کد خبر:
405910
| تاریخ مخابره:
1404 دوشنبه 15 ارديبهشت -
06:17
درگفتوگو با «مهسا رودگر» مطرح شد؛
جایگاه خاص گروههای کُر در نمایش و موسیقی
امین کردبچه چنگی
همزمان با اردیبهشتماه دلانگیز، شهرستان ورامین، میزبان یک رویداد فرهنگیوهنری شده است؛ نمایش ملودرام «شبی که باد در شاخهایم پیچید» بهقلم روحالله سمیع و بهکارگردانی علیرضا تاجیک به صحنه رفته و تا پانزدهم اینماه، در فرهنگسرای رازی اینشهر، پذیرای علاقهمندان است. درایناثر که داستانی عاشقانه را روایت میکند، جمعی از هنرمندان توانمند ایفای نقش کردهاند؛ ازجمله علیرضا تاجیک، حسین کاظمی، صادق فخاری، زینب عادلفر، یگانه خالقی، نازنین رمضانی، فاطمه اردستانی و نازنین بشیری. همچنین، بُعد موسیقایی این نمایش نیز با حضور نوازندگان چیرهدستی نظیر علی تاجیک، امیر سهرابیخواه، عرشیا خلیلی، پارسا فروزش و علیرضا ابوالحسنی، حالوهوایی ویژه دارد. صدای گرم علیرضا درویش بهعنوان خواننده؛ و نوای دلنشین گروه کرال، بهسرپرستی یکی از اعضای بااستعداد اینگروه؛ مهسا رودگر، بههمراهی شقایق فکور، دیگر بخشهای هنری این اثر را تشکیل میدهند. با «مهسا رودگر»؛ از اعضای گروه کرال این نمایش، گفتوگو کردهایم تا با دیدگاهها، تجربیات و احساسات او پیرامون این اثر و همچنین دغدغههای فعالیت هنری در شهرستان ورامین آشنا شویم.
«مهسا رودگر» متولد سال ۱۳۸۰ است. او درباره سوابق هنریاش گفت: «هنرجو و نوازنده ساز دف هستم و مفتخر به شاگردی نزد زندهیاد استاد حاتم لایق بودهام. همچنین عضوی فعال و خواننده سوپرانو در گروه کرال شباهنگ بهسرپرستی استاد گرانقدر محمود درویشی هستم». او پیرامون تجربهاش درهمکاریبا گروه نمایش «شبی که باد در شاخهایم پیچید»، این همراهی را تجربهای بدیع و متفاوت برای خود خواند و اظهار داشت: «حضور خواننده و نوازندگانی که همگی بامهارت و استادی کنار گروه تلاش میکنند، جلوهای خاص به نمایش بخشیده و بر زیبایی این روایت عاشقانه افزودهاند». او بااشارهبهاینکه هنر موسیقیاش مکمل هنر نمایش است، همنشینی این دو هنر را همواره جذاب و دلنشین دانست و با ابراز علاقه وافر بهتماشای کنسرتتئاترها، گفت: «سعی ما در اجرای شبی که باد در شاخهایم پیچید براینبودهکه از ظرفیتهای غنی موسیقی موجود در شهرستان بهره گرفته و در هر پرده از نمایش، موسیقی در خدمت فضاسازی مناسب برای رویدادها و دیالوگهای بازیگران قرار گیرد». او در ارزیابی جایگاه گروههای کر در عرصه هنرنمایش و موسیقی تابهامروز، اینگروهها را واجد جایگاهی ویژه و قابلتوجه خواند و بااشارهبه حضور چشمگیر آنها در کنسرتها، جشنوارههای معتبر موسیقی و تولیدات نوین هنری، تصریح کرد: «امروزه، در ژانرهای گوناگون موسیقی؛ ازجمله پاپ، راک و حتی موسیقی فیلم نیز گروههای کر بهعنوان عنصری تکمیلکننده یا برجستهکننده احساس و حال اثر، بهکار میروند». این هنرمند افزود: «علاوهبراین؛ گروههای کر در هنرنمایشهای مدرن، تئاترها و حتی در صنعت سینما، بهعنوان ابزاری قدرتمند برای انتقال احساسات عمیق و ایجاد تأثیرات عاطفی ژرف بر مخاطب، نقشی بسزا ایفا میکنند». او درباره چگونگی مراقبت از صدایش، گفت که دراینروند، مجموعهای از اقدامات؛ ازجمله گرمکردن دقیق صدا با تمرینات متنوع وارمآپ پیش از آغاز خوانندگی، نوشیدن منظم آب بهمنظور حفظ رطوبت تارهای