یکی از مهمترین رخدادها در «هفته کتاب» هرسال، آئین رونمایی از کتب جدید نویسندگان و برگزاری دیدارها و گپوگفتهای دوستانه مخاطبان با نویسندگان و مؤلفان است. امسال نیز بهرسم این سنت همهساله در «هفته کتاب»، خانه ادبیات ایران در روزهای مختلف میزبان نویسندگانی بود که در سال جاری کتب جدیدی را به بازار کتاب کشور عرضه کردهاند. یکی از این کتابها که توسط نشر «آنیما» تحتعنوان «خوانش شعر امروز» بهتازگی راهی بازار کتاب شده است، مجموعهشعری باعنوان «مثل لو رفتن لانه پرندگان در پاییز» اثر «سما صفایی» بوده که ما را برآنداشت با وی بهگفتوگو بنشینیم. «سما صفایی» متولد شهریور 1362 در تهران؛ شاعر، نویسنده، عکاس و مؤلف و مدرس حوزه گرافیک است
شروع به نوشتن از 14سالگی
سما صفایی بابیاناینکه این اثر، دومین مجموعهشعر اوست، گفت: «نخستین کتاب من دقیقاً با کرونا همسال است و در زمان آغاز شیوع کرونا در ایران، باعنوان من سخت نمیگیرم توسط نشر آنیما منتشر شد. کتاب حاضر نیز در سال 1401 توسط همین نشر به بازار کتاب عرضه شده است». وی که تحصیلات خود را در رشته گرافیک بهپایان رسانده است، بااشارهبهاینکه نوشتن بهصورت ابتدایی را از 17 یا 18سالگی آغاز کرده، افزود: «درآنروزها، به ادبیات کلاسیک بسیار علاقه داشتم و در 14 یا 15سالگی، شروع به خوانش شعر شعرای کلاسیک کردم و همینامر بهانهای به من میداد تا خود نیز برای نوشتن تلاش کنم؛ اما اولین شعرهایی که در مجموعه منتشره خویش برای مخاطبان دنیای شعر انتخاب کردهام، شعرهایی از زورهای 20سالگی من است». وی بااذعانبهاینکه پدربزرگ او شاعر بود و هرگز هیچ مجموعهشعری را به بازار کتاب عرضه نکرده است و او، بههمیندلیل با خویش عهده بسته اینکار را نکند، گفت: «تلاشم براینبوده وقتی مجموعهاشعارم بهحدی رسید که برای مخاطب قابلارائه بود، کتابم را منتشر کنم؛ که مهمترین تصمیم در حوزه نشر کتاب برایم بوده است».
نابلدی در استفاده درست از ظرفیتهای فضای مجازی
صفایی که از 1380 بهصورت جدی کار عکاسی را آغاز کرده و پس از گذراندن 10سال، در سال 1390 به تدریس دراینحوزه میپردازد، باتأکیدبراینکه به اینموضوع اعتقاد دارد که وقتی یک اثر هنری؛ چه شعر، چه نقاشی و چه هر اثری در هر حوزه دیگری، بهنمایش درمیآید، به نقد نیز گذاشته میشود، افزود: «بهنمایشگذاشتهشدن و بهنقددرآمدن یک اثر هنری، میتواند به این منجر شود که خالق اثر، برداشت درستتری از اثرش میان دیگر آثار پیدا میکند؛ که باعث میشود رشد کرده و گام در مسیر ترقی بگذارد». این شاعر جوان که در حوزه گرافیک و چاپ نیز به فعالیت میپردازد، بابیاناینکه در وجود او، واهمهای از ترس دیدهنشدن کتاب باتوجهبه گسترش فضای مجازی وجود داشته؛ درعینحال بر این نیز تأکید دارد که واهمه نباید داشت، گفت: «فکر میکنم که امروز، بیشترین مشکل ما دراینعرصه، مشکل فرهنگیست؛ شاید ما نسلی هستیم که شبکههای مجازی بهتازگی به ما رسیده و هنوز بلد نیستیم بهدرستی از ظرفیتهای آن استفاده کنیم؛ که موجب میشود دست به خرابکاری دراینحوزه بزنیم. این یعنی درحالجایگزینکردن فضای مجازی با چیزهای دیگر هستیم که اصلاً ارتباطی با یکدیگر ندارند».
مخاطب جدی کتاب و مشکلات اقتصادی
وی که در حوزه عکاسی به ثبت آثاری در بخش پرتره و اجتماعی پرداخته؛ بابیاناینکه هنوز اگر فردی در یک کشور اروپایی سوار مترو شود، میبیند مردم بهجایاینکه گوشی موبایل در دستانشان باشد، کتاب در دست دارند و شاید در یک واگن قطار مترو ببینید چندیننفر کتاب در دست دارند و میخوانند، افزود: «مثل دیگر موارد، اینمقوله؛ یعنی تشدید وابستگی مردم امروز به فضای مجازی نیز در کشور ما نسبت به دیگر کشورها، تشدید شده و بهنظرم همینامر، قشر میانهای را که مستعد حذفشدن از روند مطالعهاند، ازاینبازار حذف میکند؛ زیرا دو قشر دیگری که در کشورمان هستند، بهگونهایاند که یکیازآنها، هرگز مطالعه نمیکند و قشری دیگر نیز هرگز شبکههای اجتماعی مانع مطالعهشان نمیشود و راه خود را در مطالعه خوب بلدند، میشناسند و میدانند درحالانجام چهکاری هستند». وی که کتاب «مروری بر ترکیببندی در عکاسی» را امسال توسط نشر «پرگار» منتشر و به بازار کتاب روانه کرده؛ بااشارهبهاینکه قشر بزرگ متوسط و تأثیرپذیری که در جامعه ما میتواند محو رنگ و نور شبکههای مجازی شوند، در مسیری گام برمیدارند که میبینند روزهایشان شب میشود و مطالعه نمیکنند، تأکید کرد: «نبودن همین قشر بهعنوان مخاطب بازار کتاب، صدمههای زیادی به پروسه نشر و عرضه کتاب میزند؛ اما بههرحال آن مخاطب جدی کتاب، بهنظر من کماکان وجود دارد و این مخاطب، فردیستکه شاید بهدلیل افزایش مشکلات اقتصادی نتواند سراغ کتاب برود».
ترجیح زبان مرجع فارسی برای انتقال آثارم
صفایی دربارهاینکه با رشد زبان شعر نسبت به گذشته و نزدیکی آن به محاورات روزمره چقدر موافق است؟ بااذعانبهاینکه اعتقاد بسیاری به شعرای دوران بازگشت و زبان آرکائیک در شعر ندارد، گفت: «تصورم ایناستکه سعدی، حافظ و دیگر شعرایی ازایندست، بهزبان محاوره خویش شعر میگفتند؛ اما ما یک زبان مرجع داریم و آن زبانیست که در دانشگاه، فارسی با آن زبان تدریس میشود. امروز باید ببینیم محاوره، نه در کتب؛ بلکه توسط اساتید دانشگاه با چه لحن و بیانی به دانشجویان ادبیات عرضه میشود و زبان معیار امروز که کمی نزدیک به بیان گویندگان اخبار است، میتواند بهعنوان زبان مرجع فارسی روز بهشمار آید». وی بااشارهبهاینکه امروز دیگر نمیتوان از «ز می و ساقی» و اینگونه عبارات در محاورات روزانه استفاده کرد؛ چراکه بسیاری از این کلمات، نسبت بهزبان امروزی تغییر کرده است، افزود: «بههمیندلیل است که من خود را شاعر دوران بازگشت زبان آرکائیک کشورم نمیدانم؛ اما بههرحال، ترجیح میدهم حتی برای شناخت زبان روز نیز زبان مرجع را درنظر بگیرم و زبان محاوره کوچه را زبانی فاخر برای شعر نمیشناسم. بااینکه شاملو راجع به این زبان تحقیق کرده و آنرا زبانی بسیارمهم میداند؛ اما این زبان، تنها در ترانه جایگاه خود را پیدا میکند که بهنظرم باید بسیار بااحتیاط سراغ آن رفت». خالق کتاب «مثل لو رفتن لانه پرندگان در پاییز» باتأکیدبراینکه اعتقاد دارد که شعر و ترانه، محل عبور هر کلمهای نیست و این محدودیت، هم کلمات مرجع و هم کلمات محاوره را شامل میشود، گفت: «بهنظر میرسد که جامعه امروز ما، دچار افراط نوظهوربودن شبکههای مجازیست و در نسل من، ایننکته وجود نداشته. در نسل بعد که وقتی بهدنیا میآید، خود را درمواجههبا شبکههای مجازی میبیند، اوضاع بهتری از ما خواهد داشت و راحتتر با آن کنار بیایند».
اقتصاد امروز ما، اقتصادی تزریقیست
صفایی، باابرازتأسفازاینکه امروز بسیاری از مسائل و موارد در کشور ما با هم تناسبی ندارند، ادامه داد: «اینامر موجب میشود وقتی صحبت از آزادشدن مقولهای که با یارانه به مردم عرضه میشود، بهمیان میآید، ناهنجاری ایجاد میشود؛ زیرا اقتصاد ما، اقتصادی تزریقیست؛ بهاینمعناکه یکسری از مقولهها باید در حقوق دریافتی مردم تزریق شود». وی افزود: «در وضعیتی اینچنینی، اگر به کاغذ یارانه داده نشود، آثاری مانند کتاب عکاسی من با کاغذ آزاد منتشر شده و قیمت بالایی پیدا میکنند؛ درحالیکه اینها کتبی هستند که دانشجویان بهمنظور ارضای نیازهای تحصیلی سراغ آن میروند و با قیمتگذاریِ بالا، عملاً کار تهیه ایننوع کتابها برای دانشجویان سخت میشود». وی بااشارهبهاینکه در چندروز حضورش در نمایشگاه کتاب، دیده که نخستین نگاه به کتاب، نگاه به پشت جلد و قیمت آن است و بعد دستدست؛ بعد فکر، بعد نگاه و بعد عبور، گفت: «این یعنی عملاً هزینهکردن برای این مقولههای زندگی، مردم را دچار گرفتاری میکند؛ حتی اشخاصی که بهجایاینکه در پارک یا هر محل دیگری مشغول تفریح و هر استراحت دیگری باشند، بالأخره آمدهاند و در نمایشگاه کتاب قدم میزنند، پس گرایش و تمایلی به کتاب داشتهاند که به نمایشگاه آمدهاند». وی با ابراز خرسندی از اینکه امروز شعر و ادبیات در کشور بهرغم وجود مشکلات اقتصادی، همچنان زایش خویش را انجام میدهد، تأکید کرد: «باید بپذیریم در بحرانهای بزرگ و مهم فرهنگی و اجتماعی، همیشه رخدادهای بزرگی در حوزه ادبیات بهوقوع پیوسته است؛ اما این اتفاقات بعداً دیده خواهد شد».
لهجه و لحن هنرمند؛ وجهه مترقی یک اثر هنری
وی بابیاناینکه هرآنچه به هرنوع، هرمیزان و هرشکلی زایش و خلاقیت داشته باشد، هنر بهحساب میآید، گفت: «اگر یک قطعه موسیقی به یک نرمافزار کامپیوتری داده شود، میتواند فقط نواختن یک قطعه را انجام دهد و اگر یک انسان هم نواختن اینقطعه را انجام بدهد، من نمیتوانم آنرا هنر زیادی تلقی کنم و بهنظر اینگونه میرسد که آن فرد، تنها تکنیک نواختن یک ساز را دارد؛ اما اگر لهجه و لحن خویش را وارد نوازندگیاش کند، آن نواختن نیز میتواند مبدل به هنر شود و ساختن یک قطعه موسیقی میتواند وجهه مترقیتر از موسیقی در آن هنر باشد». صفایی بااذعانبهاینکه در ادبیات نیز نوشتن داستان، خلق شخصیت، خلق داستان یا خلق شعر یا هرچیز دیگری که با خلق مواجه باشد، بهزعم او میتواند هنر بهحساب بیاید، گفت: «رسالت هنرمند بهنظرم، دستزدن به ایجاد جهشها و اتفاقات بزرگ فرهنگی و هنریست و امروز، عملاً تمام این رخدادها، در کنار زیباییشناسی توسط هنرمندان اتفاق میافتد و بسیاری از مقولات؛ ازجمله شهرسازی یااینکه چهچیزی در شهر دیده شود و چه صدایی در شهر بهگوش برسد، چه نور و چه رنگی در شهر پراکنده باشد، مردم در شهر چه بخوانند و چه بفهمند و ... میتواند بهعنوان مهمترین رسالتهای یک هنرمند باشد؛ اما ازسویی، بهنظرم یک هنرمند بهراحتی میتواند از بین برود؛ چراکه سلاحی که در دست دارد، در هر صنف و در هر مقولهای، بسیار شکننده، ظریف و حساس است؛ و این سلاح نیز دقیقاً مانند پروسهایست که خود هنرمند در آن بهدنیا نگاه میکند، ابزار او نیز ابزار شکنندهایست».
بزرگترین رسالت هنر ایران امروز بر دوش مسئولین اداره جامعه
وی باتأکیدبراینکه بزرگترین رسالت در دنیای هنر امروز، بر دوش مسئولین اداره جامعه است و آنها نسبت به هنرمند رسالت دارند، افزود: «اگر هنرمند، نان نرم و تخت گرمی پیدا کند، میتواند فرهنگ کشور را بهسرعت، دقت و ظرافت به جلو پیش ببرد». صفایی درپاسخبهاینپرسشکه نوشتن چگونه میتواند دست به ایجاد تسکین و آرامش در وجود یک نویسنده بزند بااشارهبهاینکه رمانی در دست دارد که مراحل ویرایش آن روبهاتمام است، گفت: «این رمان موضوعی دارد که بسیار دوست داشتم دست به نوشتن آن بزنم و در دوران و برههای از زندگی دست به نوشتنشان زدم و این، بسیار برایم گشاینده بود؛ حال بماند که چقدر توانستم باکیفیت بنویسم یا نه؛ اما مسیر نوشتن برای من بسیار خوشایند و آرامشبخش بوده است».
عکس: مینا قانع
سوده اسماعیلی قیومآبادی