کد خبر:
333693
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۲ دوشنبه ۶ شهريور -
06:56
سیلوستر استالونه؛ بدترین بازیگر تاریخ سینما!
«جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو» (TIFF)، مستند «اسلای» درباره «سیلوستر استالونه» (از شبکه نتفلیکس) را بهعنوان نمایش اختتامیه دوره امسالِ خود انتخاب کرد. این فیلم، ۱۶ سپتامبر و در پایان چهلوهشتمیندوره اینرویداد که از ۷ تا ۱۷ سپتامبر برگزار میشود، اولین نمایش جهانی را خواهد داشت. «اسلای» بهکارگردانیِ «تام زیمنی»؛ به سالهای آغازین فعالیت «استالونه» (در نیویورک) میپردازد؛ سفری درباره حرفه سینماییِ این ورزشکار؛ و البته بازیگر، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده که با «راکی» برنده جایزه بهترین فیلم سال ۱۹۷۶ شد. ضمناً به زندگی شخصی او دراینمسیر توجه دارد. «کامرون بیلی» (مدیر جشنواره تورنتو) داستان «استالونه» را داستان استقامت و پیروزی خوانده و گفته که «استالونه»، نشانهای پاکنشدنی در دنیای سینماست. وی افزوده: «اسلای، با تجلیل از میراث یک نماد واقعی، مخاطبان را به سفری صمیمی در زندگی استالونه میبرد. او سنگمحکی فرهنگیست که نزدیک به نیمقرن بر سینما تأثیر گذاشته و این فیلم، کاوشی نامنتظره و صمیمانه از مردیست که در پشت یک ستاره اکشن قرار دارد».
سریال تلویزیونیِ «پادشاه تالسا» را اگر دیده باشید؛ حتماً صحنهای را بهخاطر خواهید آورد که در آن، وقتی مدتی از آشناییِ «دوایت» با یک خانمِ جوان، زن از او میپرسد «چندساله است؟» و او میگوید که «۷۵ساله!» و البته این حقیقتی غمانگیز است؛ چراکه بازیگرِ نقش «دوایت» اکنون دوسال از آنچه درآنصحنه ادعا کرد نیز بزرگتر است؛ بله «سیلوستر استالونه» یک بازیگر پابهسنگذاشته است که بهرغمِ این افزایش سن؛ همچنان برای علاقهمندانش آنقدر جذاب هست که بتواند نقش مردی را بازی کند که بتوان عاشقش شد و هنگامیکه سن واقعیاش لو رفت، به خود باوَراند که آنقدرها هم «پیر» بهنظر نمیرسد! او شبیه به یک خودروی کلاسیکِ باارزش است که گذر زمان، محبوبترش نیز کرده است. او طیِ مصاحبهای با Hollywood Reporter بهتاریخِ ۷ نوامبر ۲۰۲۲ درباره حسِ آن صحنه و دیالوگهایی که ردوبدل شد، میگوید: «یکجورهایی احساس تأسف کردم که اصلاً چطور آنرا بازی کردم و باید بهخاطرش عذرخواهی کنم! مسنترینِ مرد سرِ صحنه سریال بودم و میتوانستم پدربزرگ تمام آن بچهها باشم». او دراینبارهکه آیا سِن خود را حس میکند؟ میگوید که احساس ناپختگی میکند و همیشه از جملاتی همچون «بهتر است مناسب سنوسالتان رفتار کنید» یا «بهخوبی پیر شوید» بیزار بوده؛ او توضیح میدهد: «چطور میشود بهزیبایی پیر شد؟ هیچچیز برازندهای درموردِ آن نمیبینم. هرچه بزرگتر میشوم، بیشتر سعی میکنم بچه درونم را در آغوش بگیرم. تنها چیزیکه واقعاً سنم را به رخم میکشد، یادآوریِ مصدومیتهای متعددیست که داشتهام. پنج عمل جراحی کمر، سه فیوژن گردنی، جراحیِ هردو شانه، زانوها، مچ پا و … بیش از ۲۵بار بوده که بهنوعی عذرم را خواستهاند؛ اما بعدازمدتی که دوباره سرپا شدم، احساس کردم همهچیز روبهراه است و انگار بنزینم تمام نمیشود!» او درحالی اینها را میگوید که پیشتر گفته بود: «بعضیها میگویند که مردم تغییر نمیکنند؛ اما تغییر میکنند» و اکنون درتوضیح چنین «تغییر نگرشی» میگوید: «انگار به نقطهای نفرتانگیز رسیدهام! وقتی به نقلقولهایم نگاه میکنم، فکر میکنم که با وضعیت کنونیام باید به خودم بگویم کمی تواضع هم بد نیست! راستش حالا نسبتبهقبل، احتمالاً نگاه متفاوتی دارم و اینرا درمورد خیلیچیزها میتوانم بگویم، مثلاً با رالف لورن (طراح مد و یکی از معدود دوستان صمیمیاش) که درمورد موفقیت صحبت میکنیم، آنرا شانس مینامیم. مردم میپرسند که فرمول چیست؟ و ما فقط میتوانیم بگوییم که هیچ فرمولی وجود ندارد. شما فقط به انجام کاریکه بهطورطبیعی انجام میدهید، ادامه میدهید و گاهیاوقات به جایی میرسید که هرگز انتظارش را نداشتید؛ میتواند این شکست باشد یا موفقیت!» او البته آدمی دمدمیمزاج بهنظر میرسد که تغییر نگاهش را در مواردی متعدد میتوان ردیابی کرد؛ مثلاً در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ آثاری را بازی کرد و ساخت که بعدها گفت قصد دارد چنین اشتباهاتی را با کارهایی دیگر، جبران کند. آیا او هنوزهم همینطور فکر میکند؟ خودش که میگوید: «تنها میتوانم بگویم که وقتی جوان هستید، بهطور تصادفی وحشیانه تیراندازی میکنید و امیدوارید که به چیزی ضربه بزنید! سنتان که بالا میرود، انگار دغدغه چیزهایی را دیگر ندارید؛ بهویژه با وجود خانواده و بچهها. کارهایی را انجام دادم که نباید انجام میدادم و برعکسِ آن نیز قطعاً بوده. اینرا بزرگترین حسرتم میدانم. بعضیها میگویند که کاش عشق بیشتری را نثار خانواده میکردم یا ایکاش زمان بیشتری را با بچههایم میگذراندم … من هم سوار همان قایقم و همان دغدغه را دارم. یکی از دلایلی که میخواستم یک فیلم واقعی بازی کنم یا بسازم، برای جبران آن حس و پاسخی بهازایِ کارهای بدی بوده که انجام دادهام؛ اما جبران میشود؟!» البته همیشه هم نمیتوان چیزهایی را بهراحتی جبران کرد؛ «استالونه» نیز چنین سرفصلهایی در زندگی شخصی خود داشته؛ مثلاً «جنیفر فلاوین» که طیِ ۲۵سالِاخیر همسر او بوده، در ماه اوت ۲۰۲۲ درخواست طلاق داد و اگر ورق برنمیگشت و آشتی نمیکردند، تبدیل میشد به سومین جداییِ این بازیگر که احتمالاً ناکامیِ دیگری به فهرست اتفاقاتِ جبراننشدنیِ «استالونه» میافزود. او اما میگوید: «اینها البته بخشی از نمایش زندگیست. همانچیزیستکه جان لنون (خواننده اصلیِ گروه بیتلز) گفته؛ که زندگی همانچیزیستکه وقتی درحالانجام برنامههای دیگر هستید، دارد اتفاق میافتد! امیدوارم با کسی همراه باشید که بتوانید درکش کنید. یک رابطه خوب واقعی، نادر است. گاهی کار را مقدم بر خانوادهام گذاشتهام و این، اشتباهی غمانگیز بوده که دیگر تکرار نخواهد شد». نام «استالونه» تقریباً در تمام دنیا با دو عنوان «راکی» و «رمبو» گره خورده است و خودش نقشی اساسی (بهجز بازیگری) در تولید دنبالههای آنها نیز داشت. اگر فکر میکنید که او بیشتر دلبسته «راکی» بوده؛ خودش اما اعتراف میکند: «یکی از فیلمهایی که واقعاً به آن افتخار میکنم و بهنظرم بهترین فیلم اکشنیست که تابهحال ساختهام؛ زیرا صادقترین فیلم است، قسمت چهارم رمبو است که به ماجرایی در برمه میپردازد؛ جاییکه ۶۷سال جنگ داخلی داشتند. البته از خشونت بالای فیلم چندان راضی نبودم؛ اما چارهای نبود. کودکانی که زندهزنده سوزانده میشدند، همسایههایی که کمر به قتل شما میبندند و … واقعاً از آن فیلم راضی بودم و هرگز فکر نمیکردم به اکران برسد. بهنظرم میرسید که آنها هرگز اینها را نشان ندهند». آیا اکنون میتوانید یک فیلم استودیوییِ بزرگ با گرایش محافظهکارانه بسازد؛ مانند «تاپگان: ماوریک» که طرفدار ارتش آمریکا بوده و به کارهای حماسی در خط مقدم میپردازد؟ او پاسخ میدهد: «یک داستان خوب، یک داستان خوب است و اگر خیلی به سیاست تکیه کنید، دردسر میشود. همه تصور میکردند که رمبو، فردی محافظهکار است. حتی رئیسجمهوری ریگان، عکسی با مضمون رمبو جمهوریخواه است! منتشر کرد که فوری جواب دادم: اوه نه؛ رمبو کاملاً خنثیست. او حتی دراینکشور زندگی هم نمیکند. سیاست من همیشه این بوده: بهترینها پیروز شوند! من به هردو جناح سیاسی رأی دادهام؛ اما قطعاً میانهرو هستم. مردم تصور میکنند که من همان شخصیت خودم هستم و من به همه توضیح میدهم». او البته از خاطر نبرده که قبل از انتخابات ۲۰۱۶، کلمات تحسینبرانگیزی درمورد «دونالد ترامپ» گفته بود؛ و میگوید: «اینرا هم گفته بودم که مطمئن نیستم آیا در اداره کشور خوب است یا خیر! من فقط او را یک شخصیت بسیار پرزرقوبرق میدانم. چیزی شبیه یک نمایش!» با حجم آثار اکشنی که او بازی کرده، آیا این توصیف که او «ضدِاسلحهترین فرد در هالیوود» است، ادعایی پوچ است؟ خودش میگوید: «اکنون تولیدات به Rust به Airsoft و CG منتقل شدهاند و دیگر در هالیوود خبری از سلاح واقعی نیست. بهنظرم هیچکس بیشتر از من شلیک نکرده! منظورم با سلاح واقعی در سینماست. در رمبو ۵ میخواستم نشان دهم که یک کالیبر ۵۰ میتواند با یک انسان چه کند. یک آدمک را با ۹۰کیلوگرم گوشت گاو پُر کردیم. فکر کردم وقتی شلیک کنم، آدمک نهایتاً خراب میشود. گلوله واقعی در اسلحه نبود و فقط نیروی فشردگی در پوسته ناشی از شلیک مشقی، آدمک را خاکستر کرد! بعد، کالیبر ۵۰ را سمتِ ردیفی از درختان بامبو نشانه رفتم و بهمعنای واقعی کلمه، همگی از وسط نصف شدند. فکر نکنم بدن انسان مقاومتر باشد! قبلاً هرگز اینرا نگفته بودم؛ اما در فیلم The Expendables یک تپانچه واقعی داشتم که یکبار حین جازدن در غلاف، ناگهان شلیک کرد؛ درست پایین پایم و شانس آوردم که خطا رفت. من در کارهایم از سلاحهایی استفاده کردهام که از فاصله نزدیک بسیارخطرناکاند. تعجب میکنم که انگشت یا عضوی از بدنم را از دست ندادهام. اینها متعلق به گذشته است و من موافقم؛ با جلوههای ویژه، نیازی به خطرکردن نیست». یک واقعیت تلخ درباره کارنامه حرفهایِ «استالونه» این است: رکورد طولانیترین نامزدی متوالی در جوایز Razzie (تمشک طلایی؛ که سالانه از بدترین «شکستهای سینمایی» تقدیر میکند) را دارد: ۱۳سال! آیا اینمسئله او را عصبانی کرده است؟ پاسخ میدهد: «یکزمانی بله! اما اکنون طنز ماجرا را فقط میبینم؛ زیرا بازیگران واقعاً خوبی دراینمراسم کاندید شده و جایزه گرفتهاند. درمورد منتقدان همیشه گفتهام که اجازه دهید آنها تلاش کنند اینکار (ساخت فیلم و بازیگری) را انجام دهند، ببینیم چه میکنند. من نقد را دوست دارم؛ اما همین منتقدان به من بگویید چگونه کارم را بهتر کنم؟ جواب همیشگی آنها این است: این، کار ما نیست! خوب، مثل ایناستکه سراغ یک کودک بروید و بگویید: تو بچه وحشتناکی هستی! و بعد، از اتاق بیرون بروید. خب؛ بقیهاش؟ چهکار کند وحشتناک نباشد؟» شاید نمیدانستید که او حضور در فیلمهایی نظیرِ «تغییر چهره»، «پالپ فیکشن» و «جانسخت» را «رَد» کرده است؛ اما کدامیک بیشتر مایه پشیمانیِ اوست؟ خودش که میگوید: «البته همه اسامی درست نیستند؛ مثلاً فیلمهایی مانند آرتور یا پالپ فیکشن اصلاً به من پیشنهاد نشدند. آنچه بیشترین حسرت را برایم بهجا گذاشت، شاهد (ساخته پیتر ویِر) بود و بازگشت به وطن (هال اَشبی)؛ اما من نمیتوانستم بهتر از جان وویت (بازیگر جایگزین در بازگشت به وطن) اینکار را انجام دهم؛ عالی بود. درموردِ شاهد بهنظرم انتخابِ هریسون فورد اشتباه بود!» کمارزشترین فیلم «استالونه» کدام است؟ خودش صادقانه پاسخ میدهد: «باور کنید یا نه؛ فکر میکنم که فیلم کارتر را بگیرید، واقعاً دستکم گرفته شد. یک ناامیدی بزرگ بود. بهسختی یاد گرفتم که بازسازی؛ ولواینکه آنرا بهتر از نسخه اصل انجام دهید، رضایتبخش نخواهد بود. نوستالژیِ عجیبی به نسخه اصلی متصل است؛ مثل نسخه اخیر داستان وست ساید (بازسازیشده توسط استیون اسپیلبرگ). گاه تنها بهدلیل حس نوستالژیِ مخاطب نیست و بحث ذائقه درمیان است؛ مثلاً درموردِ داستان وست ساید، جوانها دیگر با موسیقیِ آندوران که در فیلم جاریست، ارتباط برقرار نمیکنند. وقتی اینرا لحاظ نکنید، یک سؤال اساسی آزار میدهد: حالا مخاطبِ چنین فیلمی چهکسی خواهد بود؟! درموردِ فیلمِ پلیسآباد هم باید بهتر عمل میکردم». آیا میدانستید که او دستمزدی ۳۴میلیوندلاری را رَد کرده است؟ با خنده توضیح میدهد: «داشتیم رمبو ۳ را کار میکردیم و احتمال میدادیم که بزرگترین موفقیت ما خواهد بود (قبل از اکران بود) و بابت آن دستمزد بالایی گرفتم. گفتند که بیا رمبو ۴ را از حالا قرارداد ببندیم و ۳۴میلیوندلار بگیر! قبول نکردم! وای پسر! چه احمقی بودم حالکه به آن فکر میکنم!» (او بعدها در سال ۲۰۰۸ این فیلم را کارگردانی و بازی کرد؛ با لحاظِ تورم امروز آمریکا، ۳۴میلیوندلار آنزمان اکنون تقریباً ۸۵میلیوندلار است).
مصطفی رفعت