جامعه پزشکی در تأثر

به‌راستی هیچ‌گاه با خود اندیشیده‌ایم که فرشتگان روی زمین چه‌کسانی هستند؟ و اصلاً چه‌کسانی به دانشگاه و دانشکده پزشکی راه پیدا می‌کنند، مگر نه‌اینکه در کنکور کسانی به دانشگاه‌های پزشکی راه پیدا می‌کنند که قطع‌به‌یقین از بهره هوشی بیشتر و از دانش بالاتر درسی برخوردارند و به‌تعبیری‌دیگر نخبگان درسی اگر مایل باشند پزشک بشوند و جزء فرشتگان زمینی دربیایند و نجات‌دهنده انسان‌ها بشوند و از بیماری و بیمارستان آنان را به‌سوی زندگی رهنمون بکنند، چقدر باید مرارت بکشند تا از کلاس درس به‌ریاست بیمارستان برسند و به‌خصوص خود را در سطح نجات‌دهنده دل‌ها بشوند و قلبی را که بیمار است مداوا بکنند و مرگ قلب را بسیار بر عقب بیندازند، لذا پس‌ازسال‌ها درس‌ومشق پزشک می‌شوند و در بیمارستان به حرفه پزشکی روی می‌آورند، حرفه‌ای که بسیاری از انسان‌ها ممکن است سال‌های زیادی را با درد و بیماری سپری بکنند و تا هنگامی‌که درد برایش طاقت‌فرسا می‌شود، به‌ناچار راهی بیمارستان می‌شود و اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق این طبقه باهمه‌توان برای نجات بیماران از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند و درنهایت چون اعتقادداریم که زندگی و ادامه آن بر مشیت الهی استوار است، باید، مرگ را که درحقیقت آغاز یک زندگی دیگر و در جهانی متمایز از این جهان هستی‌ست، بپذیریم و به آن خو بکنیم تا از روی احساسات و دوست‌داشتن عزیزان، اگر در بیمارستان به مرگ دچار بشوند باید، پذیرای یک واقعیت باشیم که پزشکان در بیمارستان، نهایت تلاش خود را مبذول می‌کنند تا بیماران را به‌سلامت کامل برسانند و هیچ پزشکی در دنیا حاضر نیست بیمار را بکشد، پس لازم دانستم، به یک مرگ ناخواسته، یک بیمار در بیمارستان شهر یاسوج اشاره بکنم که یکی از نزدیکان یک بیمار قلبی که مداوای او در بیمارستان، اثربخش واقع نشده و حیات را بدرود گفته است، به‌بهانه انتقام جاهلانه و به‌دوراز حقیقت یک پزشک جراح قلب که پیش‌ازآن صدها بیمار قلبی را درمان کرده و به زندگی عادی برگردانده است را هدف امیال شیطانی قرار بدهد و جان او را بستاند، کاری قبیح و زشت که با اقدام او، نه‌تنها یک پزشک را کشته است، بلکه جان صدها بیمار قلبی را هم گرفته است که دیگر این پزشک قلب درقیدحیات نباشد تا بیماران قلبی شهر یاسوج و اطراف آن، به‌علت نبود پزشک متخصص و جراح قلب، جان شیرین خود را، به‌علت نادانی یک‌نفر در لباس قاتل، از دست بدهند، اما ظاهراً هنوز، این‌جریان در دستگاه قضایی یاسوج برای اثبات قتل این پزشک، نهایی نشده و تحقیقات برای اثبات، عمل زشت و غیرانسانی، این قاتل، همچنان ادامه داشته و به‌یقین قضاوت محترم این‌شهر تا اثبات کامل، به تحقیقات خود تا حصول به‌نتیجه ادامه خواهند داشت، اما سخنی داریم، با جامعه پزشکی که اگر کشور و مردم، تلاش فراوان کرده‌اند تا فردی از دوره دبستان تا دبیرستان و دانشگاه، امکان تحصیل داشته باشد تا به پزشکی حاذق تبدیل بشود، این پزشک در برابر کشور و جامعه باید وام‌داری بکند، چراکه هزینه‌های پزشک‌شدن او را جامعه داده است، پس باید حق‌شناس مردم باشد و خود را خادم ملت بداند و نگاهش از بالا به پائین نباشد و لذا نباید به این مردم فخرفروشی بکند، یا به‌علت خستگی، از رفتار حسنه با بیماران دوری بجوید و به درجه‌ای از درک برسد که مردم را ولی‌نعمت خود بداند، اینک امیدواریم مردم یاسوج، اجازه بدهند، دستگاه قضا درآن‌شهر در محیطی آرام و مساعد، به وظیفه خود عمل بکنند؛ آمین.