آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
فریاد بر سر والدین یا تحسین آن‌ها ...
کد خبر: 291625 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۱ چهارشنبه ۷ ارديبهشت - 08:31

چگونه «انتخاب اسم» می‌تواند «سرنوشت» یک انسان را تغییر دهد؟

فریاد بر سر والدین یا تحسین آن‌ها ...

یکی از موضوعات بسیارتأثیرگذار بر سرنوشت انسان، انتخاب اسم او توسط والدینش است. درواقع، بخشی از هویت فرد که به‌نام «هویت انتسابی» شناخته می‌شود، توسط خود فرد تعیین نمی‌شود؛ و این، پدرومادر یا شرایط جبری تولد انسان در یک موقعیت است که آن‌را شکل می‌دهد. براین‌مبنا؛ تجربه نشان داده که یکی از ویژگی‌هایی که فرد به‌مرور با آن عجین و همراه می‌شود، مسئله انتخاب اسم اوست. حال اگر اسمی که انتخاب می‌شود، معنای عمیق یا متعالی داشته باشد؛ چه‌بسا در زندگی آن فرد مؤثر بوده و به‌ کمک او در تنگناها می‌آید؛ اما بعضاً دیده شده که اسم‌های عجیب‌وغریب مانع از یافتن راهی به‌سوی موفقیت شده است. نتایج یک تحقیق در دانشگاه هاروارد در سال 1948 نشان می‌دهد افرادی‌که برای آن‌ها نام‌های غیرمعمول انتخاب می‌شود، نسبت به آن‌هایی‌که نام‌های رایج دارند، شانس بیشتری برای اخراج از مدرسه یا دانشگاه داشته و نشانه‌های اختلالات روانی در آن‌ها بیشتر بوده است. محققان حدس می‌زنند که یک نام غیرارادی می‌تواند تأثیرات منفی عمیقی بر فرد بگذارد. بنابراین، باید درنظر داشت که مسئله اسم، بسیار موضوع مهمی‌ست. البته در سال‌های اخیر برخی والدین تلاش کرده‌اند اسم‌هایی خاص‌تر برای فرزندان خود انتخاب کنند. برخی از ایرانی‌ها نیز به‌انتخاب اسم‌های اصیل ایرانی روی آورده‌اند که بعضی از آن اسم‌ها پیچیده بوده و بیانشان چندان ساده نیست؛ اما درهرحال باید بپذیریم در عصری زندگی می‌کنیم که بخشی از هویت خود را از نام خود دریافت می‌کنیم. بعضی‌اوقات برخی اسم‌ها، معناهای مذموم و ناپسندی را با خود به‌همراه دارد و بعضاً پدرومادر در انتخاب آن‌ها چندان دقت را به‌خرج نداده‌اند. بانگاهی‌به لیست اسامی که در اداره ثبت‌احوال وجود دارد، به‌نام‌های عجیب‌وغریبی مثل «زشتو، معتاد، مشنگ، گداباجی، کفر، کبود، گدایی‌کن، گداخوان، مرادکلوخ و ...» برمی‌خوریم. همه این‌ها نشان می‌دهد گاهی‌اوقات یک انتخاب ناآگاهانه می‌تواند تاچه‌حد بر سرنوشت فرد تأثیرگذار باشد؛ اما اگر بپذیریم که در کنار هویت انتسابی، «هویت اکتسابی» فرد نیز مؤثر است؛ یعنی آن بخش‌هایی از یک فرد که با اراده و انتخاب او پدید می‌آید. درواقع، در دوران بزرگ‌سالی بااستفاده‌از قدرت انتخاب و اراده خود توانایی عبور از موقعیت‌های خاص را پیدا می‌کنیم. این، انسان است که می‌تواند در هویت اکتسابی، استعدادهای درونی‌اش را شکوفا کند؛ هرچند ممکن است مقوله‌ای مثل اسم‌های نامتعارف یا عجیب‌وغریب، او را از رسیدن به برخی موقعیت‌ها دور سازد؛ اما تلاش فرد و جدال او می‌تواند دراین‌زمینه بسیارمؤثر باشد. البته در سال‌های اخیر این امکان که افراد بتوانند اسم خود را تغییر دهند، به‌وجود آمده و بسیاری‌ازافراد به این‌کار