کد خبر:
291761
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۱ خرداد -
00:52
سخن مدیرمسئول
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
علیاکبر بهبهانی
کشور عزیز ما بیشتر از تمام کشورها، انجمن، گروه، دسته و تشکل دارد و بهگفته قدیمیها «آفتابه و لگن هفت دست؛ ولی شام و ناهار هیچی». این ضربالمثل برای چندینقرنپیش و حتی در پارهایازشهرها، با بافت سنتی، قابلدرک و احساس است که در مهمانی و ضیافتها که مردم در روی زمین یا همان فرش مینشستند، به هنگام نهار و شام، آفتابههای مسین با لگنهایی ازهماندست را پر از آب میکردند تا مهمانان دستهای خود را بشویند. در آن جوامع، غذا با دست صرف شده؛ درنتیجه ضرورت شستن دست واجب شمرده میشد. دراینراستا، همانطوریکه در ابتدای یادداشت متذکر شدم، آنقدر گروه و ... وجود دارد که قابلشمارش نیست. یکی از این گروهها، «مدیریت بحران» است که در تمام شهرهای ایران و حتی بخشها و روستاها، این مدیریت تشکیل شده با این تعریف که با بحران مقابله کند؛ اما حتی یکبار هم دیدهنشده قبل از وقوع، پیشبینی آنرا کرده باشند و معمولاً هیچوقت قبل از زمستان به فکر جاریشدن سیلاب نیستند که چون تفکر بر این پایه است، مدیریتهای بحران صبر میکنند تا سیل جاری شود، آنگاه جلسه برای مقابله با سیل تشکیل میشود. ازجمله فروریزی برجها، ساختمانها، پاساژها و ساختمانهای غیراستانداردی که در کشور وجود دارد که مجوز ساخت آن اصولی نبوده، مصالح بهکاررفته اصولی نبوده، متأسفانه بر روی گسلها بنا نهاده شده، سازههای آن از نوع ضعیف و غیرمقاوم بوده است و در یک جمله باید گفت که ساختمانهای بسازوبفروشی هستند. در اینگونه بناها سازندگان آن در هنگام ساخت، رعایت استانداردها را نکردهاند و مراد از ساخت، فقط سودجویی بیشتر بوده است و بس. بههرروی هرازچندگاهی ناظریم که ساختمان یا برجی فرو میریزد؛ عدهای کشته و مصدوم میشوند و تا چندروز تیتر اول خبرها؛ و سپس فراموشی از راه میرسد و بازهم روز از نو و روزی از نو. از عجایب روزگار است که وقتی اتفاقی ازایندست میافتد، دهها مسئول اظهارنظر کرده، اعلامخطر میکنند؛ ولی معمولاً آب از آب تکان نمیخورد. ساختمان عظیم پلاسکو وقتی فرو ریخت، تازه فهمیدیم که دههابار خطر ریزش آن توسط بعضی از مسئولین امر گوشزد شده بود. تا اینک که برج متروپل که در آغاز، جواز ساخت چهار یا شش طبقه را داشته، به نه و 10 طبقه افزایش یافته است که اینبار تعداد کشتهها نیز چنددهنفر شده است؛ اما بشنوید پارهای از سخنان حکیمانه و بهاصطلاح هشدارگونه پارهای از مسئولین قدیم و جدید را؛ رئیس سابق نظاممهندسی ساختمان ایران میگوید که شهرداری مجوز ساخت 127 برج را بر روی گسلها صادر کرده است؛ یا معاون پیشگیری سازمان آتشنشانی تهران معتقد است که 33221 ساختمان ناامین در تهران موجود است که هر آن امکان ریزش آن وجود دارد؛ آماری تکاندهنده که میتواند حتی 100هزارنفر را بکشد؛ البته بهاحتمالزیاد و بازهم بهزودی این آمار وحشتناک هم از حافظهها پاک خواهد شد؛ همچنین عضو شورای اسلامی شهر تهران میگوید که 130 ساختمان در تهران وجود دارد که درمورد آنها باید گفت؛ 130 متروپل دیگر درراه است! و در تازهترین اظهارنظر، مسئولی میگوید که در تهران 947 برج ناایمن داریم که هرلحظه امکان فروریزی آنها وجود دارد. بالاخره چه باید کرد؟ هرکس بهزعم خودش آمار ارائه میدهد؛ اما همچنان شاهد هستیم که اجازه ساخت روی گسل داده میشود و همچنان مهندسین ناظر ساختمان شهرداریها، بیتفاوت از کنار تخلفات ساختوسازها عبور میکنند و همچنان ساختمان فرو میریزد. عدهای کشته میشوند و خانوادههای بسیاری در غم خویشان و فرزندان خود، به ماتم مینشینند. پس چه باید کرد؟ بازهم باید گفت؛ خدایا مپسند بندگان بیپناهت، با این بسازوبفروشیها، جان شیرین خود را فدا کنند؛ و بالاخره باید گفت که دوستان! علاج واقعه را قبل از وقوع کنید