تحقق حماسه انتخابات؛ «یک» و بینهایت صفرها
آنهاکه مایلاند بدون خشونتِ فرایندهای جامعه ماقبل قانونگرای ایرانزمین، وارد مرحله قانونگرایی شود، هیچ چارهای ندارند جزآنکه موازنهسازی را ازطریق صندوق رأی دنبال کنند؛ با همه ضعفها و نقایصی که دارد. خارج از این میدان، صفرهای بیشمار شکل میگیرد بدون تأثیرگذاری لازم؛ اما میدان انتخابات، حاصل دستاورد میثاق ملی و شمارهیک است که درکنارآن هر صفر، بهعنوان شهروند، مفهوم صفر را دچار تحول میکند. بهعبارتدیگر، «یک» در کنارش بینهایت صفرها، مفهوم صفر از فقر در مشارکت و رقابت، به سرمایهای پربار برای حاکمیت ملت بر سرنوشت خود، در پیچ تاریخی حاضر رقم میزند. ازاینمنظر، اندیشمندان علوم سیاسی درباره تحریم انتخابات توسط رادیکالها معتقدند که تحریمها دلیل بر ضعف مخالفان و مهمترازآن، تحریمها غالباً بهمعنای ازدستدادن فرصتهاست. تحریمها انتخاب راه خروج از صحنه بوده بهجایآنکه صدایی بهحق بلند شود. ازاینرو، نحیف نگاهداشتن عقل بررسی و ارزیاب توسط حوزه عمومی، افکار عمومی و نهادهای مدنی، نتیجه قطعی تحریم است. اینوضعیت زمانی تشدید میشود که ازمنظر رادیکالها، تندروها و براندازان، اهداف یا تکیه به منبع مشروعیتساز، عمده شده و بهجای بررسی نظم و روال مینشیند که اصلاح آن امری درازمدت و سخت و دشوار است. بیدلیل نیست که هریک از آنان براساس مبانی نظری لنینیسم، در تفسیر عنصر پیشتاز در تحولات اشتراکنظر دارند. رادیکالها با تصور پیشتازی در اصلاحات، خواهان تشکیل هسته سخت قدرت هستند تا اصلاحات به سامان برسد. نخبگان مذهبی تندرو نیز مرحله کنونی را مرحله خلوص و خالصسازی انقلاب اسلامی میدانند که با انتخابات ۱۴۰۰ باید تحقق یابد. آنان نیز مأموریت خود را انجام رسالتی چنین سترگ میدانند. براندازان نیز خود را راه و آرمان نهایی خلق و تودهها تلقی کرده و خود را تبلور خواست ملت میدانند. آنان بعد از آغاز جنگ داخلی در سال ۶۰، همواره نظریه انقلاب نوین و سقوط نظام تا یکسالدیگر را به هواداران خود تلقین کردهاند. همزمانی رشد تندروی در هر سه حوزه، تیغ دودمی را تشکیل داده که مشی میانهروی اتخاذشده از سال ۷۶ و بهویژه سال ۹۲ که میانهروهای اصولگرا و اصلاحطلب به مشی واحدی در انتخابات ریاستجمهوری دست یافتند، به مسلخ برد. سازوکار رأیندادن و عدممشارکت، انفعال است؛ اما سازوکار مشارکت با هر سطحی از رقابت، به ایجاد آگاهی روزافزون از میزان اجحاف و تلاش برای موازنهسازی و تأمین عدالت منتهی میشود. بیتردید راهحل تحریم با هریک از سنت تغییر مسالمتآمیز که نیازمند آگاهی و افراد رشید است، منافات دارد. سنت تغییر مسالمتآمیز و تدریجی، از دو شکل خارج نیست؛ جابهجایی و تغییر شکل که در هردو؛ چه رقابت میان میانهروها و اصلاحطلبان با جناح مقابل و چه وحدت اصلاحطلبان و میانهروها با میانهروهای الیت درون حاکمیت، دررقابتبا تندروها، با حضور در پای صندوق رأی، با هدف تقویت جامعه مدنی و تحول تدریجی و مسالمتآمیز تحقق مییابد. ایجاد روال یادشده در ایران، قدرت هاضمه فکری نیروهای خواهان تغییر براساس منافع مردم را سامان میدهد. ازاینرو، مردم با تشکلیابی و ایجاد نظم نوین مبتنیبر تغییر روالها که درصورت وجود تئوری و اراده کافی برای پرکردن شکاف عظیم میان تئوری و عمل، قادر خواهند بود برای حفظ منافع ملی، ضمن تشخیص درست، به کادر مناسب تغییر رأی داده و مطالبات معقولی برای ساماندادن به امور با رأی خود مطرح کنند. ازاینمنظر، تشخیص مردم در رأی به کسانیکه بتوانند معضلات تاریخی ایران را تعیین کرده و آنرا حل کنند، حیاتیست. این معضلات تاریخی در درجه نخست شامل حال برجام میشود. برجام تلاش کرد تحریمهای «ریچارد نفیو» را از میان بردارد؛ زیرا اساساً تحریم چه در حوزه داخلی و چه بینالمللی، تقویت تندروی و تضعیف میانهروی و رشد و توسعه را بههمراه دارد. نفیو یک فرآیند ششمرحلهای از ایجاد نظام تحریم و اعمال آن در چهارچوب بهستوهآوردن ایرانیان و وادارسازی آنان به ورود به کف خیابان علیه حکومت مرکزی تدارک دیده بود. «تابستان داغ ترامپ» چنین دامی برای کشور پهن کرده بود. نفیو؛ ازجمله ایجاد راهبردی دقیق و روشمند و دارای بازدهی برای افزایش تدریجی فشار بر نقاطی که میزان آسیبپذیری در آن بسیاربالاست تدارک دیده بود. پیشازاین، «جورج فراست کنان» (سیاستمدار، دانشمند و مورخ آمریکا) با تز مشهورش برای بهستوهآوردن مردم اتحاد جماهیر شوروی، با هدف مهار این کشور طی جنگ سرد که منتهی به فروپاشی آن شد، مهندسی فشار و تحریم را بهعمل آورده بود. یکی از مسئولان سابق دولت روحانی، تنها شخصیست که میتواند راوی حفظ یکپارچگی جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از ایجاد تابستان داغ باشد. او هنوز از مکانیسمهای اتخاذشده برای مقاومت در برابر تحریمهای کمرشکن خزانهداری آمریکا سخنی آنگونه که بایدوشاید مطرح نکرده است. علاوهبراین، در برابر تحریمها، گروه زبده و ماهری نیاز است که ضمن پیشبردن مذاکرات برجامی، در ابتدا و ادامه آن، قادر باشد با تأمین حداکثری منافع جمهوری اسلامی ایران، راه فروش نفت و بازگشت درآمد حاصلازآن و امکان ایجاد ارتباط تجاری میان ایران و شرکای استراتژیکش؛ یعنی روسیه و چین را باز کند. بدون برجام، تحریمها مانع از آن هستند که ایران بتواند ارتباط استراتژیک و راهبردی در حوزه مالی، تجاری و اقتصادی با متحدان خود برقرار کند. نیز؛ تحقق حکمرانی خوب با مقیاس محلی، کوچکسازی اندازه دولت، توجه به رشد جنگ آب در مناطق کمآب ایران، مهاجرت مغزها، نقدینگی بیش از ۳۰۰۰هزارمیلیاردتومانی و کسر بودجه دولت، از دیگر مواردیست که تأمل مردم در آن، میتواند بهانتخاب رئیسجمهوری شود که قادر است از متخصصان در حوزههای مختلف برای سامانبخشیدن به نابسامانیها اقدام کند. از دیگر موارد بسیارمهم، فقدان نهادینهسازی محاسبه و تصمیمسازی طبق هزینه و فایدهکردن سیاستها در داخل و خارجازکشور است. بهنظر میرسد صاحبان اندیشههای بسته، قادر نیستند ضمن افقگشایی؛ بهویژه در حوزه سرمایههای انسانی، سازوکار لازم را در حل معضلات ملی با دعوت به مشارکت کادر تراز حل بحران، به صحنه دعوت کنند؛ مثلاً درصورت ایجاد فیلترینگ گسترده در اینترنت؛ اصل نوآوری به اغما رفته، صاحبان مغز اینبار در افزایش تولید ناخالص ملی کشورهای مهاجرپذیر نقشهای بیشتری برعهده خواهند گرفت و از حوزه اندیشهورزی و نوآوری همهجانبه ایران، جز برهوت و زمینی سوخته، چیزی دیگر باقی نمیماند؛ موضوعی که برای امنیت و منافع ملی، مخاطرات بیشماری بههمراه دارد. نباید فراموش کرد که رهبری قوه مجریه نیازمند آننیستکه در همه حوزههای علمی مربوط به بخشهای سیاست، فرهنگ، جامعه و اقتصاد، علامه دهر باشد؛ بلکه باتوجهبه فساد گسترده، حتماً ضروریست درک درستی از فسادزدایی با هماهنگی میان قوای کشور و بهویژه در حوزه اقتصادی داشته تا با راهبری همه نیروها، منافع مردم در حوزه اشتغال، افزایش میزان بهرهوری نیروی کار، چابکسازی حوزه بوروکراسی، مالیاتستانی از اقشار ممتاز اقتصادی و قطع رانتهای اطلاعاتی ناشی از روابط و مناسبات حامی پیرو و بهجای توزیع فقر، ثروتمندسازی معنوی و مادی مردم و تحقق روابط مقتدرانه با کشورهای همسایه و نظام بینالملل را تأمین کند. ازاینروستکه گفته میشود حضورنیافتن در پای صندوق رأی، میتواند همه آنچه لازم است را به تعلیق برده و شرایط را برای تحقق عدالت اجتماعی برای فرودستان و زحمتکشان و آزادی اندیشه و عمل برای روشنفکران بیشازگذشته دشوار سازد. ازمنظری دیگر، این حضور گسترده مردم است که میتواند اقلیت را ناظر قدرتمندی بر عملکرد اکثریت کرده و ضامن توسعه همهجانبه و متوازن باشد.
فروزان آصف نخعی/ ایرنا