کد خبر:
291740
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۱ يکشنبه ۸ خرداد -
07:42
«طراحیِ توانمندی» در هزاره سوم
یکی از سؤالاتی که همواره به ذهن هر فرد در کشورهای جهان سوم میرسد، ایناستکه ما چگونه میتوانیم به توانمندی دست یابیم؟ درواقع وقتی در جوامع درحالتوسعه یا توسعهنیافته همهچیز به امکانات و ظرفیتهای جامعه بستگی دارد. یک فرد ممکن است با این دغدغه وارد زندگی اجتماعی شود که امکان پیروزی یا موفقیت وجود ندارد. برهمیناساس بعضاً دیده میشود که در بسیاری از این کشورها مردم اقدام به مهاجرت بهسوی کشورهای پیشرفتهتر را در دستورکار قرار میدهند؛ اما واقعیت ایناستکه آیا با مهاجرت مشکلات افراد حل میشود؟ آیا وقتی من ازلحاظ درونی و قدرت اعتمادبهنفس در وضعیت مناسبی بسر نمیبرم، این امکان هست که در کشور مقصد با موفقیت روبرو شوم؟ تجربه نشان داده برخیازافراد در ورود به کشورهای جدید، بهدلیل اقدام و اراده معطوف به تغییری که در خود ایجاد کردهاند، بهسمت پیروزی و موفقیت حرکت میکنند؛ اما اینموضوع درخصوص همه مهاجرین امکانپذیر نیست و چهبسا عده زیادی از آنهاکه در کشور مقصد نیز نمیتوانند تغییری را ایجاد کرده و بعضاً دچار سرخوردگی میشوند؛ بنابراین اینجا باید به اینموضوع بپردازیم که اساساً انسان بهویژه وقتی در فضایی سرشار از ناامیدی و عدمامکان پیشرفت قرار میگیرد، چگونه میتواند راهی بهسوی پیشرفت و موفقیت پیدا کند. اریک فروم در کتاب معروف خود بهنام «داشتن یا بودن» بهنوعی به این سؤال مهم میپردازد. او دراینکتاب اینموضوع را مطرح میکند: آیا ما باید به مجموعه بودنهایمان اتکا کنیم یااینکه باید بیشتر به داشتههایمان توجه کنیم؟ بهنظر میرسد در دنیای مدرن امروزی مردم بیشتر به داراییها و داشتههایشان توجه میکنند. درواقع عرصه و فضای ایجاد «پرستیژ اجتماعی مبتنیبر دسترسی به منابع اقتصادی» باعث شده تا داراییها مهمتر از بودن افراد شود و داوری که در جامعه صورت میگیرد ایناستکه هرچهبیشتر داشته باشیم امکان موفقیت و دسترسی به مناصب اجتماعی سطح بالا برایمان بیشتر امکانپذیر میشود؛ اما اریک فروم در کتاب تأکید میکند که انسان نمیتواند با شهرت و پول به جایگاه بالایی دست یابد. آنچه ما نیاز داریم تحولات درونیست و آن به نوع بودن هر فرد در جامعه بستگی دارد. بودن انسان آنچیزیستکه بهسادگی نمیتوان از او سلب کرد. درواقع اگر به نوع بودن افراد توجه کنیم مثلاً اگر فردی قدرت تأثیرگذاری بر روی دیگران را دارد این امکان در او بهشکل درونی ایجاد شده یا وقتی فردی قدرت ایثارگری و مهرورزی در او وجود دارد بهسادگی نمیتوان این توانایی را از او سلب کرد. براینمبنا بهنظر میرسد اولویتبخشی به بودن نسبت به داشتن یک مسئله بسیارمهم است؛ اما موضوع اصلی توجه به قدرت تابآوریست. درواقع آنچه انسان مدرن امروزی به آن نیاز دارد، ایناستکه بتواند درخصوص مسائل خود در موقعیت راهی ایجاد کند. در وهله اول هر فرد باید قدرت حل مسئله را در خود تقویت کند. درواقع ما باید در نظامهای آموزشی و خانواده به حل مسئله بهشیوههای گوناگون بر روی کودکانونوجوانان اهمیت بدهیم. اینکه هر فرد چگونه میتواند با سؤالات مختلف روبرو شود و برای هر مسئله یک پاسخی بیابد. نکته دوماینکه ما چگونه میتوانیم بحرانها و مسائلی که برایمان پیش میآید را حل نماییم. درهرصورت زندگی سرشار از بحرانها، نابهنجاری و نابسامانیهاست که هر فرد باید بتواند برای آنها راهی را اتخاذ نماید. این دو نکته بهنظر میرسد اسلوب اصلی و مبانی کاراکتر یک فرد توانمند را شکل میدهد. یک تحقیق در موسسه جهانی مکینزی نشان میدهد که در بسیاری از کشورهای جهان توجه به مهارتها و تقویت آنها، نقش بسیار پررنگی دارد. مطالعات دیگری که روی 2000نفر در 106 کشور انجام شده نشان میدهد که دو مهارتی که در آینده ازهمهمهمتر خواهد بود یکی تفکر تحلیلی و انتقادیست و دوم توجه به مقوله رهبریست؛ بنابراین اگر این دو مقوله در سازمانها یا در نظام اجتماعی به آن توجه شود، شاید بتوان امیدوار بود که مهارتهای منحصربهفرد انسانی قدرت بروز و ظهور پیدا کند. ازطرفدیگر بهگزارش مجمع جهانی اقتصاد در سال 2020 نشان میدهد که 15 مهارت برای تا سال 2025 را میتوان دراینموارد خلاصه کرد: تفکر تحلیلی و نوآوری، خلاقیت، ابتکار و نوآوری، رهبری و نفوذ اجتماعی، انعطافپذیری، تحمل استرس و انعطافپذیری، استدلال، حل مسئله و ایدهپردازی و هوش هیجانی یا عاطفی. این قابلیتها بهنوعی مهارتهاییست که اگر در انسانها ایجاد شود آنها میتوانند منشأ تحول شوند. اگر بخواهیم وارد فاز اثربخشی شویم باید در نظامهای آموزشی بر روی این مقولهها توجه ویژهای نماییم و اگر بتوانیم این تجارت را در انسانها درونی کنیم درآنصورت میتوان امیدوار بود که قابلیت را درراستای تحول و پویایی جوامع بهپیش خواهد رفت؛ اما نکته مهم دیگری که دراینجا باید به آن توجه کرد ایناستکه هر انسانی باید قدرت کنشگری فعال را در خود تقویت کند. درواقع آنچه ما باید به دانش آموزان یاد دهیم کنشگری فعال است. کنشگری فعال یعنی اینکه هر انسانی بداند که کنش او میتواند بر محیط تأثیر بگذارد. درواقع اگر بپذیریم که در فرایند تحولی قدرت تأثیرگذاری بخش فردی و خلاق انسان بر بخش اجتماعی امکانپذیر شود، درآنصورت میتوان امیدوار بود که در آینده ما با تغییرات و تحولات اساسی مواجه میشویم. وقتی به زندگی برادران رایت یا هنری فورد، ادیسون، آلبرت اینشتاین، کمالالملک، پرفسور حسابی و ... نگاه میکنیم بهایننتیجه میرسیم که هریکازاینها بهنوعی در تقویت قدرت خلاقیت درون خود بهنوعی حرکت کرده است. اینکه انسانها بتوانند قدرت خلاقیت را در خود رشد دهند، موضوع مهمیست. درواقع هر فرد باید بتواند توانایی انعطافپذیری، تنوع تفکر و نوآوری و حرکت بهسوی مصداقهای جدید را در خود تقویت کند. اگر انسان بتواند دراینمسیر حرکت کند طبیعتاً تحولات و اتفاقهای بسیارمتفاوت برای هر فرد میافتد. آلبرت اینشتاین در کتاب «دنیایی که من میبینم» براینموضوع تأکید دارد که: «بگذارید هرکس بر وفق رأی و فکر و آرزو و مطالعات و معلومات خود قضاوت کند نه آنکه طوطیوار بازگوی گفته دیگران شود». درواقع دراینجا اصلبرایناستکه انسانها بتوانند قدرت فکرکردن و تأثیرگذاری را در خود تقویت کنند. اینشتاین در بخش دیگری از این کتاب تأکید میکند که ارزش یک فرد در اجتماع آنقدر است که عقیده و افکار و عملش زندگی افراد دیگر را بهسوی تعالی و ترقی راهبری مینماید. درواقع اگر بتوانیم خود را پرورش دهیم میتوانیم بر روی زندگی دیگران نیز تأثیر بگذاریم. فرد میتواند فکر کند و وقتی فکر میکند راههای جدیدی دراختیار جامعه خواهد گذاشت. درواقع هر فرد میتواند کنشگری باشد که جامعه خود را راهبری کند. پس اینکه اگر انسانها را بتوانیم قدرت توانمندسازی درراستای تحول جامعه را در آنها تقویت کنیم درآنصورت میتوان انتظار داشت که اتفاقات بسیارمتفاوتی پدید خواهد آمد؛ بنابراین باید بپذیریم که انسانها تواناییهای زیادی دارند که نهتنها با تغییر حرکت کنند، بلکه تغییری که میخواهند ایجاد کنند. همه اینها توسعه و تقویت پایهها و مهارتهای اساسیست که باید برای آنها تلاش کنیم. همانطورکه ناپلئون هیل نویسنده آمریکایی دراینخصوص میگوید: «تنها محدودیتهای ما محدودیتهاییست که در ذهن خود ایجاد میکنیم؛ بنابراین اگر در یک جامعه محدودیتها وجود دارد نباید از آن محدودیتها ترسید. مهم نترسیدن، حرکتکردن و بهسمت تحولات پیشرفتن است». دراینجا لازم است به چند راهبرد در ایجاد قابلیت و توانایی انسانی توجه کنیم:
اولآنکه لازم است فرایند یادگیری مداوم و مستمر را نسبت به زندگی خود ایجاد کنیم؛ یعنی هر فرد باتوجهبه ضرورتهایی که در زندگی خود احساس میکند به یادگیری بپردازد. یادگیری در شکلهای گوناگون باعث میشود ما ذهنی پویا و متحول نسبت به تغییروتحولات پیدا کنیم؛ بنابراین هر انسانی باید در مسیر زندگی مبتنیبر کسبوکار نوع مواجهه با مسائل و مشکلات، مسائل خانوادگی، ابرمهارتهایی را در خود تقویت کند و براساسآن این قابلیتها را به دیگران نیز تسری بخشد.
دومین عمل ایناستکه فرد باید بتواند یک طراحی از یادگیریها نسبت به زندگی خود داشته باشد. درواقع ما باید پِلتفرمی برای حرکت و تغییر در زندگی ایجاد کنیم. این یک کار هوشمندانهایست که در دنیای مدرن بسیار برای افراد تأکید میشود. گفته میشود افرادیکه بتوانند پِلتفرم هوشمندی را طراحی کنند بهتر میتوانند در زندگی به موفقیت دست یابند.
نکته سوماینکه باید در گروههای اجتماعی مختلف مشارکت نماییم. درواقع فرد باید بتواند با گروهها و برنامههای مختلفی که در شبکههای اجتماعی وجود دارد خود را به جامعه پیوند بزند. ضمناینکه او باید مرتباً تفکر عمیق را تجربه کند مکانیسمهای ارتباط را در خود تقویت میکند و میتواند به دانش ارتباطی عمیقی دست یابد. اینمسائل باعث میشود او بتواند در جامعه خود نقشی پویا و پررنگی ایفاء کند.
نکته چهارم اینکه باید بتواند مرتباً مسیر را حرکت را موردبررسی و نقادی قرار دهد و هرچندسالیکبار مهارتهایی را که در خود کسب کرده یا آنها را هنوز کسب نکرده بر روی کاغذ بیاورد و الگوی مناسبی را برای امروز و فردای خود پیشبینی کند. اینروند پیشرفت را در خود دیدن و آنرا موردنقد قراردادن خود موضوعی بسیارمهم است.
و در آخر لازم است مرتباً روی خود و ذهن ناخودآگاه خود متمرکز شویم. بسیاری از بخشهای زندگی انسان در ناخودآگاه انسان بهوقوع میپیوندد. درواقع بهنظر میرسد ما بسیاری از موضوعاتی که در زندگیمان اتفاق میافتد را فراموش میکنیم؛ اما این فراموشی رخ نمیدهد و احتمالاً بخشهای ناگفته یا بحرانهایی یا در بخش ناخودآگاه همچنان بر روی زندگی ما تأثیرگذار باشد. براینمبنا شاید مشاوره با روانپزشک، روانکاو و خواندن کتابهایی که دراینزمینه وجود دارد ما را در مسیر موفقیت قرار داد. درهرصورت توانمندی، طراحی ویژهای را میطلبد. طراحی که میتوان هر انسانی برای خود انجام دهد تا بتواند دراینمسیر موفق شود.
مهرداد ناظری؛ جامعهشناس و استاد دانشگاه