آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
گنجینه‌ای گران‌بها از سینمای ایران در باغ فردوس تهران
کد خبر: 385420 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۶ آذر - 08:16

گنجینه‌ای گران‌بها از سینمای ایران در باغ فردوس تهران

«باغ فردوس» یکی از زیباترین باغ‌های شمال شهر تهران است که از دوران سلطنت «قاجار» به یادگار مانده است و به‌دلیل واقع‌شدن «موزه سینما» در آن و وجود امکانات تفریحی مانند سالن‌های سینما، کافه، فروشگاه‌های کتاب و صنایع‌دستی در داخل و بیرون باغ، محل پاتوق و محیط دیدنی، دلپذیر و جذاب برای اهالی هنر و علاقه‌مندان چنین فضاهایی شده است. بدین منظور برای بازدید از این فضای جذاب و گنجینۀ گران‌بهایی که در اندرونی‌اش قرار دارد، در فصل زیبای پائیز، آذرماه 1403، گشت‌و‌گذاری علمی فرهنگی به‌همراه همکاران دانشگاه و دانشجویانمان در این مکان دل‌نشین داشتم که گزارش مفصلی از این بازدید را به‌همراه تاریخچۀ باغ فردوس و موزه سینمای ایران درادامه این نوشتار می‌آورم.

تاریخچه باغ و عمارت فردوس از قاجار تا اکنون
«باغ فردوس»، محله‌ای است در شمیران که در نزدیکی خیابان ولیعصر و میدان تجریش واقع‌شده‌ که از شمال به میدان تجریش و ابتدای خیابان ولیعصر، از جنوب به بزرگراه مدرس و خیابان فرشته، از شرق به خیابان دربندی و انتهای آفریقا و از غرب به خیابان ولیعصر و پل پارک‌وی محدود می‌گردد. این محله در تهران قدیم وسیع‌تر بوده است. پیشینه و تاریخچه باغ فردوس که درحال‌حاضر «موزه سینما» در آن واقع شده است به دوران قاجاریه برمی‌گردد. این باغ درگذر زمان، چندین مالک داشته که عمارت داخل آن نیز در هر دوره مرمت و بازسازی شده است. طبق اسناد و روایات موجود در موزه سینما فعلی و دیگر منابع معتبر، درباره مساحت، مکان، زمان ساخت این باغ، عمارت داخلش و صاحبان آن چنین آمده است که در دوران پادشاهی قاجار در ایران، به دستور «محمدشاه قاجار» در سال ۱۲۶۴ ه. ق قصری برای وی در نزدیکی تجریش ساخته شد، اما هم‌زمان با بیماری و مرگ او قصر نیمه‌تمام ماند و او در همان قصر نیمه‌تمام به‌نام «محمدیه» در محل محمودیه فعلی از دنیا رفت. هم‌زمان با ساخت قصر محمدیه، درباریان نزدیک به او نیز در همان حوالی اقدام به احداث باغ یا عمارت ییلاقی کردند. ازجمله «حسین‌علی‌خان معیرالممالک» باغی احداث کرد که به «باغ فردوس» مشهور شد. عمارت این باغ در دوطبقه به سبک قاجاریه و معروف به «گوش ‌فیل» بنا گذاشته شد. زمین‌های قسمت جنوبی و سراشیبی باغ نیز با سنگ‌چین‌هایی به‌صورت هفت قطعه مسطح و مطبق درآمد و روی هریک‌از قطعات، استخری با فواره‌های متعدد احداث شد. استخرها به‌گونه‌ای ساخته شده بودند که از فواصل دورتر، بزرگ‌تر به‌نظر می‌آمدند. سپس «دوست‌علی‌خان نظام‌الدوله» پسر «حسین‌علی‌خان» به‌همت معماران اصفهانی و یزدی، ساختمانی در قسمت جنوبی باغ برپا کرد و نام آن‌را «رشک بهشت» گذاشت. پلکان و بخش‌های دیگری از ساختمان از مرمر اعلای یزد و دیوارهای داخل اتاق با کاغذهای طلایی برجسته پوشانده شده بود، اما پسرش «دوست‌محمدخان معیرالممالک» اعتنای چندانی به باغ و ساختمان آن نکرد و با گذشت زمان ساختمان رو به خرابی گذاشت تاحدی‌که سنگ‌های مرمر آن کنده و به عمارت امیریه (مدرسه نظام) برده شد. پس‌ازآن، مالکیت باغ چند بار دست‌به‌دست شد تا سرانجام در سال ۱۳۱۸ ق، در زمان سلطنت «مظفرالدین شاه قاجار»، «محمدولی‌خان سپهسالار تنکابنی» آن‌را از ورثه «امین‌الملک» خرید. سپس سپهسالار، علاوه‌بر ایجاد فواره و استخرهای مطبق، قنات باغ فردوس را نیز احیا کرد و سردَری باشکوه در مظهر قنات (میدانگاه فعلی باغ فردوس) ساخت، ولی به‌دلیل بدهی به «تجارت‌خانه طومانیانس» باغ را به او داد و طومانیانس نیز باغ را درازای بدهی به «دولت رضاخان» واگذار کرد. سرانجام در سال ۱۳۱۶ ه. ش، «وزارت معارف» (آموزش‌وپرورش) آنجا را خرید و ساختمآن‌را مرمت و «دبیرستان شاپور» تجریش را در آن تأسیس کرد. سپس در سال ۱۳۵۰ ه. ش ساختمان موجود در باغ به یک مرکز فرهنگی، هنری و نمایشگاهی تبدیل شد و پس از انقلاب نیز در اختیار «وزارت فرهنگ‌وارشاد اسلامی» قرار گرفت. مساحت باغ فردوس ۲۰۰۰۰‌مترمربع و طول آن ۲۸۰‌متر و شیب آن از شمال غربی به جنوب شرقی است. همچنین «دکتر محمود افشار یزدی» در سال ۱۳۱۶ ه. ش قسمتی از باغ و ساختمان اندرونی را که حدود ۶۰۰۰‌مترمربع بود، خریداری کرد و به‌تدریج با خریدن قطعات اطراف، مساحت باغ را به ۱۲۰۰۰‌مترمربع رسانید. سپس در سال ۱۳۳۷ ه. ش باغ و ساختمان‌های داخل آن‌را وقف امور فرهنگی کرد؛ ازجمله در سال ۱۳۵۲ قسمتی از آن برای استقرار «مؤسسه لغت‌نامه دهخدا» و «مؤسسه باستان‌شناسی» به «دانشگاه تهران» واگذار شد که همچنان دایر است.
عمارت‌نشینان باغ فردوس و سرگذشتشان
طبق اسناد و تصاویری که در موزه سینمای ایران موجود است و منابع معتبر دیگر، عصمت‌الدوله همسر «امیردوست‌محمدخان معیرالممالک» عروس «دوستعلی‌خان نظام‌الدوله» که پسر «حسینعلی‌خان معیرالممالک» صاحب باغ فردوس بود، پس از ازدواج در این عمارت برای مدت کوتاهی می‌زیسته است. فاطمه با لقب عصمت‌الدوله، دختر ناصرالدین‌شاه و تاج‌الدوله (دختر سیف‌الله میرزا، پسر فتحعلی‌شاه) دومین زن عقدی شاه بود. او در سال 1272 ه.ق در تهران زاده شد. او را در سال ۱۲۸۳ ه‍. ق، به ازدواج «امیردوست‌محمدخان معیرالممالک» درآوردند که برای آن‌ها مراسم ازدواج بسیار مجللی برپا شد. همچنین روستایی به‌نام حسین‌آباد که از طرف «میرزا آقاسی» صدراعظم محمدشاه قاجار به ناصرالدین‌شاه هدیه شده بود، جزو مهریه عصمت‌الدوله درآمد و نام «مهرآباد» را بر آن گذاشتند، اما بعدها به‌مناسبت خرج‌های بی‌رویه همسرش دوست‌محمدخان، مهرآباد از تملک خاندان معیرالممالک خارج شد. عصمت‌الدوله نخستین زن ایرانی بود که نواختن پیانو را آموخت. با آمدن پیانو به ایران در سال ۱۲۸۱ ه‍. ق، دوست‌علی‌خان یک دستگاه پیانو در خانه خود تهیه کرد و عصمت‌الدوله با زیرکی و با وساطت قراردادن کنیزش به‌نام تبسم، پیانو را از «محمدصادق‌خان سرورالملک» آموخت. با اطلاع شاه از این‌رویداد، وی از عصمت‌الدوله تقاضا کرد تا شب‌ها در اندرونی برایش پیانو بنوازد. او آموختن پیانو را کمی بعد نزد همسر «متس اتریشی» ادامه داد. با آمدن «مادام کلمانتین» از پاریس به ایران در سال ۱۳۰۵، وی نزد او گلدوزی، زبان و پیانو آموخت. همچنین وی نخستین زن قاجار است که به‌صورت رسمی ۲ کتاب با نام‌های «وقایع آلمان» و «یادداشت‌هایی از زندگی ناصرالدین‌شاه» نوشت. او نخستین زن مجموعه‌دار دربار در تهران بود که نسخه‌های نادر و نفیسی از کتب خطی، صفحه‌های موزیک، عکس‌ها و دوربین‌های عکس‌برداری تهیه کرده بود. عصمت‌الدوله نخستین کسی بود که صدای خود را با دستگاه فونوگراف ضبط کرد. وی میزبانی زنان سفرای خارجی را برعهده داشت و از مناسبات با آن‌ها لذت می‌برد. او مهمانی‌های بسیاری را در محفل زنان در اندرون شاهی برگزار می‌کرد و در آن از بزرگان حکومت دعوت می‌کرد. وی علاوه‌بر اموال همسرش، املاکی بسیاری داشت. در این باره آورده‌اند که وی ۱۰۲ باب مغازه در بازار ارسی‌دوزها داشته ‌است. سرانجام عصمت‌الدوله در سال ۱۳۳۸ ه‍. ق سخت بیمار شد و در باغی متعلق به خودش در محله سوهانک تهران بستری شد. درنهایت به تاریخ ۲۹ جمادی‌الآخر ۱۳۳۸ براثر بیماری تب نوبه، درگذشت. برای وی مراسم تشیع جنازه باشکوهی فراهم شد و دراین‌مراسم، از شلیک ۹ گلوله توپ یاد شده ‌است. وی درنهایت در جوار پدرش به خاک سپرده شد. پس از مرگ عصمت‌الدوله، دوست‌محمدخان او را حضرت عصمت لقب داد و هرگز ازدواج نکرد. از وی، علاوه‌بر چندین عکس، یک قطعه صدا ضبط‌شده نیز باقی مانده است که در آن از وضعیت ایران و عقب‌ماندگی آن در مسائل علمی و فناوری گلایه می‌کند.
همسر و فرزندان عصمت‌الدوله
«امیردوست‌محمدخان معیرالممالک» (۱۲۹۱_ ۱۲۳۳ ه.ش) از رجال دورۀ قاجار و داماد ناصرالدین‌شاه بود، اصالت و نسب او از خاندان معیرالممالک بود که از دوره صفوی منصب وزارت را تا دوره قاجار حفظ کرده بودند. وی بزرگ‌ترین پسر «دوستعلی‌خان معیرالممالک نظام‌الدوله» و «ماه نساء خانم» بود. وی پس از وفات پدرش، چون رغبتی به کار دولتی نداشت، مشاغل پدری خاندان معیرالممالک که از زمان «شاه سلطان حسین صفوی» متصدی ضرابخانه بودند را نپذیرفت و ازاین‌رو ناصرالدین شاه، خزانه‌داری را به «امین‌السلطان» و عیارزنی مسکوکات را به «امین‌الضرب» واگذار کرد. او پس از وفات مادرش، بدون اجازه شاه به کربلا رفت و از راه فروش اموال پدری در کربلا مخارج سفر را به‌دست آورد و از راه مصر راهی اروپا شد. ناصرالدین‌شاه برای ترغیب معیرالممالک به بازگشت به ایران و دلجویی، او را به نمایندگی ایران در مراسم گشایش کانال سوئز برگزید، ولی معیرالممالک بی‌اعتنا به فرمان شاه، یکسر به پاریس رفت و تا سه‌سال بعد و هنگامی‌که با پادرمیانی همسرش عصمت‌الدوله مورد عفو شاه قرار نگرفت، به ایران بازنگشت. معیرالممالک به پرورش قوش علاقه‌مند بود و در اکثر شکارها ناصرالدین‌شاه را همراهی می‌کرد و مظفرالدین شاه به وی علاقه و التفات به‌خصوص داشت. اقامتگاه زمستانی او «مهرآباد» و سکونتگاه تابستانی او «باغ فردوس» بود. خط نستعلیق و شکسته را به‌خوبی می‌نوشت و نمونه‌های ارزشمندی از خط خطاطان قدیم ایران گردآورده بود. به نقاشی علاقه داشت و در فن سیاه‌قلم چیره‌دست بود. در سفر سوم ناصرالدین‌شاه، ادیسن یک دستگاهِ «فونوگراف» به شاه هدیه داد. دوست‌محمدخان در آن هنگام تنها کسی در ایران بود که طرز کار دستگاه را می‌دانست و فونوگراف را برای شاه به کار می‌انداخت. پس از چندی خود نیز دودستگاه فونوگراف خریداری کرد و ازآنجاکه با هنرمندان عصر، مراوده و آشنایی داشت، شروع به ضبط آواز و ساز خوانندگان و نوازندگان هم‌عصر خود