کد خبر:
291701
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت -
06:38
تنبیه بدنی را متوقف کنید
علیاکبر بهبهانی
در گذشتههای دور، تربیت آموزشگیرنده بهخصوص در دبستان، توأم با تحکم، ترس و تنبیه با چوب بود که بیرحمانه بر کف دستها و پاها نواخته میشد؛ ساعتها کودکان و دانشآموزان را در حالتهای سخت نگه میداشتند تا بهزعمخود، آنان را منضبط بار بیاورند. دانشآموزان ازسوی رئیس مدرسه و نظام مدرسه، هرگز با مهربانی و لبهای خندان روبهرو نمیشدند. یک تربیت از نوع اصیل و سختگیرانه در دبستان و دبیرستان حاکم بود. آنقدر ترس به جان دانشآموزان میانداختند که اگر در کوچه و خیابان، دانشآموز اولیای مدرسه را مشاهده میکرد، در گوشهای خود را پنهان میکرد تا از تیررس و بهاصطلاح چشم اولیای مدرسه، پنهان بمانند. بعدها و با توصیهها و بخشنامههای صادره ازسوی اولیای آموزشوپرورش، مانند وزیر و معاون او، مدیران کل، بازرسان اعزامی و مشاوره به معلمین از آنان خواسته شد تا تنبیه بدنی که بیشترین ضربه را به شخصیت و استعداد دانشآموز وارد کرده و استرس فراوان را به دانشآموز تحمیل میکند، متوقف کنند. در چندسالاخیر بازهم دیده و شنیده میشود که معلمان، بدونتوجه به توصیهها و بخشنامههای صادره، هنوز بهصورت موردی، بعضی از آنان، نهتنها تنبیه را متوقف نکردهاند، بلکه نوع تنبیه بسیار سختتر هم شده است و بهنظر میرسد که هنوز در باور بعضی از معلمین، تنبیه ضروری و الزامیست که حتی بهقیمت اخراج هم مرتکب تنبیه بدنی میشوند. دراینوضعیت باید چه اقدامی صورت گیرد؟ اگر عکسالعمل اولیای دانشآموز را بسنجیم، معمولاً دیدهشده که به مدرسه میروند و بهشدت با معلمین اینچنینی، برخورد لفظی و حتی زدوخورد هم میکنند؛ که پارهایازاوقات معلمان رفتاری توأم با کرنش و عذرخواهی را چاشنی کرده و غائله را ختمبهخیر میکنند؛ اما واقعاً چه اقدامی صورت بگیرد که بازهم در شبکههای اجتماعی ناظر صحنههای زشت تنبیه بدنی نباشیم که بر روان بینندگان اثرات بسیار بدی برجای میگذارد؟ بهخصوص دانشآموزان وقتی شاهد چنین صحنههایی هستند، از مدرسه و درسومشق ناخودآگاه متنفر شده و اثراتی که در ذهن همه مردم بهخصوص دانشآموزان ایجاد میشود، قابلسنجش و اندازهگیری نبوده و بهاصطلاح با هیچ متری قابل مقیاس نمیشود. بهنظر من نویسنده که خود در ردههای بالاتر کلاسی، تدریس داشتهام، با مطالعاتی که آموزشوپرورش بسیاری از کشورهای اروپایی و پیشرفته و چند کشور پیشرفته و صنعتی آسیایی انجام دادهاند، دراینکشورها اداره امور مدارس، توسط ساکنین همان مناطق و زیرنظر شهرداری اداره میشود که انتخاب معلمین توسط خود اهالی هر منطقهای صورت میگیرد و معمولاً افرادی برای تدریس برگزیده میشوند که از تعلیموتربیت و اصول روانشناسی اطلاع کامل دارند و زیرنظر اولیای دانشآموزان اداره و رهبری میشوند و معمولاً ارجوقرب معلمین درآنکشورها، بسیار بالاتر از کشور ماست؛ البته من بهخاطر دارم که معلمین و دبیران، اغلب در مراکز شبانهروزی آموزش میدیدند و ازنظر تغذیه، رشد و تکامل، روانشناسی و جامعهشناختی از اطلاعات لازم برخوردار میشدند و درنتیجه چالش بین اولیای مدرسه و خانه کمتر ایجاد میشد. چهبسا معلمی که دست به خشونت میزند، از شغل و حرفه خود رضایت نداشته باشد و سختگیریهایی چون تنبیه بدنی واکنش عدمرضایت از حرفه خود باشد که بهصورت خشونت متجلی میشود؛ بنابراین نتیجهگیری میشود که عوامل متعددی چون عدمرضایت شغلی، عدم بضاعت مالی، عدم توازن بین دخلوخرج، کرایههای مسکن و مشکلات معیشتی، از معلم، یک پرخاشگر عاصی بهوجود میآورد که مشکلات کلی او، صحنههایی موهن، چون تنبیه بدنی با وحشیگری بهوجود میآورد که شاید عکسالعمل و بازخورد آن مشکلات باشد. امیدواریم درجه بردباری معلمین ما، بالاتر رفته و شاهد چنین صحنههایی نباشیم.