کد خبر:
292038
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۱ دوشنبه ۲۴ مرداد -
00:15
سخن مدیرمسئول
کنکور؛ دونوبت در سال
علیاکبر بهبهانی
درحالیکه دم خروس در اقصینقاط کشور پیداست، مجبوریم قسم حضرت عباس را باور کنیم. این داستان کنکور و نحوه برگزاری آن، یک قرن است که همیشه دچار تغییر و تحول است. دیرزمانیکه در کشور فقط 30 دانشگاه داشتیم، هر دانشگاه مستقلاً پذیرش دانشجو کرده و وزارت علوم، حکم ناظر را بازی میکرد. کنکور رؤیایی بود که راه یافتن به دانشگاه ازطریق آن، سرنوشت آینده جوانان جویای تحصیل را رقم میزد. بعدها نزدیک به دومیلیوننفر در کنکور سراسری شرکت میکردند که حداکثر 100هزارنفر آنان وارد دانشگاه میشدند تااینکه پس از پیروزی انقلاب و ایجاد دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاههای غیردولتی و مراکز جامع علمی،کاربردی، سالیانه 400هزارنفر شانس ورود به دانشگاه را پیدا کردند تا بهمرور از شمار کنکوریها کاسته و حداکثر شرکتکنندگان کمی بالاتر از یکمیلیوننفر شد و کار به جایی رسید که چندسالپیش سخنگوی سازمان سنجش وزارت علوم اعلام کرد؛ 257هزار صندلی خالی در دانشگاهها بدون دانشجو مانده است و سخن از حذف کنکور شد. مراکز علمی،کاربردی و مؤسسات آموزش عالی خصوصی، یکی پس از دیگری تعطیل شدند؛ ولی بازهم از حذف کنکور خبری نشد و هر وزیری بر مسند وزارت علوم تکیه زد، خبر از تغییرات در کنکور داد؛ اما ظاهراً هنوز در بر همان پاشنه میچرخد و آنقدر دانشجو کم شده که بسیاری از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی هم یا در هم ادغام شده یا پذیرش بسیاری از رشتههای تحصیلی را متوقف کردهاند. باایناوصاف و باتوجهبه صندلیهای پرشده دانشگاههای آزاد اسلامی، کاربردی و خصوصی در شماری بسیارکمتر از پتانسیل موجود، اعم از کلاس درس، اعضای هیئتعلمی، ساختمانهای مجهز دانشگاهی و ... اینروزها شاهد اعلام تعطیلی 360 مرکز علمی،کاربردی بودهایم که تصادفاً از مراکز لازم آموزشی بودهاند و مدتهاست که توانستهاند تقریباً برای تمام کارکنان دولت، نهادها، مؤسسات و شرکتها با ترغیب آنان به تحصیل، حداقل در مقطع کارشناسی، موجب رشد آنان را فراهم کنند. سرنوشت دانشگاه آزاد اسلامی هم بهتر از مراکز علمی،کاربردی نیست؛ چراکه حدود دوسال است پارهای از استادان حقالتدریس یا اعضای هیئتعلمی نتوانستهاند حقالتدریس اضافی خود را دریافت کنند و ظاهراً مسئولان هیچ بهانهای را بهتر از نداشتن اوضاع مناسب مالی پیدا نکردهاند؛ درحالیکه حتی حقوق ثابت اعضای این دانشگاه هم بسیار پایینتر از مراکز دولتیست. با همه این تفاسیر و تفاصیل، هنوز درحال تغییرات در نحوه برگزاری کنکور هستیم و حتی سخن از دوبار کنکور در سال هم رفته است. اینک ما ماندهایم که همهروزه ناظر کمبود دانشجو هستیم، اما بهجای یک نوبت، قرار است دوبار کنکور گرفته شود. اینجاست که دم خروس را میبینیم و ازسویدیگر؛ قسم حضرت عباس را هم شاهدیم! تنها جوابی که در لحظه نوشتن این سرمقاله بهنظرم میرسد، با همه خوشبینی که در همه عمرم داشتهام ایناستکه میخواهم از «داییجان ناپلئون» یاد کنم که هر اشکالی را که در هرکجای دنیا میدید، آنرا بهنام انگلیسیها ثبت میکرد. حالا من از انگلیس حرف نمیزنم، از مؤسسات آنچنانی و با وعدههای غیرقابلباوری حرف میزنم که برای خالیکردن جیب خانوادهها بهنام و بهشرط قبولی در کنکور، در صداوسیمای ملی ما و رسانههای نوشتاری و گفتاری و از همه اینها بدتر آگهیهای روی کاغذهای یکتری را که تمام درودیوارهای شهرها را پر کرده است، برای ورود به دانشگاه تبلیغ میکنند. باید بپذیریم و باور کنیم چه مافیای بزرگ و مقتدری و با صرف میلیاردهاریال برای تبلیغ بروشور کاغذی و چاپ تست و کتاب، در پشت کنکور سنگر گرفته و با حذف کنکور مخالفت میکنند و وزارت علومیها هم دانسته یا ندانسته، یکبار کنکور سالیانه را به دوبار افزایش میدهند تا هرچهبیشتر جیب خلقالله خالیتر شود. حالا ما ماندهایم که وقتی در سال جاری 62درصد از داوطلبان ورود دانشگاه را دختران تشکیل داده است، واقعاً اینهمه تبلیغ از برای چیست؟ کاش مسئولین ردهبالای کشور، در صرفهجویی هزینههای تحصیل اقدام عاجل کنند. انشاءالله.