کد خبر:
291605
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۱ يکشنبه ۴ ارديبهشت -
04:54
سخن مدیرمسئول
وقتی سیسمونی، «پاککن» میشود!
علیاکبر بهبهانی
در دنیای سیاست و مقام، از قدیم گفتهاند که شانس یکبار در خانه را میزند و وقتیکه زنگ در بهصدا درآمد، هنر و تدبیر بسیار میخواهد تا این شانس همیشگی شود؛ و ازآنجاییکه سیاستمداران با کوچکترین لغزش، نهتنها به زیر میافتند، بلکه آبروریزی هم میشود، امروز بنا دارم از چند چهرهای که در مهمترین قوه کشور، یعنی مقننه و قانونگذاری، قرار گرفتهاند اما نتوانستهاند آنرا برای یک دوره 20ساله هم که شده در کشور حفظ کنند و در سایه این مقام، اوضاع بر وفق مرادشان باشد و شأن و جاه و مرتبه خود را حفظ کنند؛ یاد کنم؛ لذا بر آن شدم تا از چهار نمونه عینی آن سخن بگویم که پست ریاست مجلس برایشان تداوم عزت و آبرو را میسر نکرد. نخست از علیاکبر ناطقنوری یاد کنیم که در ایامی که هنوز انقلاب گرم بود، پس از پایان دوره خدمتش دراینپست، نزول مرتبه او را در نزد دولتمردان و حامیان راستین انقلاب شاهد بودیم که بهناچار گوشه عزلت را برگزید و با دنیای سیاست وداع کرد. نفر دوم، مهدی کروبی بود که در خانه ملت و بر صندلی ریاست آن تکیه زد و همسرش هم در پست مهم دولتی بنیاد شهید قرار گرفت که پارهای از کجاندیشیهایش، نهتنها او را از سیاست به دور انداخت که حتی آزادی خود را هم فدا کرد تا در کنج خلوت خانه، زن و شوهر، از همه دوستان و یاران جدا شوند. سومین و قویترین رئیس مجلس، علی لاریجانی بود که زیست مرفهگونهاش و حضور مرئی و نامرئی برادرانش در اقتصاد کشور و اقامت فرزندان او در خارجازکشور، آنقدر نقطهضعف برای این خانواده ایجاد کرد که او هم بسان سهنفر قبلی، نتوانست در برای مدت طولانی در اوج بماند و روزهای بدون پست و مقام را سپری میکند و باید تا درقیدحیات است، به روزهایی فکر کند که دو قوه مهم کشور یعنی مقننه و قضائیه در ید قدرتش بوده است. این هم نمونههاییست از زندگی که شاعر نامی کشور در هفت قرن پیش گفته است: «روزگار است آنکه گه عزت دهد گه خوار دارد/ چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد»؛ و اما آخرین نفر، سردار محمدباقر قالیباف است که در سپاه پاسداران از مهرههای بسیار اثرساز و مطرح کشور شد؛ خلبانی آموخت و بر هواپیمایی نظامی کشور کاپیتان شد؛ در عرصه جنگ خدمتگزار بود؛ در نیروی انتظامی کشور در رأس قرار گرفت و وقتی هوس پست غیرلشکری به سرش زد، به شهرداری تهران تکیه زد که اگر نمیآمد، چهبسا هماینک بزرگترین مهره لشکری کشور بهشمار میآمد؛ اما در دنیای سیاست، بسیاری از آدمیان سیریناپذیر میشوند و آنقدر شیفته جاه و مقام میشوند تا به نوک قله برسند و درست در هنگامیکه رسیدند، خواسته و ناخواسته باید بهطرف پائین قله فرود بیایند. قالیباف چون در شهرداری خوب کار کرد و منشأ خدمات خوبی در امور شهری تهران شد، هوس ریاستجمهوری کرد و در دو، سه دوره، شانس خود را آموزد که به آن نرسید و بهناچار مجلس شورای اسلامی را نشانه گرفت و چون به نمایندگی مجلس رسید، از تمام پتانسیل خود بهره گرفت تا بر صندلی ریاست مجلس جلوس کند که پنداری این پست نقطه آخرین او چون سهنفر قبلیست که باید بهزودی دست از همه برنامهریزیهای خود بکشد و از صحنه سیاست کنار رود تا او هم همانند بسیاری از مردم معتقد شود که سیاست پدر و مادر نمیشناسد؛ خوب و بد نمیکند و محمدباقر قالیباف هم از وقتیکه رئیس مجلس شد، خدماتش در شهرداری را نیز زیرسوال بردند و شریفی؛ معاون او را بهاتهام حیفومیل، راهی زندان کردند. دوماهپیش نزدیکترین رفیق نظامیاش، سردار طلایی را هم در تیررس دوربین قرار دادند تا او را در سالن ورزشی و بدنسازی در کشور کانادا، آنچنانی ببینند که توانست باعث آسیب به قالیباف شود؛ اما آخرین و جدیدترین بیتدبیری قالیباف اعزام همسر، دختر و دامادش به ترکیه برای خرید سیسمونی بود که آگاهی مردم از حرکت آخرین خانواده او، بهلطف خبرنگاران دوربینبهدست بدون مزد و مواجبی رقم خورد که اینروزها بهلطف شبکههای اجتماعی، میلیونهانفر بیننده دارند و در فکر شکار صحنههای جالب و جنجالی هستند که اینبار قرعه سراغ قالیباف را گرفت. بهنظر میرسد درایننقطه از تاریخ، کلنگ پایان دوره قالیباف نیز زده شده و او هم باید از سیاست وداع کند.