گفتوگو با وحید مسعودی
میخواهیم موسیقی قدیم را در عصر جدید پیاده کنیم
مصطفی رفعت
متولد 1360 است و در رشته حقوق تحصیل کرد. میگوید که تقریبا 10سال سابقه معاونت فرهنگی در مدارس را داشته و چند قطعه موسیقی هم برای کودکان البته در قالب موسیقی ایرانی و چند قطعه هم بر پایه موسیقی قدیم کار کرده است. وحید مسعودی درباره ویژگیهای گروهی که با تعدادی از هنرمندان تشکیل داده میگوید: «از ابتدا چند نکته را مد نظر داشتیم که مربوط به ویژگیهای محتوایی کارمان بود. یکی از آنها، بخش آوازی ماجراست که اساسا بهصورت همخوانی اجرا میشود. در واقع، بیش از 95درصد کارها بهشکل جمعی خوانده میشوند». این آهنگساز درباره علت این امر با اشاره به اینکه در موسیقی قدیم که مربوط به دوران صفویه است، عدهای از موسیقیدانهای ما به عثمانی و بهعبارتی ترکیه کنونی مهاجرت میکنند و آنجا فضایی میشود برای نشر موسیقی و خود آن موسیقی هم میشود زیرساخت و شاکله اصلی موسیقی ترکیه امروز، میگوید: «این شکل جمعخوانی بهویژه در موسیقی صوفیانه ترکیه امری متداول درآنزمانها بوده که هنوز حتی بهشکل کنسرت، بههمینشکل اجرا میشود». وی ادامه میدهد: «سعی کردیم ترکیبی از صدای چند خانم و آقا را داشته باشیم. البته به عمد شبیه به مدلهای رایج غربی در فاصلهخوانی عمل نکردیم و خواستیم تا صدادهی گروهمان برخلاف گروههای رایج ایرانی و سنتیمان، بیشتر بهسمت بمخوانی باشد؛ این حتی در انتخاب و سازبندی کارها هم رعایت و از سازهایی استفاده شده که این همراهی بهدرستی انجام گیرد». این هنرمند که از سال 1379 تدریس دف و تنبور را هم به تجربه فعالیتهای خود افزوده است، ادامه میدهد: «نکته دیگر اینکه معمولا ملودیها در قدیم مگر در مواردی، عموما یکخطی بودند. یعنی مدلاسیون، تغییر مقام و پردهگردانیهایی که داریم، در طول قطعه تکرار میشود. البته این هم بیعلت نبود. این موسیقی عاری از حواشی و زوائد است که تکرارش ناخودآگاه سرعت را بالا میبرد و سطح انرژی شنونده افزایش پیدا میکند. این شاخصه در موسیقی ایران از قاجار بهاینسو تقریبا کمرنگ شده است». او در پاسخ به اینکه آیا این تکرار و بهاوجرسیدن در خواندن، چیزی شبیه به آنچه در قوالی میشنویم است، میگوید: «بله این شباهت وجود دارد. در واقع یکسری ادوات و ابزار در ساخت و اجرای موسیقی داخلی هست که خارج از مرزهای ایران و در کشورهای همسایه هم میتوان آنها را پیدا کرد؛ مواردی که در موسیقی فعلیمان کمرنگ شده اما متعلق به ما بوده و انگار در برهههایی از تاریخ آنها را دادهایم به فرهنگهای دیگر و رفته. من از این ویژگیهای موسیقایی که بهشکل ریشهای بین ماها مشترک بوده اما آنها هنوز استفاده میکنند، در کارهای خودمان طوری که به اصالت آثار خودمان لطمه نزند، استفاده کردهام. راستش این اشتراک جرئتی به ما میدهد که از این الهمانها با پایبندی به موسیقی خودمان استفاده کنیم. حتی باور کنید میشود با همین ویژگیها یکنوع قوالی ایرانی داشته باشیم». او درباره بازخورد کارهایی که انجام دادهاند، میگوید: «زمانی که تصمیم گرفتیم اینشکل کارها را بسازیم و اجرا کنیم، مدل ایرانیاش نبود. خودم بههمینخاطر نگرانی این را داشتم که در بعضی قطعاتمان پیچیدگی ریتم و ملودیها، مخاطب را جذب نکند. پردهگردانیها، تقطیع شعر به نوعی دیگر و... طوریست که میشود گفت کارهایمان برای مخاطب، خیلی سرراست و آشنا نبود. فکر میکردم اینکارها میماند و یکعده مخاطب خیلی خاص که البته نمیخواستیم اینگونه شود. دلمان میخواست بهعنوان طرحی که دارد اجرایی میشود و در حد تئوری نیست، به جریان موسیقیای که مردم گوش میدهند، ورود کند. البته چون در راسته موسیقی پاپ قرار نمیگیرد، شنونده عام ندارد اما نمیخواستیم دایره مخاطبانش خیلی هم محدود شود. برخلاف تصورمان فیدبکها در این دوسهسال نشان میدهد که از سوی اقشار مختلف و با سطح سواد و سنین متفاوت، خیلی راحت پذیرفته شد». او با اشاره به اینکه قرار است اینکارها در قالب آلبوم، بعد از مراحل تکمیلی برای سال جدید منتشر شوند، میگوید: «تقریبا از جنبههای مختلف سعی کردیم نوآوریهایی داشته باشیم. در این چندسال با تلاشهایی که محدرضا درویشی، ساسان فاطمی یا اساتید دیگری انجام میدادند، تحقیق و پژوهش وسیعی در این زمینه انجام شده و کلی کتاب و مقاله هست اما دراینزمینه نمونه خوب و درست اجراشدهای وجود ندارد. در کارهایی که ساخته شده برای مثال، آهنگسازیها به روال آنزمان بود اما عناصری داشتند که بین مخاطب معمول و ایننوع موسیقی فاصله میانداخت و ما سعی کردیم به اندازه بضاعتمان این فاصله را کم کنیم و عوامل فاصلهانداز را از میان برداریم؛ مواردی مانند اطاله ملودیهای پیچیده. ترنمهای طولانی و... بهعبارتی ساختار را قابل تامل کردیم و قابل تحمل». گفتنیست، این گروه با همین ساختار، چند اجرای زنده داخلی و خارجی و تجربه یک همراهی در پرفورمنسی درباره شمس را هم داشتهاند.