• شماره 2287 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۵ مرداد

سخن مدیرمسئول

طالبان در راه است

علی‌اکبر بهبهانی

عجب روزگار غریبی‌ست. ظاهراً بعضی‌ها زندگی را دوره‌ای تسلسلی می‌دانند یا ازنظر گیاهی و نظایر آن به چرخه زندگی معتقدند؛ درنتیجه در تاریخ ملت‌ها نیز چنین پندار و باوری حاکم است و ما هم خواسته یا ناخواسته معادلات ممکن و غیرممکن اطرافمان را باید بپذیریم. به‌راستی چرا در جهان سوم، کشوری مانند افغانستان، با چنان پیشینه آبرومند و قوی، باید دستخوش امیال و نقشه‌های ابرقدرتان باشد که در هر زمان، نسخه موردنظرشان را برای این کشور پیچیده و به خورد اهالی آن می‌دهند؟! اگر به گذشته افغانستان ناخنک بزنیم، پس از سقوط ظاهرشاه؛ پادشاه آن کشور و جایگزینی حکومت جمهوری به‌جای آن، مردم نجیب و مسلمان این کشور، مجبور شده‌اند هر‌روز به رنگی دربیایند و هر‌زمان نوعی از حکومت را در کشورشان شاهد باشند. به‌هرروی وقتی اتحاد جماهیر شوروی با نفوذ از‌طریق تاجیکستان و با پیاده‌کردن ارتش سرخ خود در افغانستان، مبادرت به ایجاد حزب پرچم کردند، مخالفین این یورش شوروی، سال‌های بسیاری را در خفا و با پشتیبانی غرب و اروپا و در رأس آن آمریکا، شروع به آموزش کرده و ذره‌ذره با کمک تسلیحاتی و مالی بلوک غرب، عملاً این کشور را به دو جناح غربی و شرقی تقسیم کردند. جناح شرق با حضور و تجهیز کمونیست‌ها و روی‌کار‌آوردن ببرک کارمل، توانست ریشه‌های این کشور فارسی‌زبان را خشک کند و آنچه در توان داشت در راه لطمه‌زدن به ایمان قوی مسلمانان افغانستان به‌کار بست. از‌سوی‌دیگر؛ غربی‌ها با کمک مستمر نظامی، تسلیحاتی، از روستاها و قبایل دورافتاده، حرکت‌هایی درجهت تضعیف کمونیست‌ها را آغاز کردند و از ایمان قوی مردم افغانستان بهره بردند و آن‌قدر جوخه‌های تخریب و انفجار ساختند تا مرکز کشور؛ یعنی کابل که مقر اصلی کمونیست‌ها بود به‌کلی ناامن شد؛ تا‌جایی‌که شرقی‌ها فرار را بر قرار ترجیح دادند و شبانه تانک‌ها و زرادخانه‌ها را از صحنه خارج کردند. بدین‌ترتیب حزب پرچم و حکومت کمونیستی و دست‌نشانده بلوک شرق، افغانستان را رها کرده و این‌بار تمام افغانستان به‌دست ائتلاف غربی‌ها افتاد و ده‌ها هزار نیروی نظامی آمریکایی و اقمار غربی او، در سراسر افغانستان، با تجهیز اسلام‌گرایان، حکومت مذهبی را به‌نوعی تقدیم اسلام‌گرایان و طالبان کردند. این‌بار، افغانستان صحنه یک حکومت اسلامی بسیار سختگیر به‌نام طالبان شد و چون آن‌ها براساس اعتقادشان حکومت را به‌دست گرفتند، ناراضیان بسیار زیادی به‌وجود آمد و غربی‌ها بار دیگر توطئه جدیدی را آغاز کردند تا رهبری اسلام‌گرایان سخت‌گیر از‌بین‌برود و در اصل با یک دموکراسی دسته‌جمعی، حکومت یا نظام جمهوری اسلامی افغانستان را دایر کردند و در طی این‌مدت حامد کرزای و اشرف غنی را در ظاهر به‌نام دموکراسی و از‌طریق رأی‌گیری به ریاست‌جمهوری رساندند. باز‌هم توطئه آمریکایی آغاز شد؛ طالبان با آمریکا راجع‌به آینده افغانستان در قطر مذاکره کردند و نیروهای ائتلاف از افغانستان خارج شدند و طالبان منتظر‌الحکومت، ذره‌ذره از روستاها و شهرهای کوچک شروع به پیشروی کرده و درکنار یورش، از‌نظر دیپلماسی با غربی‌ها و روسیه پوتین، ایران و سایر همسایگان مذاکره کردند تا شاید به‌زودی گروه طالبان در کابل اعلام حکومت اسلامی کند. متأسفانه این، داستان غم‌انگیزی‌ست که ابرقدرتان چه غرب و چه شرق، شر خود را از سر جوامع جهانی کم نمی‌کنند تا ملت‌ها خود تصمیم بگیرند و خود حاکم کشورشان شوند و این دور تسلسل باز‌هم تکرار می‌شود؛ به‌نحوی‌که بگویند زندگی تکرارِ تکرار است. خدایا خودت حافظ کشورهای مسلمان باش تا از شر شیاطین مصون باشند.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه