آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
شتاب آمریکا در حملات به حوثی‌ها
کد خبر: 405851 | تاریخ مخابره: 1404 يکشنبه 31 فروردين - 08:38

سخن مدیرمسئول

شتاب آمریکا در حملات به حوثی‌ها

جهان هرگز از خود نپرسیده که به‌چه‌علت ابرقدرت‌ها مخیر هستند که به هرکجا خواستند بروند و برای به ‌زنجیر‌ کشیدن مردم به هر شیوه‌ای متوسل شوند و در برابر هیچ نهاد بین‌المللی وزیر مجموعه‌های دست‌ساز سازمان ملل متحد هم پاسخگو نباشند، آن‌وقت سخن از آزادی و حقوق بشر هم می‌زنند و بدین‌بهانه، گاهی از هویج استفاده می‌کنند و زمانی از چماق! و حتی با هویج هم در مواقع نیل به اهداف به‌عنوان یک چماق کوچک‌تر و با درد کمتر بهره می‌گیرند و متأسفانه و با صد افسوس، همین پنج قدرت برتر، توسط سازمان ملل متحد، قدرتی گرفته‌اند که هرگاه بخواهند؛ حتی در مسائلی که به شورای امنیت سازمان ملل متحد محول شده است، اگر تمام کشورها مصوبه‌ای بگذارند، اگر یک‌نفر از پنج ابرقدرتی که از حق وتو برخوردار است، موافق نباشد، به‌تنهایی می‌تواند حتی اگر تمام کشورهای جهان همگی رأی بر یک مورد در سازمان امنیت بدهند؛ اما دارنده حق وتو یعنی یکی از پنج ابرقدرت، آن‌را تائید نکند،‌ رأی و تصمیم تمام اعضا باطل می‌شود؛ یعنی روسیه، آمریکا، انگلیس، چین و فرانسه، مثلاً تخم دو زرده آورده‌اند و بر دیگران برتر هستند و بیچاره ملل جهان به سازمانی به این عریض و طویلی که حتی عضویت سالانه هم پرداخت می‌کنند، نمی‌توانند دل‌خوش بدارند؛ چون رأی این قبیل کشورها در‌برابر ابرقدرتان برابر با یک‌سی‌و‌پنجم هر صاحب حق وتو است. به‌ترتیب که اگر تعداد اعضای سازمان را 170 کشور بدانیم، حق هر رأی‌دهنده 35 مرتبه کمتر از هر عضو دارای حق وتو است و اینجاست که اصل سازمان ملل یعنی بزرگ‌ترین سازمان جهان را نباید خیلی جدی بنامیم و تا اعطای این اختیار ویژه به پنج ابرقدرت ادامه داشته باشد، نمی‌توان به آن دل بست؛ زیرا در سازمانی که وظیفه‌اش حمایت از اعضاست، مساوات و عدالت راهی ندارد. ممکن است خواننده عزیزی مصداق بی‌عدالتی را بخواهد که چون مثلاً آمریکا دوماه است، بی‌رحمانه به یک عده‌ای بی‌پناه به‌نام حوثی‌ها که بعضی‌هاشان درحالی‌که اسلحه بر دوش دارند، دراثر فقر کفش به پا ندارند و تنها جرم‌شان استقلال‌خواهی بوده که از صدهاسال‌پیش این‌کشور را دوتکه کرده‌اند؛ یعنی یمن را زورگویان جهانی نگذاشته‌اند یکپارچه شود و چون در بر این پاشنه می‌چرخد این قصه سردراز دارد. باید سوخت و ساخت و اگر زندگی بهتری می‌خواهند باید تسلیم زور شوند؛ یا ابرقدرتی دیگر به‌نام روسیه که با افکاری به‌جا‌مانده از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی باآن‌همه عظمت و کبکبه و دبدبه که نصف کشورهای جهان او را به‌عنوان رهبر یا رئیس برگزیده‌اند، به‌یک‌باره از درون متلاشی می‌شود و این ابرقدرت به بیش از 15 کشور کوچک تنزل وسعت و جمعیت یافته و به‌مرور عقاید متفاوت را می‌پذیرند که شماری از آنان کاملاً به جناح غرب متوسل می‌شوند؛ اما افکار مردم مستقر در روسیه تغییر پیدا نکرده و جمعیت آنان کمتر شده است؛ اما نشانه و روش اتحاد قبلی سست نشده؛ زیرا اینک همین روسیه در لباس ابرقدرت با سیلی از لشگر نظامی از هوا و دریا و زمین به اکرائین حمله کرده و حدود بیست‌درصد از اراضی این‌کشور را به اشغال درآورده و سازمان ملل متحد هم نتوانسته است بعد از سه‌سال آشتی و آرامش را به مردم اکرائین و حتی قسمت‌هایی از روسیه هدیه کند و همچنین چند‌میلیون آواره و در‌به‌در اکرائینی را به خانه‌هایشان برگرداند و سایه جنگ و موشک و بمباران را در این گوشه از جهان کم کند که اینک در خاورمیانه و در اروپا یعنی دو قسمت از جهان جنگ ادامه دارد. یا در شرق آسیا ابرقدرت چین کمونیست هروقت اراده کند از دریا و هوا و زمین به‌نام اینکه خود را مالک همه نژاد زرد، از ژاپن و کره گرفته تا چین تایپه و هنگ‌کنگ و تمام شرق آسیا، به‌بهانه نمایش قدرت، همه‌روزه، مانور می‌کند و چین تایپه را جزئی از خاک خود می‌داند و تهدیدات همچنان ادامه دارد؛ اما از سازمان ملل هم هیچ کاری ساخته نیست.

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه