کد خبر:
292241
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۱ شنبه ۹ مهر -
06:34
سخن مدیرمسئول
«هفتِتیر» در اشغال بانکها
علیاکبر بهبهانی
نمیدانم در کشور عزیز و پرخیروبرکت جمهوری اسلامی ایران، چند بانک دولتی، چند بانک خصوصی و بهچهمیزان صندوقهای خصوصی و قرضالحسنه وجود دارد. هرچههست و هرچندتاییکه به فعالیت مشغولند، قارچگونه درحال ازدیاد هستند و اغلب وقتی یک مغازه چنددهنه خالی دیده شود، بهقول آذریهای عزیز کشور، در ایکیثانیه، تبدیل به یک بانک میشود و در کمتر از سهروز، تابلویی بزرگ بر سر در آن نصب میشود. در این بانکها تا سال قبل، هرچه بود چک بود و چکبازی و تا دلمان میخواست، چکهایی صادر میشد که قسمت اعظم آن بهعلت نبود موجودی، برگشت میخورد و سر از دادگاهها درمیآورد. حال در گذر از سردرگمی طلبکارها و بدهکارها، اوقات زیادی از وقت قضات، صرف رسیدگی به این دعاوی میشد. خوشبختانه با قوانین موجود و تازه ایجادشده بانکی، دیگر هیچ چکی برگشت نمیخورد و صدور چک آنقدر سخت شده که کافیست موجودی یک چک بهاندازهکافی نباشد؛ در کمتر از یکساعت حسابهای تمام بانکهای صاحب چک مسدود خواهد شد که باید از این قوانین جدید، همه خوشحال و راضی باشند؛ اما این بانکها، آنقدر زیاد شدهاند که پارهایازاوقات، آدمی فکر میکند در شهر بانکی زندگی میکند؟ چراکه آنقدر تابلو بانکی درکنارهم یا در پنجمتری یکدیگر قرار گرفتهاند که درحقیقت آزار چشمها را بههمراه دارد. یکی از نقاطی که وجود انواع و اقسام بانکها و صندوقهای اعتباری و قرضالحسنه را بهوفور در آن میتوان دید، میدان هفتتیر است که در حولوحوش این میدان تا ایرانشهر و از بالای میدان تا اول اتوبان مدرس و در شرق میدان تا خیابان سلیمان خاطر تا چشم کار میکند، تابلوهای جورواجور و متلون بانکها دیده میشود که بهراستی باید از بانک مرکزی و بانکهای ایجادکننده شعب در میدان هفتتیر سؤال کرد که آیا گردش مالی مناسبی که درنهایت تراز آن مثبت باشد را دارند یا خیر؟ اگر ندارند بهچهعلت آنرا تعطیل نمیکنند؟ و درنهایت اگر تراز مثبت است، آیا از سودهای کلان سپردهگذاران تأمین نمیشود؟ که بازهم اگر پاسخ مثبت باشد، ایننوع بانکداری، برای اقتصاد کشور هیچ اثر وجودی نخواهد داشت. در ثانی؛ وجود بانکهای مختلف با تبلیغهای مسمومکننده و غیرواقعی مبنیبر سود بالای بانکی به سرمایهگذاران، باعث شده که نقدینگی مردم در بانکها سپردهگذاری شود که اگر چنین نبود، صاحبان سرمایه، ناچار بودند سرمایه خود را بهجای سپرده به بانکها، صرف شرکتها و سازمانهای مختلف و حتی ایجاد کارگاههای کوچک کنند که به اشتغالزایی نیز منجر شود؛ و درنتیجه آن، اولاً اینهمه بیکار در کشور نباشد و ثانیاً اینهمه جوان مهاجر در اروپا و آمریکا بهعنوان پناهنده نداشته باشیم. ازسویدیگر؛ شعبات بیشازحد بعضی از بانکها، باعث شده سپردههای مردمیکه در بانکها گذاشته شده، توسط بانکها به متقاضیان وام، آنهم با بهرهای تا 24درصد قرض داده شود که حاصل این نابرابری و بیقوارگی، ساختمانها و برجهای سربهفلککشیده اینقبیل از بانکهاست که در اقصینقاط کشور شعبه دارند. ایکاش بانک مرکزی ایران که نمیتوان گفت اشتغال زیاد دارند، فرصت را غنیمت شمرده و با آمارگیری از بانکها، با یک تقسیم عادلانه به آنها اجازه فعالیت دهد که درصورت پیادهشدن اینطرح، دیگر شاهد نباشیم که بعضی از بانکها، حتی در یک خیابان، دو شعبه از یک بانک مشغولبهفعالیت هستند و چون این وفور از یک بانک، هزینه زیادی را برای همان بانک ایجاد میکند، ناچار میشوند برای توازن و ادامه حیات آن بانک، وامهای اعطایی را با سودهای سرشار به مشتریان واگذار کنند که خود تورمزا بوده و مشکلات عدیدهای را به خانوادهها تحمیل میکند.