کد خبر:
291969
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۱ سه شنبه ۴ مرداد -
00:03
دلالیسم و فوتبال
علیاکبر بهبهانی
از وقتیکه ورزش از آماتوری به حرفهای تبدیل شد، بسیاری از ارزشها نیز به ضدارزش تبدیل شد و رفتهرفته ورزش و تربیتبدنی و بازی که با فلسفه «پیر دوکوبرتن» صرفاً برای سلامتی و گریز از جنگ در چندرشته محدود برگزار میشد، به محلی تبدیل شد که کشورها برای کسب مدال بیشتر در مسابقات المپیک حضور پیدا میکردند؛ بهمرور پرورش یافت و متحول شد تا بهشکل ورزش امروزی درآمده است که با خریدوفروش انسانها در پارهای از رشتههای ورزشی، پول حرف اول و آخر را میزند. یکی از ورزشهایی که در آن خریدوفروش انسانها باتوجهبه مهارت و استعداد آنان با قیمتهای گزاف در جریان است، بسکتبال آمریکا مبادلات به 100میلیوندلار هم رسیده است؛ اما بحث امروز ما پیرامون فوتبال است که اینروزها خریدوفروش انسانها بهواسطه مهارت بیشتر، ارقامی نجومی گرفته تاجاییکه فوتبالیستهایی در سطح اول جهان، حتی هواپیمای شخصی هم دارند. اینک به فوتبال در کشور خودمان میپردازیم که سریال داستانی آن، از مثنوی مولوی هم فراتر رفته و صحنه آن حوادثی را ایجاد کرده است که به آن هرکیهرکی میگویند؛ یعنی هرکس تا بههراندازه که زورش برسد، از این فوتبال بهره مالی میبرد و هیچ سازمانی هم به این هرجومرج کاری ندارد. در این فوتبال رقم قرارداد حتی به 30میلیارد در سال رسیده است؛ یعنی بازیکن برای حضور در 30 مسابقه و بهمدت 60ساعت مسابقهدادن 30میلیاردتومان دریافت میکند، آنهم پولی که 90درصد آن دولتیست و ایندرحالیستکه بسیاری از کارکنان حتی شرکت ملی نفت که قراردادی هستند و برای شرکتها کار میکنند، همیشه راجع به مطالباتشان دلنگران هستند. این وضعیت باعثشده که چندینهزارمیلیارد در این ورزش در سال سرمایهگذاری شود و بازهم بازخورد آن رضایتبخش نباشد. از نقاط بسیار تاریک این هرجومرج فوتبالی، وجود ایجنت و در لغت سخیفتر دلالان در این ورزش است که قسمت اعظم این سرمایهها، به جیب آنان وارد میشود. اگر فوتبال ما همانند اغلب کشورها خصوصی بود، هیچ منعی نداشت که بخش خصوصی صدهابرابر اینمبالغ را هزینه میکرد؛ اما متأسفانه از 16 تیم لیگ یک فوتبال ما، 10 تا 12تای آن دولتیست؛ یعنی این پولها از بیتالمال مصرف میشود که کاری غیراخلاقی و غیرقانونیست و چون محیط فوتبال ما به بازار مکاره شباهت دارد، باشگاهها اغلب مبالغ هنگفتی را به بازیکنان بیکیفیت خارجی میدهند که اغلب آنان مدتهای زیادی هم روی نیمکت ذخیره جای خوش میکنند. چرا و به چه علت؟ پاسخ ساده است؛ دلالهای حاکم بر فوتبال یا اگر حاکم هم نباشند، دوروبر فوتبال، ازاینراه مبالغ میلیاردی به جیب مبارکشان میریزند و با نام ایجنت که متأسفانه کاربرد این کلمه حتی به کلام بعضی از همکاران ورزشی رسانهای ما از نوع نوشتاری، گفتاری، تصویری هم سرایت کرده است، با لطایفالحیل، در امر جابهجایی بازیکنان در داخل کشور، فعالانه حاضر هستند و اغلب با وعدههای توخالی، درهای خوشبختی را به بازیکنان مینمایند؛ اما این درها همیشه بسته است و بازشدنی نیست. درحالحاضر ما بیش از 20 فوتبالیست لژیونر داریم که مفهوم آن چنین است؛ اینقدر خوب شدهایم که فوتبالیست صادر میکنیم. پس با این وضعیت چرا از خارج فوتبالیست وارد کنیم؟ در یک باشگاه معروف کشور، سال گذشته یک فوروارد به خدمت گرفته شد که فقط توانست 1 گل به ثمر برساند. همچنین چرا بر اینهمه صرف هزینه، هیچ حسابرسی نمیشود؟ مگر این باشگاهها دولتی نیستند؟ بهخصوص دو باشگاه استقلال و پرسپولیس که متولی اصلی آن وزارت ورزش است، اگر به حساب آنان رسیدگی میشود، پس اینهمه بدهکاری بهچهعلت ایجاد شده است؟ سقف قراردادها را کدام نهاد، فدراسیون یا لیگ مشخص میکند که قدرت سازماندادن به آن را ندارد؟ کار در فوتبال بهجایی رسیده که صدای فوتبال در مجلس شورای اسلامی هم بلند شده است؛ اما سخنی با رئیس فدراسیون فوتبال که در هشتم شهریورماه برگزیده میشود و ظاهراً یکی از کاندیداها، رئیس فدراسیون گذشته است. داستان دوهفتهای حضور ویلموتس با آن قرارداد سنگین بیش از 15هزارمیلیاردی را هنوز بهیاد داریم که به کشور لطمه زده است و رئیس در اثر فشار افکار عمومی بهسبب مشکلات قلبی از ریاست فوتبال استعفا داد؛ اما بهنظر میرسد که دوباره مشکلات قلبیاش حل شده است!