آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
پس تو چرا «پیر» نمی‌شوی پسر؟!
کد خبر: 291861 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۱ دوشنبه ۶ تير - 23:52

امین حیایی؛ درآن‌سوی مرز 50سالگی

پس تو چرا «پیر» نمی‌شوی پسر؟!

همیشه بخشی از من با انجام انواع عملیات‌ پرهیجان تخلیه می‌شود. ورزش‌های پرتحرک را دوست دارم و گاهی که به من می‌گویند «پس تو چرا پیر نمی‌شوی؛ یا نمی‌آید 50سالگی را رد کرده باشی» به‌همین‌خاطر است که وزش و تحرک همیشه در زندگی من بخشی مهم و اساسی داشته و دارد. به‌شکل جدی تنیس را دنبال می‌کنم و در کنارش، بدن‌سازی، دویدن، شنا و اسب‌سواری هم هست ... این‌ها را وقتی از زبان یکی از محبوب‌ترین ستاره‌های این‌روزهای سینما و تلویزیون می‌شنویم؛ علت حضور او در «عصر جدید» را بیشتر درک می‌کنیم. او هنرمندی‌ست که از افزایش آدرنالین در بدنش لذت می‌برد و ازاین‌رو اصلاً عجیب نیست که در بخشی از برنامه، طناب را می‌گیرد و از آن با کت‌شلوار بالا می‌رود! او واقعاً محبوب‌ترین داور این جدالِ استعدادیابی‌ست و فالوئرهای بیش از هشت‌میلیونی در صفحه اینستاگرامش این‌را ثابت می‌کند.

«امین حیایی» مدت‌هاست در قالب یک بازیگر مورداحترام و دوست‌داشتنی جا افتاده و اگر به کارنامه بلندبالایش نگاهی بیندازیم؛ این‌ حضور پررنگ را تقریباً از همان اولین گام‌هایش دراین‌عرصه می‌توان مشاهده کرد. او زمانی پرکارترین بازیگر سینمای ایران بود و اکنون، اگرچه دست‌به‌عصاتر راه می‌پیماید؛ اما همچنان جزو بازیگرانی‌ست که بیشترین پیشنهادها را از کارگردان‌های کاربلد دریافت می‌کند. نگاهی دقیق به مسیر حرفه‌ایِ امین حیایی به ما می‌گوید که او زیر هجمه ناشی از انتخاب‌هایی که می‌توان بد نامید، نمانده و همیشه وقتی احساس می‌شده که در مرز تکرار قرار گرفته، برگی برنده از آستین درآورده و مخاطب را شگفت‌زده کرده است. اگر بگوییم او بازیگر آثار کمدی‌ست؛ هم درست و هم نادرست است؛ چراکه مرور فیلم‌هایی که بازی کرده نشانمان می‌دهد، نقش‌هایش مخلوطی از همه این‌هاست و البته شیرینیِ نگاه و بیانش که او را به یکی از بازیگران جذاب حوزه آثار طنز می‌کند؛ به‌همان‌سرعت می‌تواند تبدیل به تلخیِ عمیقی شود که باورکردنی نیست و این اتفاق در فیلم‌هایی مانند «دارکوب» یا «شعله‌ور» یا «شب» یا ... آن‌قدر درست و بجا می‌افتد که نمی‌توان توانمندی او را در آثار جدی زیرسؤال بُرد. او حتی ملغمه‌ای از هردویِ این‌ها را درآن‌واحد که نه؛ اما در لحظه لازم در فیلم‌هایی رو کرده که باید این تغییر حسیِ کاراکتری که با حضور او جان گرفته را پدیده خواند؛ درک این‌ ادعا با تماشایِ «درخونگاه» و «نقاب» و «خانوم» و ... راحت‌تر است. این‌ها همه از سال‌ها تلاش و تجربه می‌آید؛ او می‌گوید: «مجموع تجربیاتی که از فیلم‌های خوب یا ضعیف به‌دست آوردم، به من اعتماد‌به‌نفس می‌داد که حالا بتوانم سر این پلان راحت بخندم یا گریه کنم. هر‌وقت بخواهم حسی را بازی کنم، عصبانی شوم، ناراحت شوم و ... انرژی‌ام را فقط در‌حد پلان مورد‌نظر مصرف می‌کنم و هنگامی‌که یک پلان به‌اتمام می‌رسد و دوربین خاموش می‌شود، دیگر از آن حس بیرون می‌آیم و برایم ادامه ندارد. این اعتماد‌به‌نفس باعث شده حتی در آثار کارگردان‌های خوبی نظیر مهرجویی، جیرانی، میلانی و دیگران بتوانم به‌راحتی بازی کنم و نگرانی نداشته باشم». امین هم از آن بازیگرانی‌ست که با عشق به این حرفه از جوانی و دنبال‌کردن رؤیای حضور مقابل دوربین، بزرگ شده است؛ در نوجوانی و جوانی فعالیت در حوزه تئاتر را در کنار تحصیل آغاز می‌کند و پس از اخذ دیپلم، طی خدمت سربازی در مرکز هنرهای نمایشی نیروی هوایی فعالیتش را ادامه می‌دهد. در سال ۱۳۷۰ در یک کار کودک به‌کارگردانی «ثریا قاسمی» و در فیلمی به‌اسم «دو همسفر» به‌پیشنهاد همین هنرمند بازی و کارش را در‌این‌حرفه رسماً آغاز می‌کند. مسیری که از آن‌‌سال تا رسیدن به مرحله‌ای که ازسویِ منتقدان نیز پذیرفته شود، پیمود، اصلاً هموار نبود و حتی او را مدت‌ها بازیگر سینمای بدنه می‌خوانند؛ چهره‌ای که گیشه دارد؛ اما «آنِ» بازیگری ندارد و نمی‌تواند در نقش‌های ماندگار ظاهر شود. این‌درحالی‌بود‌که در سال 1374 با بازی در فیلم «براده‌های خورشید» ساخته محمدحسین حقیقی؛ چنان درخشید که در جشنواره فجر کاندیدا دریافت سیمرغ بلورین در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. او البته زیر تیغ بی‌رحمانه و غیرمنصفانه منتقدها مانده بود و حضور همچون یکی به نعل و یکی به میخش در آثار طنز و جدی را برنمی‌تافتند؛ که البته دراین‌زمینه سهم آثار سینمای گیشه‌پسندترش سنگین‌تر به‌نظر می‌رسید. این‌نوع نگاه عاری از قضاوت ناعادلانه حتی باعث شده بود که بازی‌های زیبا و اثرگذارش در بعضی از همان جنس کارها هم دیده نشود؛ کارهایی مانند «مزاحم»، «اثیری»، «تکیه بر باد» و ... را نمی‌توان دید و از حال خوب بازیِ امین حیایی لذت نبرد. ماجرا ادامه داشت تا فیلم «مهمان مامان» که پیش و بیش‌‌از‌هر‌چیز به‌خاطر استفاده داریوش مهرجویی از متنی از هوشنگ مرادی کرمانی باعث شد در نگاه منتقدان و عموم مخاطبان جان بگیرد؛ اما با تماشای اثر، فضای لطیف خرده‌روایت‌هایی که به دستان پرتوان بازیگرانش خود را به‌رخ می‌کشیدند، مخاطبان را مجذوب کرد و سهم اندک امین حیایی نیز دراین‌کار مقبول افتاد. جالب‌آنکه او حتی متفاوت از حضورهای خاص خودش در آثار درام و طنزی که پیش‌تر ارائه داده بود نیز نبود؛ اما همین‌که مُهر مهرجویی بر فیلم خورده بود، اعتباری تازه برایش رقم زد. او درباره تلاشش برای ارتقایِ کار و نه الزاماً دیده‌شدن خودش می‌گوید: «به‌عنوان بازیگر سعی می‌کنم در کارهایی‌که چند بازیگر حضور دارند، به تکمیل‌شدن پازل کمک کنم؛ نه‌اینکه خودم را به‌رخ بکشم. هر شخصیتی، ویژگی و اثر خودش را در روند داستان دارد و به‌همین‌علت هر بازیگری که در کار حضور دارد، باید نقش خودش را درست ایفا کند تا این‌مجموعه نتیجه بدهد؛ مثلاً وقتی در کاری هستم که چند بازیگر طنز حضور دارند و هر‌یک‌ سبک طنز خود را داریم، می‌کوشیم که بازی‌هایمان را بالانس کنیم. ما باید به یک نقطه‌اشتراک برسیم؛ وگرنه کار چندپاره می‌شود و آن‌وقت شما هر‌چقدر هم که توانا باشید و خوب بازی کنید، دیده نخواهید شد؛ چون کلیت کار خوب از آب درنیامده است». امین حیایی دراین‌سال‌ها همیشه درحال‌ارتقای هنرش بوده و هیچ‌گاه از قالب کسی‌که می‌آموزد، خارج نشده است؛ خودش می‌گوید: «نقاط قوت، از تجربه به‌دست می‌آید. در اولین فیلمی که کار کردم و با بعدی‌ها خیلی تفاوت داشت، عشق به دانستن داشتم. اینکه زود‌تر یاد بگیرم، بدانم چگونه باید نقشم را اجرا کنم، حین فیلم‌برداری حواسم به چه‌چیزهایی باشد و چهارچشمی نگاه می‌کردم. فقط چشمم کار نمی‌کرد؛ بلکه تمام حواسم جمع بود. در‌آن‌فیلم که اتفاقاً بازیگران بسیار‌خوبی نظیر جمشید اسماعیل‌خانی، هما روستا، ثریا حکمت و ... بودند، خیلی به من کمک کردند؛ یعنی از آن‌ها می‌آموختم که چگونه باید کار کنم». او حالا ثمره این آموختن‌ها را دیده است و نشانه‌اش می‌تواند سیمرغ‌هایی باشد که برای دو فیلم «شب» و «برف آخر» گرفته؛ جوایزی که البته شاید به پای حس خوبِ محبوبیت فراگیرش بین مردم نمی‌رسند؛ اما مهر تائیدی‌ هستند بر آنچه او استحقاقش را داشته و شاید اندکی‌دیر رنگ واقعیت به‌خود گرفت.

مصطفی رفعت

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه