «نقشی که بازی میکنم، بچهایست که پدرومادرش در خانواده به اختلاف رسیده و با هم خوب نیستند و قرار است مادر خانواده و من، همراه برادرم که هنوز بهدنیا نیامده، از کشورمان بیرون برویم؛ اما یکسری اتفاقات میافتد که مادرم تصمیم میگیرد همانجا بماند». خلیلی بااذعانبهاینکه دراینکار نقش دانشآموزی را دارد که یک معلم به او درس میدهد، افزود: «معلم خیلی حواسش به من است؛ که یعنی در بدترین اتفاقاتیکه در خانه میافتد، این تنها معلم است که حواسش به من است و احساس میکنم معلم واقعی من نیز، مثل معلمی که درایننمایش دارم، با من مهربان خواهد بود». وی گفت: «بهدلیل شرایط کرونا معلم خودم را از نزدیک ندیدم؛ اما حس میکنم معلم من، معلم مهربانیست؛ درست مثل معلم این نمایش».
لزوم وجود یک جریان فکری خاص در موسیقی تکتک صحنههای یک نمایش
محمد نادری؛ آهنگساز «مدهآ در قندهار» بااشارهبهاینکه در هر حوزه از هنر، مشکلاتی هست، گفت: «امروز موسیقی تئاتر و موسیقی نمایش بهگونهایستکه کمترکسی میتواند دراینرشته، هنرجو یا دانشجو داشته باشد؛ و عمده کسانیکه دراینزمینه فعالیت دارند، اینعرصه را تجربی دنبال میکنند. باوجوداینکه برخی از کارگردانان و موسیقیدانان صاحبنظر دراینحوزه مشغولبهفعالیت هستند، امروز بسیاریازافراد سمت موسیقیهای آماده میروند. ایندست از موسیقی را از شبکههای اجتماعی و یا اینترنت دانلود میکنند و بدون هیچگونه تخصصی، فقط بهصرفاینکه زیباست، آنرا بهکار میبرند و اصلاً به اینموضوع توجه ندارند که این موسیقی با نمایش سازگاری دارد یا خیر». این آهنگساز تئاتر بابیاناینکه در بسیاریازموارد، شاید موسیقی سوارشده روی یک اثر، وقتی ازسوی مخاطب شنیده میشود، بسیار زیبا بهنظر برسد؛ اما ازنظر تکنیکی و تخصصی، آن استانداردهای لازم را در خود ندارد، افزود: «موسیقی نمایش بهگونهایستکه باید برای تکتک صحنهها دارای جریان فکری باشد. ازاینرو، معتقدم یک آهنگساز تئاتر باید به کارگردانی، میزانسن، طراحی نور، طراحی صحنه و دیگر مسائلی ازایندست تسلط داشته باشد یا حتی بر معماری مسلط باشد و بداند که چه جنس از معماری، در چه سبکی، با چه سازی قرار است در چه فضایی چه نوع از موسیقی را اجرا کند». وی باتأکیدبراینکه یک آهنگساز تئاتر، باید بیش از یک آشنایی ساده نسبت به موضوعات جاری در تئاتر اطلاعات داشته باشد، گفت: «یک آهنگساز باید بداند که چه نوع از بازی، چه حسی را در تماشاچی ایجاد میکند و همینموضوع، باید سرمنشأ ترشحات ذهنی او برای ساخت یک موسیقی فاخر برای یک اثر نمایشی قرار بگیرد». وی که تجربه حضور در بیش از 50 جشنواره، ملی و بینالمللی را در کارنامه داشته است، بااذعانبهاینکه آهنگساز تئاتر، باید پارادوکسها، سبکها و فضاهای جاری در یک اثر نمایشی را بشناسد و بداند قرار است چه فضایی را با موسیقی خود ایجاد کند، اضافه کرد: «در کل باید گفت؛ موسیقی فیلم و نمایش، مقولهای تخصصیست و بهجهتاینکه کلاسهای کمتری نسبت به دیگر رشتههای موسیقی در دانشگاهها برای آن وجود دارد، میتوان گفت که ازایندست آموزشها در کشور نمیبینیم».
عکس: حسین گلستان
سوده اسماعیلی قیومآبادی