کد خبر:
395515
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۳ شنبه ۲۲ دي -
08:17
رابطه گره کراوات جولانی و گره تحریمهای سوریه!
«تحریمهای سوریه» رهاورد سیاستگذاری سالهای اخیر آمریکا علیه دمشق نیست؛ بلکه ریشه در چندیندههقبل دارد. «تحریمهای لایهلایهای» که بهسادگی دست از سر سوریه بر نخواهند داشت. بهگزارش قبس زعفرانی (فارس)؛ اگر بخواهیم عوامل تأثیرگذار بر سقوط دمشق در 8 دسامبر گذشته را بررسی کنیم، «قانون سزار» و پیامدهای آن در درجه اول قرار میگیرد. میتوان گفت: این قانون، حداقل 50درصد روی اتفاقات رخداده در سوریه تأثیرگذار بوده است. مرکز تحقیقات و مطالعات «کارتر» در پژوهشی باعنوان «تحریمها و مجازاتهای آمریکایی-اروپایی بر سوریه» که سپتامبر 2020 منتشر شد، تأکید میکند: «با اجرای قانون سزار، سوریه به سومین کشور تحریمشده دنیا تبدیل میشود»؛ ایندرحالیستکه آمریکا در تحریمهای خود حتی به این قانون هم اکتفا نکرد.
ریشه تحریمهای آمریکا علیه سوریه به سالهای گذشته بازنمیگردد؛ بلکه ریشه در چندیندههقبل یعنی دهه 70 قرن گذشته دارد. درواقع اولیندور از تحریمهای آمریکا علیه سوریه در دهه 70 بهبهانه «حمایت از تروریسم فلسطینی» وضع شد. تحریمهایی که در دهههای 80 نیز تمدید شدند تا نوبت به سال 2003 و تصویب «قانون مجازات سوریه» بهبهانه نقش سوریه در تحولات لبنان و عراق برسد. درایندور از تحریمها آمریکا دو بانک مرکزی سوریه و بانک تجارت سوریه را برای دوسال تحریم کرد. پسازآن نوبت به تحولات سوریه در سال 2011 و تحریمهای متوالی و کموبیشی رسید که آمریکا علیه دمشق وضع کرد تااینکه در سال 2019 قانون سزار را تصویب و سال بعد آنرا اجرایی کرد. آمریکا تنها به قانون تحریمی سزار اکتفا نکرد؛ بلکه از سال 2020 تا روز سقوط دمشق هرروز تحریم جدیدی علیه شخصیتها و شرکتهای سوری وضع و حلقه فشار را تنگتر میکرد. سفر «بشار اسد» به امارت در مارس 2022 بهعنوان اولین سفر منطقهای رئیسجمهوری وقت سوریه به یک کشور عربی پس از رخدادهای سال 2011 بیشازآنکه اهداف سیاسی داشته باشد، اهداف اقتصادی داشت. مهمترین هدف اسد دراینسفر برداشتن گامهایی برای کاهش و حتی لغو تحریمهای آمریکا بود؛ هدفی که در سفرهای دیگر مقامات سوری به دیگر کشورهای منطقه ازجمله عربستان نیز دنبال شد. اختیار اعراب اما دست خودشان نبود که بخواهند دراینزمینه تصمیمگیری کنند. اگر اختیار اعراب دست خودشان بود، ممکن بود تحریمها را لغو کنند و از همان 2018 روابط با سوریه را از سر میگرفتند. ازاینرو وقتی هدف واقعی سفرهای اسد برای آمریکاییها آشکار شد، «مایک پمپئو» (وزیر خارجه وقت آمریکا) هرگونه اقدام دراینزمینه را عملی خصمانه علیه آمریکا دانست و درباره آن به اعراب هشدار داد. بعد از سقوط دمشق در 8 دسامبر 2024 شتاب هیئتهای عالیرتبه قطری و ترکیهای برای دیدار با حکام جدید سوریه باتوجهبه رابطه آنها با هیئت تحریم شام غافلگیرکننده نبود؛ آنچه دنیا را غافلگیر کرد، کاروان هیئتهای عربی، اروپایی و