کرد. او صدای هنرمندان بسیاری ازجمله «آقا حسینقلی»، «نایب اسدالله»، «میرزا حبیب سماع حضور» و «میرزا محمدصادق سرورالملک» را بر روی استوانه‌های فونوگراف ضبط کرد. تعدادی زیادی از استوانه‌های معیرالممالک در سال ۱۳۳۸ توسط «ساسان سپنتا» بازیابی و ضبط شد. برخی از این نواها، تنها مدارک صوتی به‌جامانده از آن هنرمندان است. معیرالممالک در باغ معیر، عکاس‌خانه و نجارخانه‌ای مجهز داشت و میز، قفسه و صندلی‌های کتابخانه‌اش را خود ساخته بود. «امین‌السلطان» با معیرالممالک دوستی داشت و به‌این‌سبب امتیاز «تلفن» را به‌نام او صادر کرد. اندکی پس از وفات همسرش، دوست محمدخان در سال ۱۳۲۱ ه. ق به بیماری صعب‌العلاجی مبتلا گشت، به پیشنهاد پزشکان برای درمان به اروپا رفت و برای تأمین مخارج، امتیاز تلفن را فروخت. معالجات اطبای پاریس و لندن سودی نداشت و به امید بهبودی راهی ادسا شد تا تحت معالجۀ طبیبی نام‌آور از اهالی آن شهر قرار گیرد. معالجات طبیب بی‌ثمر بود و معیرالممالک در سال ۱۳۳۱ ه. ق در ادسا درگذشت و او را به ایران آوردند. مقبره‌اش در امامزاده حمزه (در ضلع شرقی شاه عبدالعظیم) است. معیرالممالک از تنها همسر خود عصمت‌الدوله صاحب چهار فرزند به‌نام‌های عصمت‌الملوک معیری، دوست‌علی‌خان معیرالممالک، فخرالتاج معیری، دوست‌محمدخان اعتصام‌الدوله بود.
پیشینه موزه سینما، بانیان و اهداف تأسیس آن
«موزه سینما» یکی از موزه‌های ارزشمند ایران است که در این گنجینۀ گران‌بها، تصاویر، اسناد، وسایل و تجهیزات قدیمی سینما، جوایز، لوح‌ها، تندیس‌ها و لوازم شخصی شخصیت‌های سینمایی ایران نظیر فیلم‌سازان، هنرپیشه‌ها، سینماداران، دوبلورها، پوسترها و دیگر وسایل وابسته به سینما به‌نمایش گذاشته ‌شده ‌است. در تابلویی که بر روی دیوار موزه سینما واقع در باغ فردوس باعنوان «پیشینه موزه سینمای ایران» نصب شده، به دو زبان فارسی و انگلیسی نوشته است: «برپایی موزه سینمای ایران، تحقق یک رؤیا بود. رؤیایی که همه فرهنگ دوستان ایران ‌را دل‌شاد کرد و ثبت و ضبط کوشش‌های بانیان و کوشندگان این هنر صنعت را نوید می‌داد تا چراغی باشد فرا روی آیندگان و افتخاری برای آنانی که دستاورد و حاصل عمرشان ‌را در بازتاب پرده سفید و نقره‌فام سلولویید نظاره‌گر بودند. موزه سینمای ایران باهدف گردآوری، حفظ، ثبت و عرضه مناسب میراث سینمای ایران در شهریورماه ۱۳۷۳ با تدبیر و همت مدیران شرکت توسعه فضاهای فرهنگی وابسته به شهرداری پا گرفت. یاری و اعتماد آقایان عزت‌الله انتظامی و عباس کیارستمی و تلاش و پشتکار آقایان جمال امید، امیر اثباتی، بهزاد رحیمیان، عزیزالله ساعتی سبب شد تا کوشش‌های بانیان موزه در خردادماه ۱۳۷۷ ثمر دهد و ساختمان قدیمی موزه واقع در کوچه پیرنیا، خیابان لاله‌زار با حضور سینماگران و علاقه‌مندان و معاون اوّل رئیس‌جمهوری جناب آقای حسن حبیبی گشایش یابد. درست چهارسال بعد، موزه به مکان فعلی خود منتقل شد و در شهریورماه ۱۳۸۱ با حضور ریاست محترم جمهور حجت‌السلام سید محمد خاتمی بازگشایش شد و از این زمان میزبان علاقه‌مندان و پژوهشگران این عرصه شد و مجموعه فعالیت‌های خود را به‌صورت امروزین دنبال کرد». شایان‌ذکر‌است؛ استاد عزت‌الله انتظامی، اولین مدیرعامل موزه سینمای ایران است.
بازدید از موزه سینمای ایران
آذرماه ۱۴۰۳، گروهی از دانشجویان رشته‌های روابط‌عمومی، هنر و نقاشی «دانشگاه جامع علمی کاربردی» واحد فرهنگ‌و‌هنر یک تهران با راهنمایی استادان «صادق مه‌نگار»، «مریم شمخالی» و مسئول امور فرهنگی و روابط‌عمومی دانشکده، «ندا خداوردی» از موزه سینما واقع در باغ فردوس بازدید کردند. هدف از این بازدید، دیدار و آشنایی دانشجویان از این مکان مهم و آثار ارزشمند تاریخ هنر سینما و هنرمندان این حوزه بود که همراه با آن برای کار عملی دروس خبرنویسی، عکاسی پایه و مفهومی، فیلم‌برداری، طراحی پوستر، مبانی رنگ در هنرهای تجسمی موظف به نوشتن خبر و تصویربرداری از این مکان تاریخی بودند. من نیز به‌عنوان استاد درس «خبرنویسی» همراه دانشجویانم برای ارائه واحد عملی این درس از این مکان بازدید داشتم که درادامه گزارش کامل آن ر بازگو می‌کنم. ساعت 11 صبح، دانشجویان به‌همراه استادان و مسئول امور فرهنگی مرکز، طبق هماهنگی‌های قبلی دانشگاه با آن‌ها، در محوطه بیرونی باغ فردوس جمع شدند و تصاویری نیز ثبت کردند و پس از تهیه بلیت و عبور از گیت، وارد محوطه داخلی باغ فردوس و موزه سینما شدند. سمت راست باغ، در امتداد درختانی که در فصل زیبای پاییز برگ‌هایشان بر زمین افتاده بود و چنارهای کهن که همچنان استوار قد افراشته بودند و گذر تاریخ را بر رهگذران و بازدیدکنندگان درطول حیات خود یادآور بودند، تابلو تاریخچه موزه سینما به دو زبان فارسی و انگلیسی نصب بود و کمی جلوتر کتاب‌فروشی «حوض نقره‌» قرار داشت. در سمت چپ این راه، در کنار درختانی تنومند، تصاویر نه‌نفر از پیشکسوتان سینمای ایران همچون زنده‌یادان: عزت‌الله انتظامی، علی حاتمی، محمدعلی کشاورز، داوود رشیدی، جمشید مشایخی، خسرو شکیبایی، عباس کیارستمی، خسرو سینایی و بانو حمیده خیرآبادی بر روی تابلویی دیگر نصب بود. در این محوطه زیبا، عمارت سفید قاجاری در میان انبوهی از درختان تنومند چنار و کاج که در وسط آن آب‌نمایی مستطیل شکل با چندین فواره، حوضی مربع شکل با کاشی‌های آبی‌رنگ و گلدان‌های شمعدانی در اطرافش چشم‌نوازی می‌کرد، قرار داشت. در سمت راست راه منتهی به عمارت باغ نیز سردیس استاد عزت‌الله انتظامی از جنس برنز به‌همراه بیوگرافی بر روی سنگی بود و در سمت چپ این پیاده‌رو باغ، روبه‌روی عمارت نیز مجسمه «ابن هیثم»، ریاضیدان و فیزیکدان قرون چهار و پنج ه. ق، نخستین دانشمند فیزیک نور در جهان، مخترع ذره‌‌بین قرار داشت. ساختمان سه‌طبقه عمارت نیز از نمای بیرون و قسمت شمالی باغ در دوطبقه دیده می‌شد؛ چراکه شیب زمین موجود در این باغ از قسمت شمال غربی به جنوب شرقی است و تندی آن‌هم به‌گونه‌ای‌ست که کف طبقه اوّل عمارت با قسمت جنوبی باغ و سقف آن‌هم با قسمت شمالی باغ هم‌سطح است؛ بنابراین طبقه دوم که در حیاط باغ قرار داشت، دارای سه در چوبی در وسط بود و در کنار در بزرگ وسط دیوارنوشته بود «سینما فردوس»، همچنین در اطرافش از سمت راست و چپ پله‌هایی قرار داشت و به ایوان بزرگی که طبقه سوم در آن قرار داشت می‌رسید. در دورتادور این ساختمان سه پنجره و یک در چوبی سمت راست و سه پنجره و یک در چوبی در سمت چپ دیده می‌شد. سقف عمارت هم به‌شکل مثلثی یا شیروانی بود که در وسط سرنمای آن نام «موزه سینما» حک شده بود. کنار راه‌پله‌ها و پنجره اتاق‌ها نیز با نرده‌های سنگی پوشیده شده بود. پس از عبور از پله‌هایی که با کف‌پوش قرمزی پوشانده شده بود به ایوانی با گچ‌بری‌هایی زیبا با مقرنس‌کاری‌های گل و شاخ و برگ به رنگ سفید و پنجره‌هایی چوبی به رنگ قهوه‌ای با چهار ستون سنگی زیبا ساخت دست توانمند هنرمندان ایرانی مواجه می‌شدیم که دو مجسمه چوبی که یکی به‌شکل قوچی بالدار بود نیز در آنجا قرار داشت. پس از بالا رفتن از چند پله دیگر وارد عمارت شدیم. درابتدا راهنمای این‌بخش موزه که خانمی بودند برای توضیحات لازم درباره موزه و عمارت وارد شدند. سپس بازدیدکنندگان در راهرویی نسبتاً باریک، دیوارهایی به رنگ آبی تیره با نوری زردرنگ ایستادند و پس از پایان توضیحات کارشناس موزه، بازدید را آغاز کردیم. ابتدای این راهرو در سمت راست، تابلویی باعنوان «سینمای ایران» به‌همراه تصاویر نخستین فیلم‌سازان و فیلم‌های ایران با نام‌های «آبی و رابی» و «دختر لر» نصب بود. در سمت چپ دیوار راهرو نیز تابلویی باعنوان «پیشینه موزه سینمای ایران» قرار داشت که دربارۀ پیشینه موزه سینما، زمان، اهداف و بانیان تأسیس آن توضیحاتی همراه با تصاویری از موزه قدیمی سینما واقع در کوچه پیرنیا، خیابان لازار بر روی آن نوشته شده بود. همچنین یک تابلو نقاشی با رنگ‌روغن از پرده نقالی به سفارش «علی‌محمد زنجانی» در سال 1324 با نام «شهدا کربلا» بر روی دیوار نصب بود. روبه روی آن یک ظرف سفالی منقش بر روی پایه‌ای چرخان که به‌عنوان قدیمی‌ترین انیمیشن در جهان شناخته می‌شد نیز داخل ویترینی بود. در ویترینی دیگر سه دوربین عکاسی و فیلم‌برداری قدیمی قرار داشت. بر روی دیوار نیز تصاویری از پیشکسوتان اولیه سینمای ایران قرار داشت. در انتهای راهرو جعبه شهرفرنگ نیز قرار داشت. پس از انتهای این راهرو به‌سمت چپ وارد راهرویی دیگر می‌شدیم که بر روی دیوارهای آن نیز تصاویر اولین فیلم‌ها، کارگردانان و فیلم‌بردارها قرار داشت. پس از عبور از این راهرو وارد راهرویی دیگر می‌شدیم که در دو ویترین بزرگ، لباس‌های «امین تارخ» در نقش سردار ساسانی از فیلم «مرگ یزدگرد» ساخته «بهرام بیضایی» در سال 1361 که طراح این لباس «ایرج رامین فر» بوده است و لباس بازیگر فیلم دختر لر قرار داشتند. درادامه این راهرو هم تصاویر هشت‌نفر از دوبلورهای معروف سینمای ایران نیز بر روی دیواری نصب بود. در ویترین دیگری نیز تصاویری از هنرپیشه‌های قدیمی ایران قرار داشت. سپس وارد اتاق‌ها، سالن‌ها، راهروها و طبقاتی شدیم که هرکدام با عناوینی نام‌گذاری شده بودند. در ابتدای ورود به سالن‌ها تابلویی باعنوان «پیشینه باغ فردوس» با نقشه سه‌طبقه (همکف، طبقه اول، طبقه دوم) عمارت نصب بود. پس‌ازآن سالن بزرگ تاریک و بدون صندلی نیز بود که مروری کوتاه بر تاریخ سینمای ایران داشت و هرچند ثانیه تصاویری از هنرپیشه‌های ایران در فیلم‌های گوناگون در آن پخش می‌شد. سپس وارد سالن بزرگی دیگری می‌شدیم که دو در ورود و خروج داشت، در این سالن نیز، تصاویر هنرپیشه‌ها، کارگردانان، طراحان، تهیه‌کنندگان مطرح سینما بر روی مونیتورهایی پخش می‌شد و در وسط سالن نیز در دو ردیف ویترین‌هایی بزرگ قرار داشت که جوایز و تندیس‌های اهدایی هنرمندان معروفی به‌همراه وسایل شخصی خودشان یا وسایلی که در فیلم‌هایشان استفاده کرده بودند ازجمله: شناسنامه محمدعلی کشاورز، گذرنامه عزت‌الله انتظامی، نامه داوود رشیدی به همسرش بانو احترام برومند و ... در آن‌ها وجود داشت و قابل‌توجه بود، همچنین در بالای سقف سالن نیز پوستر پنج فیلم قدیمی ساخت کارگردانان مشهور ایران با نام‌های «مغول‌ها» اثر پرویز کیمیاوی، «آرامش در حضور دیگران» اثر ناصر تقوایی، «حاجی واشنگتن» اثر علی حاتمی، «شازده احتجاب» اثر بهمن فرمان آرا، «داش آکل» اثر مسعود کیمیایی نصب بود و در اطراف سالن مانیتورهای هوشمندی بود که این امکان ‌را به بازدیدکنندگان داده بودند تا با لمس صفحات، آن‌ها را حرکت داده و بیوگرافی چند تن از هنرپیشه‌ها و کارگردانان معروف را بخوانند. پس از خروج از این سالن به سالن دیگری وارد می‌شدیم که در آن نیز وسایل شخصی، جوایز، لوح‌ها، تندیس‌ها و تصاویر هنرمندان عباس کیارستمی، امین تارخ، مازیار میری قرار داشت. در بالای دیوار این سالن دوربینی دیجیتال نصب بود که بازدیدکنندگان می‌توانستند توسط اپلیکیشن بارکدخوان موبایلشان، عکس یادگاری خود را اسکن و مشاهده کنند. در سمت راست سالن نیز ویترین‌هایی بود که در آن‌ها جوایز فیلم‌های کوتاه و مستند برخی از هنرپیشه‌ها قرار داشت. بر روی دیوار انتهای سالن که به طبقه زیرین وصل بود یک تابلو نقاشی بزرگی بود که بخش‌هایی از داستان حضرت نوح و دعوت مردم، ساختن کشتی و سوارشدن گونه‌های مختلف حیوانات در کشتی و توقف کشتی در خشکی بر روی آن به تصویر کشیده شده بود. این سالن به طبقه اوّل عمارت راه داشت که در روی دیوارهای راه‌پله‌هایی که به این طبقه منتهی می‌شد، تصاویر نخستین سینماداران ایران و سَردَرِ سینماهای قدیمی ایران بر روی قاب‌هایی نصب شده بود. پس از پایین رفتن از پله‌ها بر روی دو تابلو راهنما نوشته بود «اتاق فرهاد و سالن نام‌آوران» و سمت چپ «اتاق تجهیزات سینمایی» که کلیه لوازم فیلم‌سازی در آن قرار داشت. ابتدا ناخوداگاه با شنیدن صدای فرهاد به‌سمت راست حرکت کردیم. پس از ورود به اتاق، روی دیوار، تابلویی با عنوان «خانه فرهاد» نصب بود. اتاق «فرهاد مهرداد» خواننده و آهنگساز مطرح ایران از جاذبه‌های دیگر این مکان بود که تقریباً به سبک و سیاق خانه فرهاد بازسازی شده بود و برخی از وسایل شخصی خانه‌اش مانند کتابخانه، پیانو، ضبط‌صوت، کاست‌های نوار، فرش، پشتی، ساعت رومیزی، تابلو خوشنویسی، سماور، لباس، میز ناهارخوری، صندلی راحتی، گلدان شمعدانی، چرخ‌خیاطی و ... که توسط همسرش پس از مرگ فرهاد به موزه هدیه داده شده بود، همراه با پخش ترانه‌هایش در آن فضا، در اتاقی با چهار پنجره چوبی و سقفی با گچ‌بری‌های زیبا مانند همه اتاق‌های عمارت، طراحی و چیدمان شده بود. پس از خروج از خانه فرهاد، سالنی با دیوارهای قرمز و نور زرد بود که در آن سینمای کوچکی تعبیه شده بود به همان سبک قدیم که فیلم «دختر لر» نیز هم‌زمان برای بازدیدکنندگان پخش شد و آن‌ها می‌توانستند بر روی صندلی‌های چوبی بنشینند و فیلم را تماشا کنند، همچنین در این اتاق یک دوربین فیلم‌برداری بزرگ در جلوی در پوستری از تصاویر بسیاری از هنرپیشه‌های قدیم، ماکتی از «جعبه فروش تنقلات بین دو پرده فیلم» که در سالن سینماها می‌فروختند، بر روی دیوار نصب بود و لیست حقوق کارمندان سینما البرز، دفتر کل سینمای ایران در سال 1337، اجاره‌نامه‌ سینما تمدن واقع در خیابان مولوی در سال 1310، اجاره‌نامه‌ سینما متروپل واقع در خیابان لاله‌زار در سال 1330، تعدادی از حلقه‌های فیلم‌ها، نشان «خروج» سالن سینما ایران (‌دست‌نوشت) دهه 1330، سند مقررات صدور پروانه اتحادیۀ سینما و تماشاخانه‌داران درزمانی‌که وزیر عدلیه «محسن صدر» بوده، با