چرا اوباما بدترین رئیسجمهور آمریکاست؟
دستبهدستکردن میراث خون و جنون
ضعيفترين رئيسجمهور آمريکا، تجربه خطرناکترين سالهاي بشريت در دور رياستجمهوري او و يکي از بدترين روساي جمهور تاريخ آمريکا از جمله توصيفاتي که درباره اوباما و دوران رياستجمهوري او شنيده ميشود، اما بايد پرسيد چرا؟ به گزارش تسنيم، باراک اوباما کارنامه خوبي از خود به جا نگذاشته است و شايد به عبارت بهتر کارنامه او در خصوص مسائل متعدد از جمله برخوردهاي دوگانه با موضوع حقوق بشر، سياه است؛ از همين رو از او با توصيفاتي که در بالا به آن اشاره شد، ياد ميشود. سوالي که با اين توصيفات به ذهن ميرسد اينکه آيا روساي جمهور قبل از اوباما در مواردي که او به ضعف و نقض عهد و برخورد دوگانه متهم است، عملکرد خوبي داشتند؟ آيا آمريکا تا پيش از اوباما در خصوص دفاع از حقوق بشر و اتخاذ مواضع عادلانه در قبال آن يا پايان بردهداري و نژادپرستي کارنامه درخشاني دارد؟ سوال اصلي اينکه چرا اوباما اين چنين در خصوص مسائلي که به نظر ميرسد سياست تغييرناپذير آمريکا است، هدف انتقاد قرار گرفته است؟ در پاسخ به اين سوال ميتوان گفت که اوباما با شعار «تغيير» حمايت رايدهندگان آمريکايي را به خود جلب کرد. او قول داد زندان گوانتانامو را تعطيل کند و به دليل اينکه اولين رئيسجمهور سياهپوست آمريکا بود، اميد زيادي در بين رنگينپوستهاي آمريکا در مورد پايان تبعيض نژادي و برخوردهاي ناعادلانه و خشونتآميز عليه آنان به وجود آورد. اوباما اندکي پس از انتخابات رياستجمهوري در پايان سال 2008، قول داد شکوفايي اقتصادي و اجتماعي را داخل کشور محقق سازد و ضامن صلح و پايان جنگ باشد. اين وعدههاي اوباما نويدبخش پايان دوران جنگهاي آمريکا به ويژه در منطقه خاورميانه بود؛ اما او نهتنها در تحقق وعدههاي خود ناکام ماند؛ بلکه دروغ گفت؛ چراکه در جنگافروزي گوي سبقت را از بوش ربود و اکنون صحنه بينالمللي جديدي را براي جانشين خود يعني دونالد ترامپ به جا گذاشته است که به مراتب بدتر و نابسامانتر از اوضاعي است که از بوش به ارث برد؛ تا جايي که در غرب و شرق جهان شاهد ناآرامي و تنش هستيم. وي هشتسال پيش رياستجمهوري را در حالي از بوش تحويل گرفت که آمريکا در عراق و افغانستان گرفتار جنگ بود و در واقع اوباما پيروزي در انتخابات را مديون سياستهاي جنگافروزانه بوش بود؛ زيرا بخش زيادي از تبليغات انتخاباتي خود را به انتقاد از سياستهاي خارجي بوش به ويژه در ارتباط با حمله به عراق مديون است؛ تا جايي که وعده او مبني بر پايان دادن به جنگهاي آمريکا او را در قد و قواره رئيسجمهوري ظاهر کرد که نهتنها ناجي آمريکا بلکه ناجي جهان از گرفتاريهاي حاصل از جنگ و درگيري است. اگر بخواهيم نمايي کلي از رياستجمهوري اوباما ارائه دهيم، بايد او را رئيسجمهور دورهاي دانست که با مهندسي کودتاها، استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين براي حمله به نقاط مختلف دنيا، توسعه شبکه پايگاههاي نظامي در 60 کشور جهان از جمله 34 کشور آفريقايي همراه بود؛ به اضافه اينکه وي با استفاده از اوضاع اقتصادي درصدد تغيير نظامهاي حاکم کشورهاي آمريکايي لاتين برآمد. تحريک چين، طولانيکردن جنگ در سوريه، شعلهورکردن ناآراميها در عراق و نابودي ليبي بخش ديگري از نماي دوران رياستجمهوري اوباما است. همچنين حمايت از کودتا عليه ديلما روسف؛ رئيسجمهور برزيل نمونهاي از همين سياستهاي اوباما است. در فوريه 2009 اوباما از برنامه کاهش سربازان آمريکايي در عراق از 160هزار نفر به 50هزار نفر تا اوت 2010 خبر داد و چند ماه بعد يعني در دسامبر همان سال جايزه صلح نوبل را از آن خود کرد؛ حال آنکه همزمان با آن تعداد حملات هواپيماهاي بدون سرنشين آمريکا در نقاط مختلف دنيا از شمار حملاتي که با اين نوع هواپيماها در زمان بوش صورت گرفت، فراتر رفت و اکنون پس از هشتسال رياستجمهوري اوباما آمار نهايي قربانيان اين حملات بيش از 900 غيرنظامي و حدود دوهزار نظامي است که بيشتر آنان در افغانستان کشته شدند. توسعه دايره جنگ، بخشي از سياست اوباما در دوره اول رياستجمهوري او بود و در جريان آن آتش جنگهاي پنهاني در نقاط مختلف جهان به دست آمريکا شعلهور شد که نمونه آن فرود نيروهاي کوماندو در بسياري از کشورهاي جهان به منظور انجام ماموريتهاي محرمانه و پنهاني بود؛ تا جايي که در پايان سال 2011 تعداد اين عمليات از مرز 120 مورد گذشت. معروفترين عملياتي که نيروهاي آمريکايي در اين زمينه انجام دادند همان کشتن اسامه بن لادن؛ سرکرده القاعده آن هم همزمان با آغاز بحران در سوريه بود. دايره اين نوع عمليات و استقرار نيروهاي آمريکايي مناطق درگير و متشنج از جمله پاکستان، افغانستان و عراق را دربرگرفته و تا يمن و سومالي امتداد مييافت و ميزان آن در مقايسه با دوران بوش با 60درصد افزايش همراه بود. اوباما دو هفته پيش از پايان دوران رياستجمهوري در سخنراني خداحافظي خود در حالي اعلام کرد که در سال 2017 داعش نابود خواهد شد که در مورد اين پيشگويي خود توضيحي نداده يا يا دليلي ارائه نکرد. به نوشته روزنامه الثوره سوريه، همزمان با اين اظهارات، روزنامه واشنگتنپست يک نوار صوتي از نشست جان کري؛ وزير خارجه آمريکا با تعدادي از سرکردگان تروريستي را فاش کرد که در آن اعلام کرد که کشورش داعش را ايجاد کرد و به منظور سرنگوني دولت سوريه آن را مورد حمايت قرار داد. الثورة در اين باره نوشت: «اگر اطمينان اوباما در نابودي داعش در سال 2017 برگرفته از اين اصل است که هرکس يک گروه تروريستي را به وجود آورد، ميتواند هر گاه بخواهد آن را از بين ببرد، بيترديد به آمريکاييها و تمام دنيا دروغ ميگويد؛ زيرا آمريکا القاعده را در افغانستان شکل داد تا با اتحاد شوروي سابق مقابله کند؛ اما ديگر نتوانست آن را از بين ببرد؛ بلکه اين گروه اکنون شاخهها و نامهاي متعددي پيدا کرده و در سراسر دنيا ريشه دوانده است. در اظهارات کري مبني بر اينکه کشورش عامل تشکيل داعش است، ترديدي وجود ندارد که البته بايد به آن گروههاي ديگري از جمله النصره و بسياري از گروههاي تروريستي که در سوريه قد علم کردند، اضافه کرد؛ گروههايي که اوباما با پول و سلاح آنان را به نام گروههاي مسلح ميانهرو تحت حمايت قرار داد. در همين ارتباط وزارت خزانهداري آمريکا نيز اعلام کرد، دولت اوباما دستکم براي 90 مخالف مسلح، 500ميليون دلار هزينه کرد و اين افراد به اصطلاح مخالفان ميانهرو بعد از آموزش با سلاحهاي خود به داعش و النصره ملحق شدند.