صوتی، پرهیز از فریادزدن و صحبتکردن با صدای بلند، اختصاصدادن زمان کافی برای استراحتدادن به صدا و بهرهگیری از تنفس صحیح و عمیق دیافراگمی، بسیار حائزاهمیت است. «رودگر» درباره میزان تأثیرپذیریاش از داستانها و روایتهای موجود در متون نمایشی هنگام اجرا، با یادآوری تجربه شخصی خود درمواجههبا متن «شبی که باد در شاخهایم پیچید»، روایت غمانگیز آنرا بهقدری زیبا و تأثیرگذار توصیف کرد که او را به خواندن مجدد و بیدرنگ آن واداشت و افزود: «بیشک، هنگامیکه این روایت دلنشین که بهخودیخود از زیبایی و شاعرانگی خاصی برخوردار است، توسط گروه توانمندی از بازیگران بهاجرا درآید، احساسات مخاطب را بهشکلی عمیقتر برمیانگیزد». این همخوان باسابقه گروههای کرال افزود: «حال تصور کنید که نوای موسیقی نیز همگام با افکار و احساسات تماشاگران شود؛ صدای تار و آواز در لحظات عاشقانه، نغمه گیتار در موقعیتهای حساس و خاص، سوزوگداز ویولن در صحنههای گریه و شیون و ضربههای ریتمیک کاخن در اوج هیجان قصه، دستدردستهم مخاطب را در فرازونشیبهای داستان همراهی میکنند». او بابیاناینکه درک ژرف و عمیق یک روایت عاشقانه، نوعی دلدادگیست، تأکید کرد: «عدمدرک عشق بزرگترین مانع و اختلال دراینمسیر است». او درخصوص چالشها و دشواریهای پیشروی گروههای نمایشی فعال در شهرستانهایی مانند «ورامین»، ضمن قدردانی از زحمات مسئولین محلی، نبود امکانات کافی و عدمحمایت لازم را از مشکلات اساسی برای آغاز و ادامه فعالیت اینگروهها عنوان کرد و با ارائه مثالهایی از وضعیت نامناسب مکانهای تمرین و اجرا، گفت: «این فضاها غالباً از تجهیزات اولیهای همچون سیستمهای صدابرداری و نورپردازی مناسب بیبهرهاند و هماهنگی برای تأمین امکانات ضروری و بسیاری از امور دیگر، بار مسئولیت و مشغله هنرمندان و سرپرستان گروهها را بهمراتب سنگینتر میسازد». او درپاسخبهاینکه چه عواملی با وجود تمام دشواریهای عرصه فعالیت هنری، او را همواره دراینمسیر استوار و پابرجای نگاه میدارد؟ تمام دلایل آنرا در «عشق و امید» خلاصه کرد و گفت: «من با اعتقاد راسخ به اینکه جهان با هنر به مکانی زیباتر برای زندگی تبدیل میشود، مطمئنم هنر به انسان کمک میکند تا فردی بهتر باشد، بهتر زندگی کند و نام نیک خود را جاودانه سازد و سرانجام، دفتر زندگیاش بهشکلی زیباتر بهپایان رسد». او درخصوص رویکرد خویش در برقراری ارتباط با دانشآموزان در محیط مدرسه و نحوه معرفیاش به آنان بهعنوان یک هنرمند، بااشارهبه بهرهگیری از هنر؛ بهویژه موسیقی و نمایش، بهعنوان ابزاری مکمل برای افزایش اثربخشی تدریس در کلاس، گفت: «تاحدزیادی توانستهام دانشآموزان خود را به هنر علاقهمند و تشویق کنم و همواره این بیت شعر پرمعنای فرزند هنر باش نه فرزند پدر/ فرزند هنر زنده کند نام پدر ... را سرلوحه آموزشهای کلاسی خود قرار دادهام». این آموزگار آموزشوپرورش، باتأکیدبر اهمیت هنر در انتقال مفاهیم در تدریسش، افزود: «ازطریق زبان هنر میتوان بهشیوهای مؤثرتر با آنان ارتباط برقرار کرد و دیدگاههای صحیحتری را در ذهن آنان نهادینه ساخت». این هنرمند درخصوص تأثیر فعالیتهای هنری جانبی بر نوع ارتباطش با دانشآموزان، این تأثیر را مثبت ارزیابی کرد و گفت: «این فعالیتها بهمراتب کمکم کردهاند تا در کنترل و هدایت دانشآموزان عملکرد بهتری داشته باشم». او درباره میزان تمایل و گرایش نسل جدید که هدایت آنان را در مدرسه برعهده دارد، بهانتخاب داوطلبانه فعالیتهای هنری، حوزه هنر را از معدود زمینههایی دانسته که دانشآموزان با رغبت و اشتیاق در آن بهصورت داوطلبانه مشارکت میکنند؛ و افزود: «بهاعتقاد من؛ دانشآموزان با حضور دراینعرصهها احساس لذت و رضایت میکنند و همچنین مهارتهایی ارزشمند کسب میکنند که چهبسا در آینده بتوانند از این مهارتها برای کسبدرآمد نیز بهره ببرند». او درباره تأثیر رسانهها در شناسایی و پرورش استعدادهای هنری دانشآموزان، این تأثیر را عمیق و ویژه خواند و بااشارهبهاینکه رسانهها بخش قابلتوجهی از سلیقه و نگرش دانشآموزان را شکل میدهند، تأکید کرد: «نمیتوان از نقش بیبدیل رسانهها و شبکههای اجتماعی بر دانشآموزان چشم پوشید». او باتأکیدبراینکه این تأثیرپذیری میتواند دانشآموزان را در مسیر شکوفایی استعدادهایشان یاری رساند یا خدایناکرده دلسرد و منصرف کند، گفت: «ازاینرو، شایسته است از رسانههای مناسب و هدفمند استفاده شود تا مسیر زندگی دانشآموزان بهسوی اهداف والاتر و نتایج بهتر منتهی شود». این هنرمند جوان درپاسخبهاینکه آیا تاکنون با محدودیتهایی که برای فعالیتهای موسیقی بانوان وجود دارد، مواجه شدهاید؟ گفت که وجود برخی محدودیتها را تأیید میکنم؛ اما همچنان معتقدم که این محدودیتها، بهگونهای نیست که مانع انجام فعالیتهای هنری شود. «رودگر» باتأکیدبر تلاش مستمر خود برای انتخاب و انجام فعالیتهای هنری بهنحویکه با قوانین و مقررات موجود مغایرتی نداشته باشد، افزود: «تمام تلاش من براینبودهکه فعالیتهای خود را بهگونهای برگزینم و اجرا کنم که با موازین قانونی و عرف جامعه همخوانی داشته باشد». این هنرمند درپاسخبهاینکه بهنظر او هنر مسیر است یا مقصد؟ گفت: «قاطعانه هنر را یک مسیر؛ و زندگی را به سفری پرفرازونشیب مانند میدانم که از نقطهای آغاز و به نقطهای دیگر یا حتی به همان نقطه اول ختم میشود و تمام اتفاقات و تجربیات ارزشمند طیِ همین مسیر رقم میخورند». او باتأکیدبر نقش راهنمای هنر دراینسفر پرماجرا، افزود: «هنر به انسان، شیوه صحیحپیمودن راه را میآموزد؛ در وهله اول و ازهمهمهمتر، او را به حرکت و پویایی وامیدارد و سپس درطول مسیر، نیازهای روحی و معنوی او را برآورده میسازد، در زمان مناسب او را به خواب میبَرد، بیدار میکند و تیمار میدهد و درنهایت، دنیا با وجود هنر، به مکانی بهمراتب بهتر و دلنشینتر برای زیستن تبدیل میشود». او در سخن پایانی این گفتوگوی صمیمانه، تنها توصیه خود به تمام افراد را آموختن هنر دانسته و گفت: «بهباور من؛ هنر به انسان، این توانایی شگرف را میبخشد که دنیای درون خود را بهشکلی عمیقتر درک و آنرا بهزبانی رسا و قابلفهم برای دیگران بیان کند». او باتأکیدبراینکه ازطریق هنر، هر فرد قادر خواهد بود تا احساسات، اندیشهها و تجربیات منحصربهفرد خود را در قالبهای گوناگونی همچون نقاشی، موسیقی، شعر یا تئاتر بهنمایش گذارد، یادآور شد: «دراینفرآیند خلاقانه، انسان نهتنها خود را بهتر میشناسد؛ بلکه ارتباطی عمیقتر و معنادارتر با سایر افراد جامعه برقرار میکند». این هنرمند افزود: «هنر میتواند مرزهای ظاهری فرهنگی و زبانی را درنوردد و به همگان این حقیقت مهم را یادآوری کند که انسانها در بسیاری از جنبههای اساسی و بنیادین، به یکدیگر شباهت دارند».