کد خبر:
405891
| تاریخ مخابره:
1404 سهشنبه 9 ارديبهشت -
09:23
سخن مدیرمسئول
مدیریت بحران یا بحران مدیریت
متأسفانه و با صد افسوس، دگرباره، واقعهی ناگواری حادث شد و استانی از بین 30 استان کشور دچار انفجاری عظیم شد که عواقب آن بسیار ناگوارتر از وقوع آن است، اینکه بگوییم آمار کشتهها ساعتبهساعت فزونی میگیرد، مفقودین اضافه میشوند و برشمار مصدومین بهصورت لحظهای زیادتر میشود، بحث امروز این مقاله نیست، سخن از بیاحتیاطی و عدم دقت در نگهداری کالاهاییست که اشتعالزا و در حالت انفجاری هستند که بدینعلت دههانفر از کارکنان این مرکز مهم، حتماً بهعلت حضور در هنگام انفجار و نزدیکی در کنار مواد اشتعالزا جان خود را ازدستدادهاند و حتی تعدادی بهسرعت پودر شده و قابلشناسایی نیستند که ازنظر آماری ملقب به مفقودین شدهاند و بههمینعلت بیش از هزار نفر مصدوم درجه 1 و 2 و 3 حاصل این انفجار بوده است، در وضعیت فعلی هیچ کاری از دست هیچکسی ساخته نیست؛ اما چرا این واقعه باید انجام شود و یا اینکه بازهم بهسان همیشه موضوع را در تأسف و تشکیل مراسم ترحیم و تأسف و تأثر بیان کردن چه دردی از این مردم و بازماندگان آنان را دوا میکند و بازبگوییم قضا و قدر بوده است و بازهم راه فرار برای این بیدقتیها در قسمت بوده است خلاصه کنیم، آیا امکان فوقالعاده برای مصدومین صورت گرفته است تا خداینکرده، تعداد کشته از تعداد مصدومین زیادتر نشود؟ هرچه بود و هرچه باشد، اینواقعه نیز چون مصیبتهای قبلی به تاریخ میپیوندد و باز مصاحبه پشت مصاحبه و جلسات نشستنها و برخاستنها و اظهارنظرهای غیرحرفهای، فضای کشور را پر میکند و چون همیشه بعدازمدتی بهدست فراموشی سپرده میشود؛ اما کسی از خود نمیپرسد، چرا اینهمه مواد آتشزا و انفجاری باید درکنار هم و در فضای باز نگهداری شود؟ و از همه اینها که بگذریم، آیا از میان کارکنان این مرکز، کارشناس نبوده است که پیشبینی این نوع حوادث را کند؛ آنهم باوجود هزاران کارشناس کاردان در رشته شیمی که در کشور بیکار هستند، جذب این مرکز نشدهاند؟ بهر روی، اینک هدف از نوشتن این مقاله، شناخت مسئولین بیملاحظه که سستی و عدم دقت آنان باعثوبانی این تراژدی وحشتناک شدهاند و هزاران خانواده را داغدار کردهاند و میلیاردها و میلیارد هزینهای که در یک آن پودر شده و از بین رفته است و اما باز سخن از مدیریت بحران شده است که نمیدانم از کدام مدیریت و از کدامین بحران یاد میکنند؟ مگر در بارانهای کشوری، صدهابار شاهد و ناظر وقوع سیلاب و آسیبهای فراوان و تخریب و مرگومیر نبودهایم که پس از حدوث آن جلسات متعدد، مدیریت بحران تشکیل دادهشده و تازه به فکر حل مشکل میافتند، این چه نوع از مدیریت است که برای قبل از بحران اندیشه نمیکنند، یا اینکه تدبیر میکنند و در تمام شهرهای کشور مدیریت بحران تشکیلشده است و ریاست کل آن برعهده استانداران و فرمانداران سپردهشده که باوجود پیشبینی وقوع سیل و زلزله و بلیات آسمانی میکنند؛ اما درمان قبل از وقوع را نمیشناسد و همیشه عادت کردهایم پس از حادثه جلسات مدیریت بحران تشکیل بدهیم. آیا مردم حق ندارند از مسئولین بپرسند که بحران در مدیریت است یا مدیریت بحران، تاکنون نقش غیرقابلانکار داشتهاند؟ و ایکاش مدیریتهای بحران اسمی نباشد و مدیریت علمی بحران در تمام زمینهها داشته باشیم تا در مواقع بحرانی، کارایی ویژهای برای جلوگیری و بهاصطلاح علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.