گرجستان در سرازیری

«برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی/ که در نظام طبیعت ضعیف پامال است» این شعر توسط شاعر گمنام معاصر به‌نام گلشن آزادی سروده شده که امروزه به‌صورت یک ‌ضرب‌المثل در هر کوی و برزن گفته می‌شود و چون همه موجودات جهان درحال تکامل هستند، ما انسان‌ها هم درحال تکامل هستیم. یکی از ابعاد تکامل ما، قوی‌شدن است که چون قوی شدیم، دیگر کسی نمی‌تواند به ما زور بگوید؛ حال اگر این معنی را از فرد به خانواده و سپس به جامعه و درنهایت به کشور تسری بدهیم، در نظام کنونی جهان هر کشوری که قوی شد و راحتی را برای خود مطالبه کرد، در نظام جهانی قدرتمند می‌شود و لذا به او ابرقدرت می‌گویند و چون ابرقدرت شد، به دیگران زور خواهد گفت و بدین‌روی در جهان پاره‌ای‌از‌کشورها بیش از دیگران قوی شده‌اند که در صدساله اخیر به آنان ابرقدرت گفته‌اند و چون اوضاع وفق مرادشان شده است، بر ضعفا و ناچیزان زور می‌گویند. اگر مردم ما به‌یاد داشته باشند؛ در 50‌سال‌پیش دنیای قدرت سیاسی به دو بخش تقسیم شده بود، یک بخش را بلوک شرق و بخش دیگر را بلوک غرب می‌گفتند. در بلوک شرق ابرقدرت جهانی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود که در اصطلاح کشورهای کمونیستی یا چپی‌ها را شامل می‌شد و در بلوک غرب به سردمداری آمریکا بقیه کشورها را غربی می‌گفتند که بیشتر پیرو نظام سرمایه‌داری بودند. این دو بلوک یا بهتر بگویم رهبران این دو بلوک یعنی شوروی و آمریکا به کشورهای اقمار خود زور می‌گفتند و به‌اصطلاح باقی کشورها وجود خود را مرهون رهبری این دو کشور سلطه‌گر می‌دانستند. حوادث روزگار با هزینه‌های بسیار، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را از هم پاشانید و این بلوک به 15 کشور مستقل تقسیم شد که از فردای فروپاشی، از ابرقدرت شرق، کمتر اطاعت و پیروی می‌‌شد؛ ازجمله کشور گرجستان که با 180‌درجه مخالفت با سیاست شرق درهای کشور خود را بازکرده و پذیرای توریست‌ها یا گردشگران خارجی شد و ازنظر مالی، رشد بی‌سابقه‌ای یافت و چون کاملاً شرایط سرمایه‌داری حاکم شد و وضع مالی نسبتاً خوبی را کسب کرد، به‌تبع آن مردم گرجستان ازنظر اقتصادی، جهش بی‌سابقه‌ای کردند. این ملت هم با جهان مترقی ارتباطات بیشتری گرفته و میل به گردش، آنان را به اروپا و آمریکا کشانید. پس به‌مرور از ایده‌های کمونیستی فاصله گرفتند؛ درنتیجه مردم فقیر قبلی به مردم پولدار فعلی تبدیل شدند و چون دستشان به‌راحتی به ده‌ها نشان رسید؛ فیلشان یا هندوستان کرد و کم‌کم تمایل به پیوستن به اروپا در آنان گسترش پیدا کرد؛ چراکه مدینه فاضله را در اروپا دیدند و درنتیجه؛ تغییر افکار کمونیستی و سوق به افکار سرمایه‌داری، آنان را تشویق به تغییر رهبران گرجستان کرد که هنوز پایبند به اصول شرقی خود هستند؛ بنابراین چاره را در عدم دادن رأی در انتخابات ریاست‌جمهوری به رهبران قبلی دانستند و لذا به چهره جوان موردعلاقه خود رأی دادند که متأسفانه رأی آنان دزدیده شده و با توسل به تقلب و به‌زعم مخالفان، درگیری در این‌کشور آرام آغازشده و به‌واسطه بگیروببندها، توریست‌ها مدتی است از این‌کشور روی برگردانده‌اند که درنهایت به اعتراضات و درگیرهای داخلی، منتهی شده است. بدیهی‌ست؛ اهالی این‌کشور وقتی دیدند مجارستان، رومانی، بلغارستان و دیگر کشورهای عضو بلوک شرق قبلی وارد اتحادیه اروپا شده‌اند و دنیای به‌ظاهر بهتری را برای مردمشان مهیا کرده‌اند، اهالی گرجستان هم متقاضی عضویت در اتحادیه اروپا شده‌اند که رهبران این‌کشور، با انتخاب مردم کشورشان به‌شدت مبارزه می‌کنند و زیر بار این خواسته مردم نمی‌روند. پس باید منتظر ماند تا مشخص شود که این رهبران خواست مردم را اجابت می‌کنند یا خیر.