آمریکایی، کنار کاروانهای کمکهای بشردوستانه بهویژه کمکهای سعودی بود که برای سفر به دمشق صف کشیده بودند! چنین صحنهای سالها برای سوریه؛ حتی بعد از سقوط دمشق و رویکارآمدن حکام جدید به یک رؤیا تبدیل شده بود؛ بهویژهآنکه رویکردها در قبال حکام جدید همچنان محتاطانه بود. بهعنوانمثال: روزنامه «نیویورکتایمز» در سوم ژانویه 2025 گزارشی باعنوان «عربستان و امارات با احتیاط با حکام جدید سوریه تعامل میکنند» منتشر کرد که در آن از نگرانیهای اعراب نسبت به حکام جدید سوریه سخن میگفت. طرح «تغییر نظام» در سوریه، موضوع جدیدی نیست و از جمله طرحهای نئومحافظهکاران آمریکاییست که اولینبار در دهه 90 ارائه شد و «جرج بوش» (پسر)؛ رئیسجمهوری وقت آمریکا کوید از سال 2003 مستقیماً بعد از «تغییر نظام» در عراق آنرا در سوریه نیز پیاده کند. روزنامه «نیویورکتایمز» در 18 نوامبر 2003 مقالهای بهقلم «جان کولی» (روزنامهنگار آمریکایی) باعنوان «آمریکا سمت تغییر نظام در سوریه پیش میرود» به این خواست و چشمداشت آمریکا صراحتاً اشاره میکند. طرح «تغییر نظام» در سوریه درواقع، طرح لابی صهیونیستی در آمریکا بود و یکی از مهمترین حامیان آن «الیوت آبرامز» محسوب میشد که از جمله رهبران لابی و طرفدار «بهآتشکشیدن» سوریه بود. آغاز خروج دمشق از انزوای سیاسی و دیپلماتیک بعد از «تغییر نظام» در آن، اگر نگوییم با اجازه اسرائیل و آمریکا بوده، بیتردید با چراغ سبز آمریکا بوده تا درهای دمشق را همچنان بهروی ایران بسته نگه دارد. البته این آنگونه که سوریها یا حکام جدید سوریه امید دارند، بهمعنای رفع فوری تحریمها نیست. بازدیدکنندگان دمشق؛ حتی ترکها و قطریها اینروزها رفع تحریمها را به شرایطی گره زدهاند که درصورت «تحقق» آنها تحریمها لغو خواهد شد. شرایط آمریکا و غربیها چیست؟ آیا آنها واقعاً بهدنبال شکلگیری «دولتی دموکراتیک و کثرتگرا» در سوریه هستند که حقوق اقلیتها و غیره را درنظر میگیرد؟ تجربه ثابت کرده صحبتهای غرب درباره دموکراسی و حقوقبشر و حاکمیت قانون و شفافیت و شعارهایی مشابه، وقتی پای منافع راهبردی آنها یا رژیم صهیونیستی درمیان باشد، اصلاً محلی از اِعراب ندارد و گواه مدعا جنایاتیست که علیه فلسطینیان در غزه نهتنها در سکوت و بیتفاوتی؛ بلکه همراهی و مشارکت غرب و آمریکا رخ میدهد. همچنین تاریخ معاصر به ما آموخت گفتمان دموکراسی و حقوقبشری ابزار غرب برای ازبینبردن ثبات و استقرار در کشورهای مستقل بوده تا با همراهکردن آن با انواع کودتاها، ناآرامیها، ترورها، تروریسم تکفیری، جنبشهای جداییطلب و فتنههای خونین موجب «تغییر نظام» دراینکشورها شوند. مدل «دموکراسی کثرتگرایی» که «ابو محمد الجولانی» در ادلب تأسیس کرد و پیشینه دیرینه و پربار وی در صفوف گروههای تروریستی تکفیری به وی اجازه تشکیل دولتی «دموکراتیک و کثرتگرا» که در آن حقوق اقلیتها مراعات شود را در سوریه نمیدهد. گواه مدعا ادامه اقدامات انتقامجویانه و طایفهای و نقضهای گستردهایست که پس از گذشت یکماه از سقوط دمشق بهدوراز چشم رسانهها توسط مردانش همچنان در شهرها و مناطق مختلف سوریه جریان دارد. «جولانی» نوک پیکان اجرای طرح آمریکایی-صهیونیستی-ترکیهای «تغییر نظام» در سوریه بود و پاداش آنرا با خروج نامش از فهرست تروریسم آمریکا گرفت؛ اما موضوع لغو تحریمهای سوریه و ورود سرمایهها برای بازسازی آن، موضوعی کاملاً متفاوت است؛ چون محاصره اقتصادی که پیشازاین تأثیرگذاری خود را در «تغییر نظام» در سوریه ثابت کرده بود، همچنان باید مانند «چماق» برای پیشبرد اهداف موردنظر آمریکا و غرب بالای سر حکام جدید باقی بماند. درصورتیکه حاکمان جدید سوریه خواستههای طرف آمریکایی و صهیونیستی را در سوریه محقق کنند و در رأس آنها تقسیم منابع ملی و ثروتهای سوریه با دورنگهداشتن ترکیه از آنها، درآنصورت تحریمها، نه فوری و همگی؛ بلکه بهتدریج در آینده ممکن است رفع شوند. دراینبین اگر اردوغان به رویکرد «خروج از سوریه» ترامپ که روز 8 دسامبر از آن سخن گفت، دلخوش کرده؛ باید بداند که نه تیم ترامپ و نه دولت عمیق آمریکا و نه لابی صهیونیستی آن، اجازه چنینکاری را به وی نخواهند داد؛ این موضوعیست که شبکه «بیبیسی» در گزارش 13 دسامبر گذشته خود باعنوان «ترامپ میگوید جنگ سوریه جنگ ما نیست؛ اما دورماندن از آن خیلیسخت است» صراحتاً به آن اشاره میکند. ترامپ 16 دسامبر قبل در کنفرانسی مطبوعاتی از نقش ترکیه در براندازی اسد تمجید کرد اما هیچ اشارهای بهقصد آمریکا مبنیبر خروج از سوریه نکرد و عملاً میبینیم آمریکا درحالتقویت حضور خود در سوریه است. مهمترین خواستهها و شرایط آمریکا برای رفع تحریمهای سوریه را که صراحت در قانون مجازات سوریه مصوب 2003 به آن اشاره شده میتوان در سه مورد خلاصه کرد: 1. عدمحمایت از مقاومت در فلسطین، لبنان و عراق 2. توقف کامل برنامه موشکی 3. عادیسازی کامل روابط با اسرائیل؛ و این، یکی از مهمترین شروط آمریکا برای رفع تدریجی تحریمهای سوریه است. در قانون نُهصفحهای مجازات سوریه حتی یک کلمه هم درباره دموکراسی و حقوقبشر در سوریه سخنی بهمیان نیامده. آنچه روی آن بهشدت تأکید شده، تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و مصالحه و آشتی با این رژیم است. نیز گزارش کمیته کمیساریای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در کنگره صادر شده در سال 2019 مهمترین اهداف و برنامههای آمریکا در سوریه را تسلط بر مناطق شمالشرقی و شرق سوریه با حمایت از «قسد»، ادامه برنامه تحریمی سوریه و حامیان آن، مانعتراشی در مسیر بازسازی و نوسازی سوریه و ادامه انزوای سیاسی و دیپلماتیک میداند. آنچه پس از هشتم دسامبر و سقوط دمشق رخ داده و همچنان درحالوقوع است، صرفاً برای خارجکردن سوریه جولانی از انزوای سیاسی و دیپلماتیک و بهموازاتش تقویت حضور آمریکا در شرق و شمالشرق سوریه است. دراینمیان فهرست اولیه شرایط «رفع تدریجی بخشی از تحریمهای سوریه در آینده» هم برای جولانی ارسال شد. جدای از بازگذاشتن دست رژیم صهیونیستی در جنوب سوریه، قسد هم نباید آسیبی در مناطق خود متحمل شود و عربستان و امارات میتوانند در بازسازی سوریه مشارکت داشته باشند. دراینفهرست نهتنها سهمی برای ترکیه درنظر گرفته نشده بلکه از الجولانی خواسته شده آنکارا را از هر اقدام علیه قسد بازدارد. گزارش «مرکز تحقیقات کنگره آمریکا» در 13 دسامبر 2024 یعنی پنجروزبعد از سقوط دمشق جالبتوجه است: دراینگزارش توصیه شده تحریمهای اعمالی بر سوریه بهدقت موردبازنگری و ارزیابی مجدد قرار گیرند و شتابی در لغو آنها وجود نداشته باشد و دراینمرحله تنها به خارجکردن سوریه بهعنوان «حامی تروریسم» اکتفا شد و «تحریر شام» همچنان در فهرست تروریسم «باقی» بماند. از دیگر نکات قابلتوجه گزارش نقشهای بود که به گزارش پیوست شده بود و مناطقی که باید تحتکنترل هیئت تحریر شام و گروههای مسلح در سوریه باقی بماند را نشان میدهد. طبق این نقشه؛ مناطق تحتکنترل تحریر شام «ادلب، حلب، حماه، حمص و دمشق» را دربرمیگیرد و جنوب و شمال و شرق سوریه باید خارجازکنترل تحریر شام باقی بماند. مناطق مرکزی سوریه هم برای دیگر گروههای مسلح مدام در جنگ و تنش باهم ازجمله «داعش» درنظر گرفته شده بود. نقشهای که نشان میدهد آمریکا در حال مقدمهچینی و بسترسازی تجزیه سوریه است. نشریه «فارنافرز» در 3 ژانویه تحقیقی باعنوان «بهترین کمکی که آمریکا به سوریه جدید میتواند کند» منتشر و در آن تأکید کرده بود؛ درشرایطیکه تقریباً همه اهداف آمریکا در سوریه محقق شده، آمریکا باید از تشکیل دولتی متحد و یکپارچه دارای قدرت چانهزنی و امضای توافقنامه دیپلماتیک در سوریه جلوگیری کند؛ چون رویکارآمدن چنین دولتی در بلندمدت پایههای ثبات و استقرار در سوریه و منطقه را تقویت خواهد کرد. برمبنای گزارش آنچه دراینمرحله از جولانی خواسته شده، حمایت از کُردها و مشارکتدادن آنها در قدرت است؛ حتی اگر اینموضوع به دوری وی از آنکارا منتهی شود؛ وگرنه موضوع اجازه ورود سرمایه برای بازسازی سوریه منتفی خواهد بود. افزونبرآن، جولانی باید امنیت مرزها را نیز تأمین کند؛ بهویژه در ادامه قطع خطوط ارتباطی ایران و لبنان از سوریه و چاهها و میدانهای نفتی اینکشور در شرق و شمال سوریه تا زمینه خروج تدریجی آمریکا از سوریه فراهم شود. دراینحوزه آمریکا عربستان و امارات را برای افزایش تولید نفت سوریه درنظر گرفته؛ اما مشروطبراینکه جولانی به تفاهمی با کُردها برسد که آنها را راضی نگه دارد. گزارش شدیداً نسبت به هرگونه رویارویی ترکی و صهیونیستی در میدان سوریه هشدار میدهد و برای جلوگیری از چنین تقابلی خواهان تقویت سوریه جدید در دوره انتقالی ششماهه رفع تحریمها میشود. گزارش ایندوره رفع تحریمی را برای توانمندکردن سوریه جدید جهت دورکردن حکام جدید از ترکیه و ترکیه از سوریه و همچنین مقابله با نفوذ روسیه و ایران و دورکردن دمشق از مسکو و تهران ضروری میداند. بهطورخلاصه: الجولانی یا باید تن به فرمانبرداری و عادیسازی دهد؛ یا تحریمهای سوریه در کنار طرح تجزیه آن و کنارزدن الجولانی و تحریر شام از صحنه اجرایی خواهد