کد خبر:
353975
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۲ سه شنبه ۲۳ آبان -
07:22
آیا طبقه اجتماعی، علائق ورزشیِ ما را تغییر میدهد؟
«ورزش» و «طبقه اجتماعی» بهشکلی پیچیده باهم ترکیب شدهاند. تحقیقت نشان میدهد که اگرچه نه همیشه؛ اما عمدتاً بهدلایل مختلف، افراد، بستهبهاینکه در کدام «طبقه اجتماعی» متولد شدهاند، تصمیم میگیرند که به کدام «ورزش» علاقهمند شوند! مثلاً بهطورکلی، طبقات بالا نسبت به ورزشهایی همچون «گُلف»، «تنیس» و «شنا» که بر «فردگرایی» و «زیباییشناسی» تأکید دارند، علاقه بیشتری دارند. طبقات پایینتر معمولاً ورزشهایی مانند «بوکس» و «بسکتبال» را دوست دارند که بر «کار گروهی» و «قدرت بدنی» تأکید دارند و البته حضور در آنها به «پول زیاد» نیاز ندارند. برخی رشتهها مانند «بیسبال» نیز ازنظر «طبقه اجتماعی» نسبتاً «خنثی» درنظر گرفته میشوند. بااینکه درجاتی از «تحرک اجتماعی» در آموزش ورزش نقش دارد؛ اما ضامن موفقیت نیستند و اینطور نیست که قهرمانهای ورزشی حتماً از طبقات پایین جامعه باشند. مقالهای درباره «نقش طبقات اجتماعی در ورزش» که در سایت Oxford Reference منتشر شده؛ بااشارهبه اینموارد، میافزاید: «کارل مارکس» (نظریهپرداز، جامعهشناس، اقتصاددان و فیلسوف آلمانی) اساسِ ورزش را ریشه در بافت اقتصادیِ آن میدانست که درمعرض کالاییشدن و بیگانگیست. «نئومارکسیسم» نیز ورزش را «ابزار ایدئولوژیک بورژوازی» میداند که برای فریب تودهها درجهتِ «حفظ کنترل» استفاده میشود: ورزشکاران، نیروی کارِ خود را در عرصه ورزش رها کرده و تبدیل به یک «کارگرِ ورزشیِ بیگانهشده از ماهیتِ انسانی» میشوند. نظریهپردازان این رهیافت معتقدند: جُدا از حمایت از «سرمایهداری صنعتی»؛ ورزش اساساً «فعالیت بدنی سنگین و کار بیشازحد» را نیز بهعنوان چیزی «مثبت» تبلیغ میکند. از نظرگاهِ آنها، بخش تخصصی نیرویِ کارِ ورزشکاران بهجای ارائه فعالیتی «خلاقانه، تجربی و آزادانه»، پیوسته حرکات مشابه را انجام میدهند؛ و اگرچه ورزشکار اغلب در «توهمِ آزادبودن» است؛ اما از ازدستدادنِ کنترل بر نیروی کارش بیخبر است. دراینجا، تماشاگران نیز با حمایت و مشارکتشان، از «بیگانگیِ شغلی» ورزشکاران حمایت میکنند. تئوریهای «مارکسیستی» برای تحقیق درمورد «کالاییشدنِ ورزش» استفاده شده است؛ اینکه ورزشکاران چگونه خود به کالا تبدیل میشوند یا اینروند را ترویج میکنند، تجاریسازی بیشازحد ورزش، تبدیل باشگاهها به شرکتهای سنتی؛ یا نهادهای ورزشی به برند! آیا واقعاً اینگونه است؟ قطعاً همه نظریهها مخالفانی دارد؛ اینرویکرد نیز بهدلیل گرایش به «اقتصادگراییِ خام» موردانتقاد قرار گرفته است. حمایت از تیمهای ورزشی لزوماً با رشد آگاهی طبقاتی و حضور در مبارزات طبقاتی «منافات» ندارد؛ مثلاً رویدادهای ورزشی، بعضاً بستر اعتراض سیاسی هم بودهاند. تحلیل نئومارکسیستی ورزش درواقع، اغلب جنبه زیباییشناختی ورزش را نیز دستکم میگیرد. فارغ از چنین نگاهی، درباره نقش طبقه اجتماعی بر انتخابهای ورزشیِ افراد، دراینگزارش بیشتر خواهیم خواند.
رسانه The Aragon Outlook که به تحلیل جنبههای مختلف زندگیِ اجتماعی دانشآموزان میپردازد، در گزارش 13 فوریه 2020 آورده است: در «آمریکا» و بسیاری کشورها، مردم برپایه «ثروت، تحصیلات و شغل» در طبقات اجتماعیِ مختلف قرار میگیرند. پنج طبقه اصلی عبارتاند از بالا، متوسط روبهبالا، متوسط، کارگر و پایین. این طبقات، دیدگاههای ارزشیِ متفاوتی دارند که در ترجیحات ورزشی آنها نیز نقش دارد؛ مثلاً افراد طبقه بالا تمایل بیشتری به انجام ورزش غیرتماسی مانند «گُلف» یا «تنیس» دارند؛ اما طبقات متوسط و پایین، مایل به انجام ورزشهایی هستند که بر مشارکتِ تیمی، سختی و ریسکپذیری متمرکزند؛ مانند «فوتبال» یا «بوکس». معمولاً به رشتههای خشنتر «ورزش حرفهای» میگویند. برخی از ورزشها با «مخارج بالا» همراهاند: در «گُلف»، ورزشکار باید برای تجهیزات و هزینه چمن یا حق عضویت در باشگاهها، هزینه کُنَد؛ درحالیکه برای بازی «فوتبال» (سطح پایه) تنها اقلامِ موردنیاز، «توپ» و «دروازه» است که بعضاً حتی در پارکهای عمومی نیز ارائه میشوند. «دویدن» بخش بزرگی از فعالیتِ ورزشی افراد مختلف در شرایط اقتصادی پایین را دربرمیگیرد؛ زیرا نیاز به هیچ تجهیزاتی ندارد! «استیو سل» (معلم ورزش) میگوید: «گنجاندن ورزش در برنامههای مدارس، ضرورت است؛ زیرا متأثرازآن، دولتها ملزم به تأمین یکسری امکانات میشوند و بسیاری از بچهها میتوانند از این امکانات اقلاً بهشکل محدود ازنظر زمانی؛ اما یکسان ازنظر دسترسی استفاده کنند. در مدرسه، انجام ورزش، شکلی یکدست دارد و توانِ مالی لحاظ نمیشود؛ بنابراین، مانعی برای ورود هیچ بچهای به محیط ورزشی وجود ندارد. تیمهای ورزشیِ مدارس، تنوع طبقاتی دارند و تیم فقیر و غنی نداریم. این البته یکی از چیزهای عالی درمورد ورزشهای تیمیست؛ مانند فوتبال. چه در سطح مدارس، چه در سطح آماتور و چه در سطح حرفهای، استعداد بر توان اقتصادیِ افراد غلبه دارد. هرچقدر مستعد که باشید، بدون امکانات مالیِ مطلوب نمیتوانید در تنیس یا اسکی به سطوح بالا برسید؛ مگرآنکه حتماً یک پشتیبانِ مالی پیدا کنید و شانس دراینزمینه، اندک است». یکی از ورزشهای مختصِ طبقات بالا «گُلف» است. ازآنجاکه نیازِ اولیه آن (زمین چمن) دردسترس نیست، حتماً باید در باشگاه انجام شود و اینکار نیز نیازمندِ صرف هزینه زیاد است. «گای اولینگ» (سرمربی گُلف) میگوید: «اقتصاد در ورزش، یکی از مهمترین بحثهای همیشگی میان حرفهایها بوده. این اَنگ وجود دارد که گُلف، ورزش شیک و تجملیست. اگرچه عمدتاً چنین است؛ اما نباید آنرا منحصر به یک قشر خواند. منظورم ایناستکه نباید افراد را از تلاش برای تجربه و انجام رشتههای مختلف، منع کرد. تایگر وودز، از طبقه متوسطی در کالیفرنیای جنوبی آمد و بهعنوان یک ستاره دراینورزشِ تحتسلطه طبقه بالا درخشید. اگر او را مدام با مرزبندیهای طبقاتی میترساندیم و محدودش میکردیم، آیا بهاینجایگاه میرسید؟»
طبق ادعای او؛ علیرغم موانع مختلف ورود برای برخی رشتهها، «طبقه اجتماعی» دیواری نفوذناپذیر نیست که مانعِ موفقیت افراد شود. امروزه، باشگاههای بزرگ بهلطف اعضا و اسپانسرها که رؤیای هر کودکی را ممکن میسازد، میتوانند به «استعدادهای شایسته» کمک کنند. وقتی صحبت از «اراده» برای تحقق آرزوها میشود، چنین نمونههایی مثالزدنیاند؛ مانندِ خواهرانِ «ویلیامز» در «تنیس» که چگونه حضورِ حرفهایِ خود را علیرغم تمام مشکلات مالی، رقم زدند؛ اما وقتی از انبوه علاقهمندانی میگوییم که در جغرافیایی وسیع (با تمام موانع اجتماعی؛ از فقر اقتصادی تا فقر فرهنگی و ...) باید راهِ خود را هموار کنند، مسئله کاملاً متفاوت خواهد بود. بحث بر سرِ میزان دسترسی به امکانات برای تحقق اهداف است که تنها با «خواستن» و «عزم آهنین» و «شانس» رنگ واقعیت نمیگیرد. مقالهای در ژورنال تحقیقاتیِ Emerald Group Publishing دراینباره آورده است: «برابری» و «تنوع» در ورزش، طیِ 30سالگذشته بسیار موردتوجه بوده است. اقلیتگراییهایِ نژادی، جنسیتی، سِنی، هویتی و ... همیشه پای ثابت تحقیقات بودهاند و ازآنجمله مانعی بزرگ بهنامِ «طبقه اجتماعی» که ریشه در منابع عینی مادیِ (درآمد، تحصیلات و جایگاه) دارد هم بررسی شده است؛ اما محدود. فقدان بورسیه تحصیلی دراینزمینه (ورزش) در بسیاری از جوامع، مایه تأسف است. درواقع، «طبقه اجتماعی» این پتانسیل را دارد که تقریباً تمام جنبههای زندگی افراد؛ ازجمله سلامت، روابط اجتماعی، فرصتهای آموزشی، مشاغل و مراقبتهای بهداشتی را شکل دهد. «اهداف ورزشی» نیز مستثنا نیستند. جای تعجب نیست که «سازمان ملل» پایاندادن به فقر و کاهش نابرابری را در میان «اهداف توسعه پایدار» گنجانده است. «طبقه اجتماعی» بهمیزانی فزاینده با دسترسیها و فرصتهای حضور در ورزش و فعالیت بدنی مرتبط است. تغییرات در مدلهای تأمین مالی ورزش، شکلدهیِ این الگو را درپی دارد. ساختارها و فرآیندهای سازمانهای ورزشی، نحوه ارائه و بازاریابی ورزش و توانایی مصرفکنندگان برای حضور یا حتی تماشای رویدادهای ورزشی، همگی تحتتأثیر «طبقه اجتماعی» و روابط آن قرار دارند.
«شکاف درآمدی» به «شکاف فعالیت بدنی» نیز انجامیده است. کودکانونوجوانان فقیر درمقایسهبا همسالان مرفهتر، در فعالیتهای ورزشی و بدنیِ کمتری شرکت میکنند. روزنامه New York Times در گزارش 25 مارس 2023 نوشته است: طیِ دودههگذشته، شرکتهای فناوری و سیاستگذاران نسبت به «شکاف دیجیتالی» هشدار دادند که در آن، کودکان فقیر ممکن است بدون دسترسیِ برابر به فناوری، از همسالان مرفهتر عقب بمانند. امروزه، با دسترسی گسترده به اینترنت و مالکیت موبایل هوشمند، این شکاف بهشدت کاهش یافته؛ اما (با هیاهوی کمتر) تقسیمبندی متفاوتی ظاهر شده است: در سراسر کشور (آمریکا)، کودکانونوجوانان فقیر بهمراتب کمتر وارد رشتههای متنوع ورزشی میشوند؛ نام آنرا «شکاف فیزیکی» بگذارید. دادههای متعدد نشان میدهد: شکافی قابلتوجه در مشارکت ورزشی برپایه سطح درآمد هست. یک مطالعه «مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری» (CDC) نشان داد که 70درصدِ کودکان خانوادههایی با درآمد بیش از 105هزاردلار (چهاربرابر خط فقر) در سال 2020 در ورزش شرکت کردند؛ اما مشارکت برای خانوادههای با درآمد متوسط، حدود 51درصد و فقط 31درصد برای خانوادههای زیر خط فقر بود. مطالعهای در سال 2021 روی دانشآموزان «سیاتل» (از کلاس پنجم تا دبیرستان) نشان داد که جوانان ثروتمند نسبت به همسالان مرفهتر، «کمتر» در ورزش شرکت میکنند. این مطالعه همچنین نشان داد که دانشآموزان دوره متوسطه از خانوادههای مرفهتر، سهبرابر بیشتر از دانشآموزان طبقات پایین، از دستورالعمل تمرین بدنی پیروی میکنند. در بروز چنین رویکردی، مجموعهای از عوامل مسئولاند. کاهش هزینهها و تغییر اولویتها در برخی مدارس دولتی، باعث کاهش کلاسهای تربیتبدنی و سازماندهی «ورزش» شده است. همزمان، ورزش جوانان نیز به یک «کالای لوکس» و رقابتی تبدیل شده؛ خانوادههایی هستند که صدها تا هزاراندلار در هر دوره برای هزینه باشگاه، لباس، تجهیزات، اردوی مسابقات و مربی خصوصی میپردازند. «جان سولومون»؛ مدیر تحریریه «برنامه انجمن ورزش و جامعه آسپِن» هشدار میدهد: «نتیجه خصوصیسازی در ورزش اینبودکه افراد را در شکلی تازه به دو گروهِ داراها و ندارها تبدیل کرد. تحقیقات اخیر مؤسسه ما نشان داد که در میان کودکان خانوادههایی که درآمد کمتر از 25هزاردلار در سال دارند، مشارکت در سطح سالم فعالیت، از 34.1درصد در سال 2013، به 26.6درصد در سال 2021 کاهش یافته است؛ اما بینِ خانوادههایی با درآمد بالای 100هزاردلار، مشارکت درآندوره از 43.9درصد، به 46درصد افزایش یافت. بچههای کمدرآمد، اگر به ورزش در محیط مدرسه دسترسی نداشته باشند، در کجا باید فعالیت بدنی خود را انجام دهند؟ جواب این است: هیچجا!» مدارس همیشه این شکاف را پر نمیکنند. گزارش اخیر «اتحادیه فعالیت بدنی» (PAA) به مدارس سراسر «ایالاتمتحده» درزمینه آمادگی جسمانی، نمره D- داده است؛ که تنزل رتبه نسبت به نمره C- در سال 2014 (گزارش قبلیِ این نهاد غیرانتفاعی) است. نمره جدید، منعکسکننده دسترسیِ کمتر به کلاسهای منظم تربیتبدنی، زمان باشگاه و تجهیزات در مدارس است. «آن پاولز-نیل»؛ معلم باسابقه تربیتبدنی در «اِلبوکِرکی»، شاهد این مدعاست. برای حدود 20سال (تا سال 2017) او در مدرسه ابتدایی «جان بیکر» تدریس میکرد که عمدتاً دانشآموزان خانوادههای با درآمد متوسط و بالاتر به آن میرفتند. او میگوید: «آنجا همه دانشآموزانم حداقل یک ورزش بعد از مدرسه انجام میدادند. فوتبال یا تقریباً هر رشته باشگاهیِ دیگر». او بعداً به مدرسهای بهنام Wherry Elementary نقلمکان کرد؛ جاییکه 100درصد دانش آموزان واجدشرایط ناهار رایگان یا ارزانقیمت بودند (مدرسه ویژه اقشار کمدرآمد) که درباره آنجا میگوید: «فقط سه دانشآموز داشتیم که خارج از مدرسه، به باشگاه یا مجموعه ورزشی میرفت. خانوادهها از عهده هزینههای ورزشهای غیردولتی برنمیآمدند یا چنانچه مسیر مجموعههای تمرینی، خط اتوبوس نداشت، رفتوآمد برایشان ممکن نبود». این الگو در تمام ایالتهایِ «آمریکا» وجود دارد و نبود تأمین مالیِ مناسب، باعث شده تا برای سال تحصیلیِ 2024-2025، ورزش در دبیرستانها و کالجها محدود یا کاملاً حذف شود. پیشنهاد افزایش مالیات برای تأمین مالی برنامهها رد شده و اعتبارات برای پیگیریِ اهداف ورزش دانشآموزی، کافی نیست. «کریستن ویکل»؛ ناظر مدارس ناحیه واحد 5 در «مکلین» (ایالت ویرجینیا) میگوید: «ورزش مدرسه باعث ارتقای نمرات و افزایش سلامت جسمی و عاطفی بین دانشآموزان میشود. ورزشهای خصوصی برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد ممکن نیست. مسئله فقط ثبتنام و ورودی نیست؛ بلکه هزینههای بعدی نظیرِ خرید تجهیزات، حضور در مسابقات و رفتوآمد و ... نیز وجود دارد». همانطورکه مدارس دولتی با مشکل اقتصادی فعالیت بدنی مواجهاند، صنعت خصوصی ورزش جوانان شکوفا شده است! طبق تحقیقات شرکت تحلیل آمار WinterGreen؛ درآمد سالانه این بازار از ثبتنام، سفر، پوشاک، تجهیزات و ... از 3.5میلیارددلار در سال، به 28میلیارددلار در سال 2021 افزایش یافت. «سوزان یوستیس» (رئیس WinterGreen) میگوید: «اینکار با تبلیغات مجازی آغاز شد و خانوادهها رفتند بهاینسمت که استعداد ورزشیِ فرزندشان را مثلاً حرفهای شناسایی کنند. مدارس نیز بهمرور شروع به کاهش بودجه ورزشی کردند. درابتدا، اینها ربطی به هم نداشتند؛ اما درادامه و بهمیزانی فزاینده، کارآفرینان و مربیان خصوصی، از فناوری آنلاین برای بازاریابی، سازماندهی، ایجاد مسابقات و ارائه خدمت به جمعیت روبهرشدی از والدینی که خواهان تجربیات عمیقتر ورزشی برای فرزندشان بودند، استفاده کردند. بیشک دراینفضا، هزینه مانعی برای مشارکت کودکان کمدرآمد است».
مصطفی رفعت