اقدام کرده‌اند. توجه و تأکید بر اینکه فرد بتواند در دوران بزرگ‌سالی نامی را برای خود انتخاب کند، موضوع بسیارمهمی‌ست. برخی‌ازافراد با انتخاب اسم‌های جدید، هویت انتخابی موردنظر خود را به خود و دیگران الهام می‌کنند و این می‌تواند آغازی مناسب برای آن فرد به‌حساب آید. بسیاری از شعرای ما در انتخاب اسم‌های خود از اسامی مستعار استفاده می‌کنند و چه‌بسا حتی وقتی آن فرد از دنیا می‌رود، همچنان با همان نام انتخابی‌اش شناخته می‌شود. این‌نوع انتخاب آگاهانه می‌تواند تلاشی درراستای بهبود شرایط انسان در عصر جدید به‌حساب آید؛ اما درهرحال ممکن است ما هرچه به‌سمت بزرگ‌سالی پیش می‌رویم، نوعی تضاد عمیق را با اسم که همواره با ماست، پیدا کنیم؛ مثلاً ممکن است من در شغل خود بسیارموفق شوم؛ اما وقتی اسمی دارم که همچنان نتوانسته‌ام آن‌را عوض کنم یا شنیدنش احساسی عمیق در من ایجاد نکند، با بحران‌های ناشی از این انتخاب روبه‌رو می‌شوم. درواقع، آن اسم در موقعیت‌های مقتضی سیلی‌هایی محکم به گوش ما می‌زند؛ به‌طوری‌که صدای آن‌را در اعماق وجود می‌شنویم. ازطرفی، شاید هم این تقابل جدی بین اسم و موفقیت‌هایی که مثلاً در شغل یا کار خود به‌دست می‌آوریم، بتواند ما را در یک دیالکتیک تضادی به‌سوی بهترشدن و موفقیت سوق دهد. درهرحال، موفقیت هر فرد دراثر تضادها و تقابل‌های متفاوتی در جامعه شکل می‌گیرد که انتخاب اسم یا جدال فرد با اسم خود نیز می‌تواند یکی‌ازآن زمینه‌های مهم به‌حساب آید. مهم‌ترین بخش تجربه اسم مسئله‌ای‌ست که دیگران برای ما به‌وجود می‌آورند؛ مثلاً در مدرسه یا دانشگاه وقتی اسمی با سختی توسط استاد یا معلم بیان ‌شود، ممکن است با تمسخر و نیشخند سایرین روبه‌رو شود یااینکه وقتی معلم یا استاد نمی‌تواند آن‌را به‌درستی تلفظ کند احساسی از غم یا درد را در مخاطب ایجاد کند. این آن‌چیزی‌ست‌که ممکن است برای برخی از ما تجربه شده باشد. تجربه زیسته وجود اسم‌های عجیب‌وغریب می‌تواند صحنه مواجهه ما با موقعیت‌های مختلف باشد. حتی اگر مثلاً شما در یک بخت‌آزمایی یا قرعه‌کشی شرکت کرده‌اید، اسم و فامیل شما با دشواری بیان می‌شود، ممکن است این اسم به‌دلایلی حذف شود و شما از آن موقعیت برتر محروم شوید؛ هرچندکه این امیدواری وجود دارد که کامپیوتر انتخاب‌های اتوماسیونی و مبتنی‌بر کامپیوتر و هوشمند بتواند تفاوتی بین اسم‌ها قائل نشود؛ اما درهرحال بعضاً پیش آمده که افراد از رسیدن به موقعیت‌های برتر باز مانده‌اند و چه‌بسا یک اسم متفاوت فرد را در یک موقعیت برتر قرار داده است. تحقیقات نشان می‌دهد افرادی‌که مهاجرت می‌کنند، با مسئله اسم خود مواجه هستند و چه‌بسا که سعی می‌کنند معادل خارجی اسم خود را به‌مرور بیابند و خود را در محیط جدید با آن نام شناسایی کنند و خود این نشان می‌دهد فرد برای‌اینکه بتواند در جامعه جدید جذب شود تاچه‌حد نیاز به‌انتخاب اسمی مبتنی‌بر پذیرش درونی درآن‌جامعه جدید را دارد و البته این ممکن است تقابلی را در فرد ایجاد کند که هویت او طبق آنچه در کشور خود ساخته شده است، به‌نوعی با هویت جدید او در یک