آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
سیاست‌گذاری در حوزه زنان؛ مادری‌کردن برای یک جامعه
کد خبر: 292771 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۱ شنبه ۲۴ دي - 09:22

سیاست‌گذاری در حوزه زنان؛ مادری‌کردن برای یک جامعه

در دنیای امروز که از مباحث مربوط به حوزه زنان و حقوق آن‌ها و خانواده بسیار می‌گویند و در هرجا می‌توان جلسه‌ای مربوط به زنان و خانواده یافت؛ شاهدیم که همه به‌نوعی در امور مربوط به زنان نظر می‌دهند بااین‌وجود از حرف تا عمل راه زیاد است و هنوز برای تصویب سند یا اقدام برای زنان سال‌ها دوندگی و کفش آهنین پوشیدن را باید تجربه کرد. به‌بهانه روز زن و مادر به ابعاد دیگری از زن‌های جامعه ایرانی می‌پردازیم که این‌روزها پیگیری مطالباتی بزرگ‌اند. یکی از گله‌های مهم زنان در دیدار با رهبری که ۱۴ دی‌ماه برگزار شد؛ بحث بیرون‌ماندن از دایره حکمرانی و سیاست‌گذاری بود. موضوعی که رهبری هم اشاره فرمودند که به آن توجه دارند و پیگیر هستند. اکنون تصمیم‌گیران حوزه زنان و خانواده را مردان تشکیل می‌دهند که حضور مردان به‌عنوان بخشی از فعالان حوزه و برای تصمیم‌گیری اشکال ندارد اما وقتی صدای اعتراض خانم‌ها بالا می‌رود که جایی برای خود دراین‌عرصه که مستقیم با زیست آن‌ها درارتباط است؛ نمی‌بینند. فعالیت‌های احزاب، انجمن‌ها، NGOها و تشکل‌ها راجع به مشکلات زنان روزبه‌روز بیشتر می‌شود. درواقع سیر پرداختن و بازگوکردن مشکلات و دغدغه‌های زنان که از دوران مشروطه در ایران آغاز و منجر به حضور اجتماعی زنان شد، باید جایی ازاین‌مسیر تکامل یافته و به‌حداعلای خود برسد درست همان‌طورکه در بند 1 اصل ۲۱ قانون اساسی به رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او اشاره شده است. کلاً مشارکت زنان در جامعه ما به دو دسته تقسیم می‌شود که شامل مشارکت عموم زنان مانند شرکت در انتخابات و تجارب اجتماعی‌ست و مشارکت در سطوح بالا و نخبگانی که شامل کسب مناصب عالی و حضور در نهادهای تصمیم‌گیر جامعه است. این‌نوع مشارکت زنان، خواسته‌ها و دغدغه‌های آن‌ها را به سیستم مدیریت جامعه وارد و در سطح مردم اعمال خواهد کرد. دراین‌سطح، زنان به‌عنوان نماینده مجلس که نهاد قانون‌گذار ‌کشور است حضور دارند. تعداد نمایندگان خانم در دوره یازدهم مجلس ۱۶‌نفر مقابل ۲۵۴ نماینده دیگر است که این‌تعداد زنان نماینده را مقایسه کنید با تعداد نمایندگان خانم مجلس اول که تنها چهارنفر بودند. در بدنه دولت هم معاونت امور زنان و معاونین امور زنان وزیران هم می‌توان از نهادهای مهم حکومتی که به تصدی‌گری زنان اداره می‌شود نام برد. طبق اطلاعات جمع‌آوری‌شده در مقاله آسیب‌شناسی چرخه سیاست‌گذاری امور زنان در جمهوری اسلامی ایران که بهار پارسال منتشر شد؛ در سطوح مدیریتی مانند فرمانداران و معاونان فرماندار، زنان کمتر از یک‌درصد از پست‌های فرمانداری را به‌خود اختصاص داده‌اند. در بخشداری‌های کشور سهم زنان از ۱۰۵۸ منصب بخشداری، فقط ۲۴ بخشدار است یعنی حدود دودرصد از کل پست‌های مدیریت دراین‌حوزه به زنان تعلق دارد. در سطوح مدیریتی نیز در وزارت دادگستری و نفت تقریباً صفر‌درصد شاهد حضور زنانیم؛ ازطرفی ۲۳‌درصد مدیران وزارت آموزش‌وپرورش