کد خبر:
385013
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۱ شهريور -
08:29
سخن مدیرمسئول
بورس؛ هر دم از این باغ ...
«بورس» این روزها در اغلب کشورهای جهان یهعنوان یک قطب اقتصادی و تعیینکننده اوضاعواحوال مالی کشورها، از اهمیت والایی برخوردار است و در کشورهای درجه اول اقتصادی جهان، دارای هزاران کارمند و مسئول است که بهنوعی تعیینکننده روزانه وضعیت مالی نهتنها درون کشور؛ بلکه در پارهایاوقات، قسمتی از جهان را برنامهریزی میکند. معمولاً کارگزاران آن بهنوعی بخش انکارناپذیر امور مالی به حساب میآیند. همینطور شاید حدود یکمیلیارد از این جمعیت هفتمیلیاردی کره خاکی یا با تغییرات بورس زندگی کرده یا حتی غیرمستقیم، از چرخش این دستگاه عریضوطویل و تعیینکننده، درآمد کسب میکنند و آن را حرفهای پولساز، قلمداد میکنند. در یکدهه اخیر حتی کشورهای توسعهنیافته و جهانسومی نیز رفتهرفته، بهطرف بورس غش کردهاند و چون در این قبیل کشورها، بورس پایه و اساس علمی و حتی تجربی ندارد، ناگزیر بورسبازان بهخصوص افراد کمدرآمد، متأثر از تغییرات روزانه و بعضاً ناگهانی، از هستی ساقط شدهاند که نمونه عینی و ملموس آن بورس و بورسبازی در کشور عزیز ماست که چون همه امور مستقیماً زیر نظر دولت و دولتیها، کارسازی میشود، پارهای از دولتها بهخصوص دولت دوازدهم یعنی دولت روحانی، از این سازمان و تغییرات نرخ سهام، برای رونق به اقتصاد و مشکلات مالی دولت و پرداخت دیون معوقه خود مستقیماً برای رونق بورس تلاش زیادی کرد که چون غیرعلمی و بیپایه بوده است، تصادفاً خود این دولت هم با ورود به بورس و ارجاع پارهای از معاملات بهخصوص معاملات خودروها، پارهای از متولیان صادرات و واردات را هم مجبور کردند تا ازطریق بورس حتی ثبت سفارش اجناس خریدوفروش آن را سازمان بورس تعیین کنند؛ درنتیجه این سیاستها توجه به بورس زیادتر از حد ممکن و استقبال از بورس بسیار فراگیر یا حتی همهگیر شد؛ تاجاییکه افراد و اقشار ضعیف جامعه هوس کردند، برای سروسامان دادن به زندگی و توازن دخلوخرج، حداقل زندگی را هم فروخته و مبادرت به خرید سهام کنند و کار به جایی رسید که افزایش سهام از حد تصور هم فراتر رفت که بهخاطر غیرعلمی بودن و غیرعملی شدن، بهیکباره، چند معامله دولتی توسط همین دولت از بورس جدا شد؛ تاجاییکه بهیکباره، نرخ تمام سهام تنزل کرد که بهتر است بگویم سقوط کرد و صدهاهزارنفر از اقشار ضعیف جامعه که مبادرت به خرید سهام کرده بودند، با این بیتدبیری دولت وقت، داروندار مختصر زندگی را هم ازدسترفته دیدند که این یکی از عواقب غیرعلمی بودن گسترش سهام و بورس در کشور عزیز ما بود. تا مدتها بورس به حالت خواب افتاد که شاید مدتهای زیادی زمان نیاز دارد تا بورس و ارزش سهام، از این شوک غیرمترقبه و غیرعادی رهایی پیدا کند و مردم دگرباره با این سازمان آشتی کنند؛ اما میگویند که گل بود به سبزه نیز آراسته شد؛ یعنی اینکه آنقدر هوا و محیط در بورس مساعد بود که اینبار از پشت سقوط کرد و مردم باورشان شد که نباید به این سازمان دل بست که درغیراینصورت دل همیشه در تبوتاب و لرزش خواهد بود و نگرانی همیشگی. ازسویدیگر جریان وام به کارکنان بورس مطرح شد که ناگهان همه خبرگزاریها اعلام کردند که این سازمان به کارکنان خود به هر نفر یکمیلیاردتومان وام با بهره چهاردرصد پرداخت کرده است؛ یعنی در یک چشمبههمزدن دریافتکننده این وام، میتواند، در ماه بابت این وام چهاردرصد سود پرداخت کند که اگر عیناً همین مبلغ دریافتی را در بعضی از بانکها سپردهگذاری کنند، بهرهای تا پنج و ششبرابر سود دریافت میکنند. این وام یکمیلیاردی مرا به یاد افرادی میاندازد که در ادارات خود نمیتوانند یکمیلیونتومان مساعده بگیرند! بازهم باید تفألی به حافظ شیرازی زد؛ آنجایی که میگوید: «در میخانه ببستند خدایای مپسند که در خانه تزویر و ریا بگشایند».