تضاد عمیق قرار گیرد و فرد نمی‌داند کدام‌یک را باید انتخاب کند. گاهی، اسم ارتباط عمیقی با مقوله فرهنگ و درون‌سازی فرهنگی در فرد ایجاد می‌کند. درواقع، اسم، ظاهری‌ست که عمق معنای فراوانی را در هر فرد دارد؛ بنابراین، باید به جنبه‌های درونی آن و اثرگذاری آن توجه کرد؛ لذا در مباحث جدید جامعه‌شناسی فرهنگی براین‌موضوع تأکید می‌شود که والدین در انتخاب اسم با مشاوران دراین‌زمینه مشورت کنند و تحقیقات گسترده‌ای در انتخاب اسم انجام دهند و چه‌بسا یک اسم بتواند سرنوشت یک فرد را تغییر دهد و او را در مسیر موفقیت یا ناکامی قرار دهد. درهرحال انتخاب اسم کنشی‌ست که ما جبراً با آن مواجه می‌شویم. این انتخاب گاهی باعث ایجاد احساس عمیق سربلندی یا سرشکستگی می‌شود. براساس نظر «چارلز هورتن کولی» جامعه‌شناس آمریکایی ما در نگاه دیگران پدیدار می‌شویم، سپس دیگران درباره ما قضاوت می‌کنند که در نتیجه این نظر، ما احساس سرشکستگی یا غرور می‌کنیم. حال وقتی اسمی انتخاب می‌شود در نگاه جامعه قضاوت می‌شویم و درنتیجه‌آن ما سرشار از موقعیت یا شکست می‌شویم. حال درنظر بگیرید در جامعه ما انتخاب اسم‌های پسری مثل «آرشیو، آسیب، اجباری، اخی، اردوخان، اشتر، اهریمن، باباقلی، بیابانی، ملخ، فضا، فراری، شفتالو، شربت، قطار، قطاری، قسمت، قربانی، کابوس، گشنه، گرگ‌آقا، بره، بشم، بهداشت، بوشفر، چاه، چراغ، چیتر، زنگی، سرباز، شوجر، علاقه، غم، غارت، فرار، فراموش، گوپال، گمان، لذت، لشکر، للو، ورندل و یتیم» و اسم‌های دختری مثل «افسرده، آفت، عذاب، زشتک، کوچک، چاکر، پالون، جاندار، دختربس و ...» تاچه‌حد می‌تواند نگاه جامعه را به فردی با عقده‌های حقارت و نفرت همراه سازد؟ و فرد چگونه می‌تواند از زیر تبار و زنجیر این عنوان گذاری رهایی یابد؟ هرچند اخیراً سازمان ثبت و احوال انتخاب هر اسمی را به‌سادگی نمی‌پذیرد؛ اما باید بپذیریم انتخاب اسم پسندیده و خلاق تاچه‌حد می‌تواند سرنوشت ما را تغییر دهد. ازطرف‌دیگر، باید درنظر داشت گاهی یک اسم در انتخاب‌های خود فرد هم مؤثر است. ضمناً مفروضات جهان درمورد مثلاً اسم «تایرون» با «فیلیپ» متفاوت است. گاهی نام زیبا، در گرفتن فرصت‌های تحصیلی می‌تواند مؤثر باشد. تحقیقات نشان می‌دهد افراد ناخودآگاه به‌سمت چیزها، افراد و مکان‌هایی کشیده می‌شوند که شبیه اسم خودشان است. روانشناسان این پدیده را «خودگرایی ضمنی» می‌نامند. درواقع، اسم، کششی جادویی در خود ایجاد می‌کند. در مطالعه‌ای بحث‌برانگیز در سال 2007 عنوان شد؛ دانش‌آموزانی که نامشان با C یا D شروع می‌شود، معدل پائین‌تری نسبت به دانش‌آموزانی که نامشان با A یا B شروع می‌شود را نشان می‌داد. این مطالعه استدلال کرد؛ دانش‌آموزان به‌سمت نمراتی جذب می‌شوند که حروف اول موردعلاقه آن‌ها را منعکس می‌کند. آیا بااین‌اوصاف می‌توان در انتخاب موضوعی تااین‌حد مهم، نقش منفعلی داشت و همه نتایج و پیامدهای آن‌را پذیرفت؟ پاسخ دشوار است؛ اما باید جبراً آن‌را بپذیریم یا برای تغییر آن تلاش کنیم.
مهرداد ناظری؛ جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه