کد خبر:
291712
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۱ يکشنبه ۱ خرداد -
04:45
کشف هوای آلوده
علیاکبر بهبهانی
بهراستی داستان هوای آلوده و تعطیلیها کمکم در حکم سریالهای بیسروته ترکی شده است که مدت ادامه آن به یکسال هم میرسد؛ و چون باید کشدار شود، پارهایازاوقات به بیراهه رفته و شنونده را سردرگم میکند. آیا این تعطیلیهای گاهوبیگاه، آنهم در کشور ما که اقتصادی ضعیف و آسیبپذیر دارد، ضروریست؟ نزدیک به یکماهپیش، یکهفته برای عید فطر تعطیل شد. اینروزها هم یکی،دوبار بهبهانه هوای آلوده، باز کشور را به حالت تعطیل درآوردیم. آیا اصلاً به ضرر اقتصادی آنهم اندکبهایی میدهیم؟ ادارات، مدارس، دانشگاهها و بازار را تعطیل میکنیم؛ آنهم مانند خروس بیمحل، یعنی یا بسیار زود، بانگ برمیآورد یا بسیار دیرهنگام! این مقدمه را گفتم تا به اصل موضوع بپردازم. روز سهشنبه هفته قبل را بهبهانه هوای آلوده تعطیل کردیم؛ آنهم دیرهنگام و در اواخر دوشنبهشب که دانشآموزان در خواب بودند. بازاریان به کارگران خود دسترسی نداشتند؛ کارکنان دولت نیز یا در خواب بودهاند یا به تماشای تلویزیون نشسته بودند و درنتیجه اغلب آنان متوجه این تعطیلی نشدند که میتوان آنرا حاصل برنامهریزی دیرهنگام یا تشتت آرای تصمیمگیرندگان اعلام تعطیلی دانست. درنتیجه کارگران بهموقع و مطابق همهروزه، به سر کار رفتند و با تعطیلی مواجه شدند. دانشآموزان بهخصوص ابتداییها، به مدرسه رفتند که با درهای بسته روبهرو شدند. یکی هم نیست پاسخ دهد که چرا اطلاعرسانی دیر شده است و بازهم مردم سردرگم! این شکل اطلاعرسانی برای روز چهارشنبه هم تکرار شد و در غروبگاهان گفته شد که چهارشنبه مدارس بهعلت آلودگی هوا تعطیل شده است. اگر این هوا برای دانشآموزان ناسالم تشخیص داده شده، آیا برای کارمندان شاغل بالای 50سال مضر نبوده است؟ بنابراین وقتی این تعطیلیها را با سریالهای تکراری شبکههای ترکی مقایسه میکنیم، سخن به گزاف نگفتهایم و بازهم باید همچنان و همهساله بیش از 200روز هوای پارهای از نقاط کشور بهویژه تهران را آلوده بدانیم؛ اما دسترویدست بگذاریم تا مردم سالم، به مشکلات تنفسی گرفتار شوند و عمر آنان را کوتاه کنیم؛ ولی یک کار اساسی و اصولی نکنیم و بازهم شاهد باشیم که کارخانههای وطنی تولید خودرو، همچنان با تولید زیاد و ایجاد هوای آلوده و بدون کیفیت و استاندارد لازم، مانند مور و ملخ، آنرا با قیمتهای گزاف به خورد خلقالله بدهند تا در کلانشهر تهران و شهرهای بزرگ با وفور این خودروها، آنرا تبدیل به قفس بدون هوا سازیم؛ هرروز بیشتر از روز قبل دیاکسیدکربن و انواع گازهای مسموم و خفهکننده را به حلقوم آنان وارد کنیم. توقف تولید این خودروهای غیراستاندارد و آلودهکننده میتواند تااندازهای از بروز هوای نامطلوب جلوگیری کند. بهخصوصکه ریزگردها هم که دههاسال خوزستان را درمعرض خطر و خفگی قرار داد و هزاران بیمار قلبی را به مردم این استان هدیه داد، مدتیست که از مرز خوزستان گذشته به لرستان، همدان، مرکزی و تهران هم رسیده است. ازدیگرسو؛ بیآبی و ریزگردها، حتی استانهای اصفهان، کهگیلویهوبویراحمد و چهارمحالوبختیاری را هم درگیر کرده و میرود که 16 استان کشور را علاوهبر آلودگی هوا، گرما، بیآبی با تنگناهای شدید مالی هم روبهرو کند که در درازمدت چهبسا کوچ یا هجرت مردم این 16 استان بهطرف شهرهای شمالی را در پی داشته باشد. بهنظر میرسد؛ اگر از ریزگردهای وارداتی از کشورهای همسایه نمیتوانیم جلوگیری کنیم، حداقل باید درمورد رودهای ارس، دریاچه ارومیه و سایر رودخانهها که درمعرض کمبود آب قرار دارند و امکان دارد در آینده باعث خشکشدن و درنتیجه ایجاد ریزگرد شوند، فکری عاجل کرد.