کد خبر:
395561
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۳ سه شنبه ۲ بهمن -
07:34
سخن مدیرمسئول
برای زندگان زندگانی و برای رفتگان آمرزش بخواهیم
اینروزها شبکههای اجتماعی و سخنپراکنان خارجی و داخلی تا میتوانند، به یک حرکت سخیف و نسنجیده و غیراخلاقی که در صداوسیمای جمهوری اسلامی صورت گرفته است، واکنش نشان میدهند و با آبوتاب و پرورش آن، اذهان عمومی را مکدر میکنند. ظاهراً چندماه قبل در انتهای یک برنامه 50 قسمتی در شبکه افق، از تعدادی از چهرههای اجتماعی، علمی و ورزشی که مورد اقبال عموم مردم هستند، بهعنوان مهمان برنامه دعوت شده و درپایان هر قسمت نیز از فرد موردنظر بهنوعی تجلیل میکردند. اینکه این تجلیل در باور تهیهکننده یا مسئول و مجری برنامه، چقدر ناهمگون و غیرقابلباور بوده که قرار گذاشتهاند، آنرا درمعرض دید عامه قرار ندهند و بهنوعی محرمانه باشد، جای تأمل دارد. اولاً بهچهعلت تجلیل از افراد باید محرمانه صورت گرفته و فقط چندنفر از آن آگاه شوند که بهیقین به آن تجلیل نمیگویند. ثانیاً اگر قرار گذاشتهاند که مردم از آنهمه نبوغ و خلاقیت، آگاهی پیدا نکنند، بهچهعلت اینموضوع به بیرون درز پیداکرده است؛ تاجاییکه ماهوارهها و شبکههای اجتماعی ناشر آن شدهاند؛ یعنی بهاصطلاح خود بهدست خود گزک به بیگانگان دادهایم که آنرا در بوق و کرنا کنند و به خورد مردم بدهند. از اینها گذشته مبتکر این خلاقیت شگرف، چگونه بهخود اجازه داده است که زندگان را مهیای مرگ کند و حتی اعلامیه مرگ را هم به دستشان بدهد؟ ازسویدیگر آیا مبتکر این حرکت سست و بیپایه مسئولی نداشته است که او را از این ابتکار ویژه منع نماید؟ و باز چگونه است که صداوسیما و بهخصوص رئیس آن دربرابر حرکتی نسنجیده، اقدام بایسته را معمول نکرده است یا حداقل از اینعده از نخبگان جامعه پوزش و عذرخواهی نکرده است؟ این سؤال و سؤالات بیشماری که در سطح بسیاری از افراد جامعه ایجاد شده، من را به یاد نوشته یک مسئول وقت ورزش و در هنگام خودکشی جهانپهلوان تختی انداخته است که نویسنده، ورزشینویس باذوق دربرابر شایعات بیشمار پیرامون مرگ شادروان تختی میگوید: «خبر تلخ است، خبر سنگینتر از تلخیست و اینک عقرب صدها سؤال پوچ با صد نیش زهرآلود که در هرلحظه در افکار میلولند...»، داستان این روزهای ما را تداعی میکند که حرکتی نسنجیده، توسط یک مسئول صورت گرفته است که هرچند این مسئول ممکن است نیت مزاح داشته باشد که نخبگان را بهجای لباس شادی، خلعت آخرین میدهد و پیشاپیش اعلامیه مرگ را به رشته تحریر درآورده است که همین حرکت صدها شایعه و حدس و گمان بیپایه و اساس را در جامعه نشر داده است که هرکس بهزعم خود، تحلیلی پیرامون آن میکند که حدس زده میشود تمامی شایعات رایج پوچ و تهی و حتی خالی از باور است که عدهای به آن دامن میزنند و درنهایت، من نویسنده بر این باورم که جان را خداوند رحمان و رحیم میدهد و هرگاه اراده کند، آنرا بازمیستاند. درست بهمثابه امانتی که نزد مردم تحت نام زندگی میدهند که درنهایت روزی باید این امانت را بگیرد؛ درنتیجه ما حق نداریم برای زندگان، مرگ بخواهیم و پیشازمرگ لباس آخرت را به آنها بدهیم. بیاییم این زندگی را زندان نکنیم و از اینهمه نعمات الهی استفاده بکنیم و زندهبودن را قدر بدانیم و همینطور برای دیگران هم زندگی خوب و سعادتمندی را آرزو کنیم. پس ایکاش در مواقع تجلیل، مردم را تشویق به بودن و در کنار هم زیستن کنیم که عین صواب است.