را زنان تشکیل می‌دهند؛ شمای کلی وضعیت حضور زنان در پست‌های مدیریتی خیلی‌خوب نیست و نشان می‌دهد باوجوداینکه مسائل حوزه زنان در سخنرانی‌ها و جلسات همیشه مهم دانسته شده و در اولویت قرار داده شده اما هنوز در چرخه سیاست‌گذاری‌ها نادیده انگاشته شده و این بی‌توجهی موجبات اعتراض یا عمیق‌شدن شکاف جنسیتی را ایجاد کرده؛ یعنی زنان به‌عنوان نیمی از جامعه احساس کرده‌اند تصمیمات مهم مردمحور است و متعلق به زنان نیست. در چرخه سیاست‌گذاری معمولاً به‌دلیل ارتباط ضعیف بین صاحب‌نظران علمی و مدیران اطلاعات موردنیاز درمورد وضعیت زنان به سطح سیاست‌گذاری نمی‌رسد یا اگر اطلاعات و دغدغه‌ها وارد سیستم سیاست‌گذاری می‌شود به مرحله اجرا نمی‌رسد. اگر هم خود زنان مسئول اجرایی‌کردن آن باشند، به‌دلیل تشریفاتی‌بودن جایگاه آن‌ها، معمولاً اقدامات آن‌ها به نتیجه مطلوب نمی‌رسد و یا با تغییر دولت‌ها تمام اقدامات قبلی بلااثر و دوباره چرخه معیوب شنیدن دغدغه‌ها و برنامه‌ریزی مجدد برای آن آغاز می‌شود. درحال‌حاضر چرخه سیاست‌گذاری امور زنان این‌گونه است که در مرحله اول مطالبات بسیار است و برای حل مشکلات معمولاً طراحی صحیح متناسب با نقش زن در خانواده و جامعه انجام نمی‌شود و پس‌ازآن در مرحله اجرا همه‌چیز ناگاه با موانع بزرگ مانند بودجه، عدم‌تمرکز و اولویت‌بندی بین مشکلات و مابقی بهانه‌ها روبرو می‌شود. تجربه زیسته زنانی‌که قدم در راه نقش‌آفرینی در سیاست‌گذاری گذاشتند، گفته که عواملی مانند کلیشه‌های جنسیتی، چالش‌ها و موانع حقوقی برای زنان مهم‌ترین موانع است. کلیشه‌های جنسیتی عمدتاً ریشه در فرهنگ و باورهای جامعه دارد و در جامعه ایران سنتی سال‌ها زن به‌عنوان فردی‌که جایش صرفاً در خانه است شناخته و همیشه نقش زنان به‌وسیله مردان تعریف شده اما حالا که زنان خودشان امور را در دست گرفته‌اند و توانایی‌هایشان در عرصه‌های مختلف به همه ثابت شده؛ باید شاهد تغییر در باورها و ایجاد سهمی برای حضور مؤثر آن‌ها باشیم. بااین‌حال زنان برای حضور در اجتماع مجبور به فعالیت بیشترند درعین‌حال‌که باید برای جایگاه اجتماعی خود که طبق تعاریف امروز در بیرون‌ازخانه به‌دست می‌آید؛ بجنگند. خانه نیز باید اولویت اول آن‌ها قرار بگیرد؛ پس فرصت‌های نابرابر برای رسیدن به عرصه سیاست‌گذاری باعث می‌شود به‌راحتی ازاین‌حوزه حذف شوند. در‌کنارآن؛ در قوانین، حضور آن‌ها در عرصه‌های تصمیم‌گیری پیش‌بینی نشده و خب؛ وقتی زنان از عرصه تصمیم‌گیری کلان حذف شوند دغدغه‌هایشان فهمیده و به منصه ظهور نمی‌رسد. زنان امروز جامعه ما تحصیل‌کرده هستند و دغدغه‌های لازم را دارند. مسئولیت‌پذیری مادرانه‌شان نیز همان‌طورکه در قبال خانواده‌شان توانسته امور تربیت فرزند و زندگی را به‌خوبی مدیریت کند؛ می‌تواند در عرصه کلان اجتماعی نیز ظاهر شود. در برنامه ششم توسعه حضور ۳۰‌درصدی زنان در پست‌های مدیریتی پیش‌بینی شده بود اما محقق نشد. این‌ زمانی محقق می‌شود که تصویر کلی زن در رسانه‌ها و کتب درسی به تصویری صحیح تغییر یافته و همچنین شاهد به‌رسمیت‌شناختن حق زنان برای تصمیم‌گیری و مشارکت در سیاست‌گذاری و سرنوشت اجتماعی باشیم.
فطمه امی/ دانشجو

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه