آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
130 ساختمان ناایمن و باز‌هم مصلحت‌اندیشی
کد خبر: 291880 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۱ يکشنبه ۱۲ تير - 02:36

130 ساختمان ناایمن و باز‌هم مصلحت‌اندیشی

علی‌اکبر بهبهانی

سال‌های زیادی‌ست که ما با هر حادثه‌ای که در کشورمان رخ می‌دهد، بسیار فراتر از حد جوگیر شده؛ تابع احساسات می‌شویم و مسئول و غیرمسئول سعی می‌کنند بر داغی آن ماجرا بیفزایند؛ تا‌جایی‌که تمام مسائل و رویدادهای رسانه‌ها و روزنامه‌ها نیز متأثر از این حادثه ویژه می‌شود. زمانی ساختمان پلاسکو ریزش می‌کند؛ تعدادی قربانی می‌دهد و تا مدت‌ها هر‌کس هیزم‌بیار شده و نمی‌گذارند آتش خاموش شود؛ این را باید گفت «جوگیر شدن جامعه» و ده‌ها‌نفر متخلف نامیده می‌شوند. دادگاه فوری تشکیل می‌شود و زمان که می‌گذرد، رویداد هم به فراموشی سپرده می‌شود؛ اما از رویداد درس نمی‌گیریم و آن‌را به تاریکخانه حوادث قبلی تحویل می‌دهیم تا اتفاق بعدی حادث شود. باز‌هم تکرار و سپس فراموشی. بعد از پلاسکو، مهم‌ترین رویداد ساختمانی، ریزش مجتمع مسکونی متروپل آبادان است که تمام رسانه‌های جهانی هم در مورد آن قلم‌فرسایی می‌کنند و اتفاق را آن‌قدر بزرگ می‌کنند که حوادث روزانه، در ذهن هیچ‌کس نقش نبندد. بگیر‌و‌ببندها شروع شد؛ عزاداری‌ها فراوان شد و ... رسانه‌های معاند قسمت اعظم خبرهای خود را به این‌گونه تیترها و ابعاد خاصی از رویداد معطوف می‌کنند و حتی آن‌قدر پیش می‌روند تا گردهمایی یادبود را هم به‌نوعی اعتراض به جهانیان معرفی کنند؛ اما عجیب‌ترین قسمت این ریزش مربوط به سازنده این مجتمع می‌شود. دقایقی بعد از ریزش، شایعات شکل می‌گیرد که نخستین آن، دستگیری سازنده برج است؛ تا‌جایی‌که پاره‌ای از خبرگزاری‌ها، خبر از دستگیری مقصر اصلی این ریزش، سازنده و صاحب آن در ابعاد گسترده، منتشر می‌‌کنند؛ یعنی عده‌ای کارشان در کشور ما شایعه‌پراکنی‌ست؛ تا‌جایی‌که یک کلاغ را 40 کلاغ معرفی کنند! اما درنهایت تعجب، فردای روز حادثه خبر می‌رسد که جزو نخستین جسدهای خارج‌شده از زیر آوار، عبدالباقی‌ست و دوستان و برادران او، بر جسدی حلقه زده، گریه‌زاری می‌کنند و تعداد کشته‌ها ساعت‌به‌ساعت افزون می‌شود و باز‌هم شایعات در سطح وسیع همگانی می‌شود و همه شروع به اظهارنظر می‌کنند. از کارگر ساختمانی گرفته تا ایرانیانی که در خارج سکنی گزیده‌اند و با نام مهندس، دکتر، فلان کارشناس زبده ساختمان از آن سر دنیا، یا به‌گفته قدیمی‌ها از ینگه دنیا، پیرامون مصالح و سازه‌های آن بحث می‌کنند و بر وسعت شایعات اضافه می‌کنند. بماند که ده‌ها‌نفر مسئول شهرداری در آبادان احضار و بازداشت شده و استاندار قبلی از دبی به کشور احضار می‌شود. بگیر‌و‌ببندها ادامه‌دار می‌شود. ناگهان خبر می‌رسد که در تهران 130 مجتمع و ساختمان غیرایمن وجود دارد که هر آن احتمال ریزش آن وجود دارد. موجی از نگرانی مستأجران یا صاحبان آپارتمان‌های این مجتمع‌ها را به تکاپو می‌اندازد و وفور شایعات پیرامون صدها ساختمان مسکونی و تجاری، تهران را به تلاطم وا‌می‌دارد؛ کار به جایی می‌رسد که به‌جای 130 ساختمان، شاید 1300 ساختمان را شایعه‌پردازان، ناایمن معرفی می‌کنند و موج فزاینده ساختمان‌های ناایمن تهران، سر از بنگاه‌های معاملات املاک درمی‌آورد که در‌این‌وضعیت همه فروشنده می‌شوند و خریداری وجود ندارد. به‌هرروی داستان ساختمان متروپل هم پس از 40‌روز گریه و شیون، به انتها می‌رسد و داستان به تاریکخانه فراموشی‌های قبلی سپرده می‌شود تا مردم از یاد ببرند که ساختمانی فرو ریخته و چند‌ده‌نفر را کشته است و صدها خانواده دردمند آبادانی، باید روزهای بسیاری را در کنار آرامگاه عزیزانشان سپری کنند و از نبود آن‌ها گریه سر دهند تا آرامش بگیرند. پنداری زندگی تکرار و تکرار است. باید بسوزیم و بسازیم و برای آمرزش از‌دست‌داده‌هایمان، به درگاه خداوند خوبی‌ها به تمنا و استغاثه بنشینیم و همدیگر را تسلی دهیم و باز ازخدابی‌خبران، بساز‌و‌بفروش یا بساز‌و‌بنداز همچنان دام‌های خود را بگسترانند تا عده‌ای را مجدداً به ساختمانی رهسپار کنند و تکرار و تکرار همچنان تازه و تازه بماند و جیب ازخدابی‌خبران سودجو، همچنان پر و پرتر شود. یا رب روا مدار!

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه