کد خبر:
406689
| تاریخ مخابره:
1404 يکشنبه 16 آذر -
00:13
معیارهای ایران برای یک مذاکره واقعی
«کدام میز مذاکره؟» یکی از صریحترین پاسخهای تهران به دعوتهای مکرر مذاکراتی ازسوی غرب است؛ پاسخی مبتنیبر تفکری منطقی و تجربهای نهچندان قدیمی از روند مذاکره با غرب؛ روندیکه در آن نه اعتمادی به تثبیت صلح درطول مدت مذاکره است و نه اعتباری به قرارها و قراردادهای پسازآن. بهگزارش لیلا واحدی (ایرنا)؛ سالهاست که میان ایران و کشورهای اروپایی و آمریکا، رسیدن به نگاه و زبان مشترک درباره مفاهیم مطرح در روابط به یکی از دشوارترین و چالشیترین کارها در نظام بینالملل تبدیل شده و گاهی برای رسیدن به حداقلی از اشتراکنظر ماهها و سالها گفتوگو شده است و میانجیگران بسیاری میان پایتختهای مختلف دررفتوآمد بودهاند. ایندور تسلسل اینبار هم میان تهران با اروپا و آمریکا تکرار شده و میان آنچه جمهوری اسلامی ایران از مفهوم مذاکره میداند و میخواهد با آنچه در تریبونهای مقامات غربی از اینموضوع مطرح میشود؛ فرسنگها فاصله انداخته است. فرانسه از ایران مذاکره میخواهد اما نه با خود و نه حتی با دو کشور دیگر حاضر در برجام یعنی انگلیس و آلمان؛ که با آمریکا. مطالبه واشنگتن هم چیزی جز تسلیم بیقیدوشرط نیست. این هر دو هرچه باشد در عرف و قواعد و قوانین بینالملل «مذاکره» تعریف نمیشود. با هربار دعوت، تشویق و حتی تهدید ایران برای حضور در پای میز مذاکرات، پرسشها درباره مختصات آن، میزان جدیت طرفها، میانجیگران و حتی مکانهای این مذاکرات به کانون اصلی گمانهزنیهای رسانهای و پرسشهای جامعه و خبرنگاران تبدیل میشود. طی روزهای پس از سفر وزیر امور خارجه ایران به فرانسه و گفتوگو با همتای فرانسوی خود و بهویژه پس از تأکید پاریس برای ضرورت حضور تهران در میز مذاکرات، پرسشهای اشارهشده شدت گرفت. چنین مضمونی در گفتوگوی «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه با همتای ژاپنی هم مطرح شد و رئیس دستگاه دیپلماسی باردیگر تأکید کرد؛ نه ایران که «این امریکاست که باید با جلب اعتماد ایران به دیپلماسی بازگردد».
عراقچی اصول و مواضع ایران را در قبال هرنوع دعوت به مذاکرهای از تریبونهای مختلف بهصورت شفاف اعلام کرده است؛ بااینمضمونکه: ۱. باب مذاکره و میانجیگری همیشه باز است و این امکان در هر زمان وجود دارد، مشروطبرآنکه قواعد رعایت شود. ۲. اصل نخست دیپلماسی و مذاکره ایناستکه دو طرف با نیت واقعی برای تبادل منصفانه و برابر به میز مذاکره بیایند؛ اما اگر هدف یکی از طرفین تحمیل خواستههای خود باشد، چنین مذاکرهای شکل نمیگیرد و ثمری ندارد. ۳. علت اصلی مشکل در روابط ایران و آمریکا که مانع آغاز مذاکرات درحالحاضر است، رویکرد آمریکا مبتنیبر تحمیل خواستهها و زیادهخواهیهای آن است. ۴. اگر طرف آمریکایی آمادگی خود را برای یک توافق عادلانه و متوازن، مبتنیبر منافع متقابل نشان دهد، جمهوری اسلامی ایران قطعاً موضوع را بررسی خواهد کرد. ما هیچگاه میز مذاکره را ترک نکردهایم، زیرا دیپلماسی جزئی اصیل از رویکرد و اصول ما است. این گزارهها گرچه بدیهی بوده و بارها ازسوی مقامات ایران موردتأکید قرار گرفته اما گویی غرب از تکرار لفظ مذاکره هدفی جز مفهوم آن درنظر دارد. ازآنروست که «اسماعیل بقائی» سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری خود و درپاسخبه پرسشهای متنوع مذاکراتی یکی از صریحترین مواضع خود را اتخاذ و توضیح داد: تکرار یک گزاره مبنیبراینکه «ما آمادهایم برای مذاکره» تغییری در واقعیت امر که طرفهای مقابل برای مذاکره آماده نیستند، نمیدهد. آمادهبودن برای مذاکره یااینکه شما ازیکطرف بخواهید «به میز مذاکره برگردد» این سؤال را ایجاد میکند که به کدام میز بازگردیم؟ بقائی در امتداد تائیدات وزیر امور خارجه، مذاکره معنادار را بهرسمیتشناسی حقوق و نگرانیهای یکدیگر تعریف و باردیگر خاطرنشان کرد که اقدامات تقابلی همیشه مانع اصلی در پیشبرد مذاکرات بوده است. اقدام تقابلی را ما انجام ندادیم؛ طرفهای اروپایی بودند که هم در شورای امنیت سازمان ملل متحد و هم در شورای حکام آژانس، با طرح پیشنویس قطعنامههایی، مسیر معمول و مسیر مذاکراتی را با بنبست مواجه کردند. نگاه صریح و شفاف ایران به امر مذاکره که از تریبونهای متعدد ابراز و اعلام میشود نشان میدهد که چرا از دیدگاه ایران سفر به پاریس و دیدار با وزیر امور خارجه فرانسه مذاکره بهمعنای دقیق آن محسوب نمیشود. عراقچی درتوضیح این ابهام متذکر شد که گفتوگو قطعاً با مذاکره تفاوت دارد و من باید براینموضوع تأکید کنم. ما با بسیاری از کشورها بهطورمرتب گفتوگو داریم، اما مذاکره زمانی است که در یک موضوع مشخص، دو طرف برای رسیدن به یک هدف مشخص وارد گفتوگو میشوند. ما اکنون با اروپاییها مذاکره نداریم، اما زمینههای ایجاد یک مذاکره و گفتوگوهای مؤثر را ارزیابی میکنیم. سخنگوی وزارت امور خارجه هم ضمن تأکید بر اینموضع دستگاه دیپلماسی گفت: اینکه با یک کشوری ما گفتوگویی داشته باشیم، بهاینمعنانیستکه مسیر مذاکراتی شروع شده است. گفتوگو بخش لاینفک دیپلماسی است. ما با کشورهای اروپایی رابطه دیپلماتیک داریم، همیشه از گفتوگو و تبادلنظر استقبال کردیم، فکر میکنیم اینکار ویژه اساسی دستگاه دیپلماسی است و از مجرای همین رفتوآمدها و گفتوگوها حتماً ممکن است مسیرهایی هم باز بشود. مجموع واکنشهای تهران به پرچم مذاکرهای که ازسوی غرب برداشته شده است، نشان میدهد که برای تهران گرچه مذاکره و رسیدن به توافقی عادلانه یکی از اهداف غیرقابلانکار سیاست خارجی است اما نشانهای مشهود از عزم طرف مقابل برای آغاز مذاکرهای واقعی وجود ندارد که حتی نبود نشانهها از وجود آنها ملموستر است. اروپا در مقطع فعلی در شرایطی عجیب به سر میبرد، ازآنرو که فرصتهای دیپلماتیک خود با تهران را بهاصرار آمریکا تخریب و سپس واشنگتن را طرفحساب روندهای دیپلماتیک معرفی میکند و بهتعبیر بقائی «هروقت صحبت از میز میشود، اروپا اشاره میکند که بروید با آمریکا صحبت کنید». پرسش عقلانی و منطقی و البته منصفانه ایران از فرانسه و دیگر کشورهای دعوتکننده به مذاکره ایناستکه اگر این دعوتها برای آمریکاست؛ چرا از زبان آنها بیان میشود و اگر منظور، مذاکره با آنهاست چرا از ضرورت گفتوگو با آمریکا بهعنوان پیششرط هر اقدام دیپلماتیکی سخن میگویند. ازسویدیگر اینموضع نهچندان مستقل ازسوی آنها خود بهترین گواه منطق ایران برای عدمحضور در روند سراب مذاکرات است. شواهد، اظهارات شفاف و سیگنالهای پیدا و پنهان در ماههای اخیر، از تمام داستان دیپلماسی میان ایران و غرب تنها یکفصل را برجسته میکند و آن خواستههای ایالاتمتحده از ایران است. خواستههایی که پیش از ورود به هرنوع گفتوگویی اعلام و بر آن اصرار میشود درعمل آغاز هرنوع فرایند مذاکره محور را مسدود میسازد و اینکه از ایران خواسته میشود گام دراینمسیر مسدود گذارد، از خواستههای عجیب دولتهای غربی است. ایران هنوز از یاد نبرده است که مسیر پیشین گفتوگو با آمریکا (که از ابتدا هم مسدود نبود) با بمبارانهای رژیم اسرائیل مسدود شد پس نکویی این سالی که واشنگتن وعده میدهد از بهار خواستههایش پیداست. مجموع تجارب مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای غربی بهخوبی این گزاره را برای تهران روشن ساخته است که واشنگتن و کشورهای اروپایی در مقطع زمانی کنونی مذاکره را نه برای رسیدن به یک راهحل که بهاصطلاح برای خالینبودن عریضه و رفع مسئولیت تکرار میکنند که اگر چنین نبود، رسیدن به یک چارچوب و آغاز گفتوگو و تثبیت شرایط برای مذاکره و حتی توافق امکانپذیر و قابلاجرا بود. میان ایران و غرب آنچه اجازه پیشرفت محسوس دیپلماسی را نمیدهد؛ نه نیاز به نشستن پشت میز مذاکرات که نیاز به پذیرش شماری از واقعیات محسوس در روابط با ایران است. این واقعیات را شاید بتوان با یک فرمول ساده نزدیکی گامبهگام قالببندی کرد. فرمولی که تهران از همان ابتدا در دستورکار خود قرار داده است. وزیر خارجه ایران در میانه جنگ ۱۲ روزه دعوت به مذاکره با اروپا میشود و اینرا گامی درست برای کاهش تنش دانسته و میپذیرد و راهی ژنو شد تا با همتایان خود از فرانسه، آلمان و انگلیس و نیز مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار کرده و گام برداشتهشده ازسوی آنها را پاسخ دهد. ایران پس از پایان جنگ و بهرغم تمام بیقانونیهایی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره تأسیسات هستهای ایران صورت داده بود؛ پذیرفت که در قالب توافق قاهره به چارچوب تازهای برای همکاری با این نهاد دست یابد. تهران مابهازای گام برداشتهشده ازسوی خود را متوقفسازی اسنپبک اعلام کرد اما اینگام ازسوی اروپا برداشته نشد و بهاینترتیب تهران هم یکگام به عقب برداشت و تصریح کرد که توافق قاهره دیگر امکان اجرا ندارد. عقبگرد تازه تروئیکای اروپا و تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی سبب شد که تهران ایناقدام را بهنوعی تشدید تخاصم ازسوی تروئیکا و آمریکا دانسته و بهاینترتیب مسیر برداشتن درهرنوع گام تازهای ازسوی ایران دشوارتر از همیشه شود. ایران در همین چندماهگذشته شیوه درست رسیدن به یک چارچوب مذاکراتی را نه در ادعا و سخن که درعمل به اروپا و آمریکا نشان داد و مشخص کرد که طرف مقابل برای رسیدن به هر توافقی نیاز به برداشتن گامهایی منطقی و بهدوراز زیادهخواهی است. گام بعدی برمبنای همین منطق باید ازسوی غرب برداشته شود و اینگام نه جملات تأکیدی و دستوری پیرامون «ضرورت حضور ایران در مذاکره» که پذیرش حقوق ایران است.