عنوان نظام‌نامه سینماها مصوب پنجم بهمن 1314 که در 70 بند تدوین شده بود و یک قطعه از لوازم سینما، در داخل ویترین‌هایی قرار داشت. پس‌ازآن وارد راهرویی نسبتاً بزرگ شدیم که مجسمه‌های پیشکسوتان سینما استادان عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی، علی نصیریان و علی حاتمی کارگردان مطرح ایران در کنار هم قرار داشت. در گوشه راهروی بعدی نیز تصاویر، جوایز و مجسمه بانو «بیتا فرهی» بود که تقریباً طبیعی به‌نظر می‌رسید. گچ‌بری‌های دیوار و سقف این راهرو نیز از دیگر جاذبه‌های عمارت بود. پس‌ازآن وارد اتاق مستطیل شکلی با سقف گچ‌بری سفید و کف‌پوشی به رنگ قرمز شدیم که در دو طرف آن بر روی دیوارهایی به رنگ مشکی با پخش نوری زرد، تصاویر و ماکت‌های اکثر بازیگران، طراحان، گریمورها و دیگر هنرمندان و هنرپیشه‌ها بود که در حالت نمادین، ایستاده برای بازدیدکنندگان به حالت سلام دادن، دست‌هایشان‌ را بلند کرده بودند. پس‌ازآن از پله‌هایی به‌سمت طبقه همکف رفتیم که درروی دیوار این پله‌ها تصاویری از صاحبان و عمارت باغ فردوس در دوران مختلف به‌همراه توضیحاتی نصب شده است. دورتادور پله‌ها نرده‌های چوبی نصب شده بود که دری قدیمی با شیشه‌های رنگی نیز چشم‌نوازی می‌کرد. در این طبقه، اتاق بزرگی بود که در آن ماکتی از باغ سینما، ماکت کشتی فیلم رستاخیز و ویترین‌های شیشه‌ای بزرگ که داخلش چند مجسمه که لباس‌های ماندگار از فیلم‌های معروف را بر تن داشتند قرار داشت ازجمله، لباس امیرکبیر در سریال تاریخی امیرکبیر، لباس ابراهیم نبی در فیلم ابراهیم خلیل‌الله، لباس سرگرد رامین (محمدعلی فردین) در فیلم بر فراز آسمان، لباس گلنار از فیلم دختر لر (بازسازی‌شده برای فیلم ناصرالدین‌شاه آکتور سینما). همچنین بر روی تابلو راهنمای این طبقه نوشته بود «سالن کودک» و «خروجی موزه». سپس از سمتی دیگر وارد سالن کودک شدیم. این اتاق برای هر بازدیدکننده‌ای نوستالژی دهه‌های 60 و 70 را داشت، چون عروسک‌های معروف کارتون‌های این دهه‌ها مانند کوپول مدرسه موش‌ها، کلاه قرمزی، پسرخاله و چندین عروسک دیگر در ویترینی بدون شیشه قرار داشتند و در سمت راست انتهای سالن که دو پنجره داشت ماکتی از بانو «مرضیه برومند» کارگردان معروف سینما قرار داشت، همچنین تصاویر دیجیتالی از کارتون‌ها و فیلم‌های کودک‌ونوجوان بر روی مانیتورهایی پخش می‌شد. در کنار این اتاق نیز سالن دفاع مقدس بود که مربوط به فیلم‌های جنگی بود که لباس‌ها و وسایل جنگی مورداستفاده هنرپیشه‌ها در فیلم‌ها ازجمله قمقمه سربازان، کلاه، سلاح و... در آن به‌نمایش گذاشته شده بود. در انتها نیز بازدیدکنندگان از همان طبقه از در خروجی وارد محوطه پشت باغ می‌شدند که از پله‌هایی به‌سمت حیاط باغ یا همان عمارت باغ راه داشت. همچنین در کنار در خروجی عمارت، روی میزی چوبی، دفتر ثبت یادگاری و نظر بازدیدکنندگان قرار داشت و برخی از آن‌ها و من هم به‌رسم یادبود، متنی در آن نوشتیم. سرانجام دانشجویان پس از حدود پنج ساعت بازدید و تصویربرداری به‌همراه توضیحات کارشناسان موزه و استادان مربوط هر درس، تصاویر پایانی را نیز از محوطه باغ و مناظر جالب و دیدنی گرفتند. من نیز تمام لحظات این بازدید را تصویربرداری کردم و خاطره‌ای دل‌انگیز دیگری از این عمارت و گنجینه‌ گران‌بهایش بر دفتر خاطراتم ثبت شد.

سعیده خجسته‌پور

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه