• شماره 1387 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۴ دي

نقدی بر موضع‌گیری برخی‌رسانه‌ها نسبت‌به عدمِ‌حضور چهره‌ها در هنر نمایش

عدمِ‌پرداخت رسانه‌ای به تازه‌کارها چهره‌ها را چهره‌تر نمی‌کند

امین کردبچه چنگی

هنر، تجلی جلوه متعالی روح خداوندی در وجود بشر است که آمیخته با زرق‌و‌برق لذت، مفاهیم والای انسانی در ذهن مخاطب خود تثبیت می‌کند. آمیختگی جوهر مفهوم به‌ شِکر هنر، کام مخاطب را شیرین خواهد ساخت و شاید پندی که با پیوند لبخند روح مخاطب را به تلنگر عمیق خویش بلرزاد، بسیار ماندگارتر از رنگ جوهری باشد که خطوط دفتر را در کلاس‌های مدرسه به‌هم پیوند دهد. امروز به‌لطف پروردگار و به‌مدد گسترش ابزار ارتباطات، شناخت سره از ناسره برای عموم افراد جامعه تسهیل و بستر ارتباط رویارویی مخاطب و هنرمندان در عرصه‌های مختلف، از‌جمله موسیقی، سینما و تئاتر را که پرداخت به آن به‌عنوان ابزار در‌جهت تثبیت داده در ذهن مخاطبی‌که زیر‌بنا و شاکله این‌نوشتار است، پدیده آورده است. در‌این‌میان، بی‌شک نقش مهم و حساس رسانه در انعکاس رخدادهای هنری و ترغیب مخاطب به ‌این‌روند، بسیار‌حیاتی و انکار‌ناپذیر است. ضمن تقدیر از اقدامات حیات‌بخش رسانه‌های صادق و پرتلاش در گروه‌ها و زیرگروه‌های فرهنگ و هنر، که سنگ زیرین آسیای ارتباط مخاطب و هنر هستند، امروز پرداخت بیش‌از‌حد به ستارگانی که پس‌از‌سال‌ها تلاش و دریافت آموزش‌ها و تحمل رنج‌های بسیار، به جایگاهی که امروز آنان را در قله‌های پیشرفت نهاده است، مذاق مخاطبان گوشه کوچکی از جمعیت رسانه‌های رسمی کشور را تلخ ساخته و شاید همین‌امر موجب شده است که با گسترش روزافزون شبکه‌های اجتماعی، تکرار مکررات سد مستحکمی در برابر گرایش مردم به این‌دست از رسانه‌ها شده باشد. ضمن تکریم جایگاه والای هنرمندانی‌که امروز، پس‌از‌گذشتِ‌سال‌ها تلاش، در قله شهرت و عزت هنر ایران زمین ایستاده‌اند، این‌پرسش مطرح است که آیا رسانه‌ای که می‌تواند از یک جوان مستعد نوپای تازه‌کار، به‌مدد همت و تلاش او در عرصه هنر، چهره‌ای متعالی از او را در مقابل دیدگان همیشه‌بیدار مخاطبان به‌نمایش بگذارد، چهره را چهره‌تر یا محبوب را محبوب‌تر می‌کند؟ فرای این‌موضوع که حضور چهره‌های نام‌آشنا و محبوب عرصه‌های مختلف هنر بسان تئاتر و موسیقی می‌تواند جاذبه‌ای انکار‌ناپذیر در گرایش مخاطب به این‌دست از آثار ایجاد کند، این‌پرسش عمیق که گروه‌های نوپا و تازه‌شکل‌گرفته هنری که آثاری درخورِ‌توجه را تولید کرده و آن‌را برای ارئه بی‌واسطه به مخاطبان خویش فراهم آورده‌اند، کجای گردونه تبلیغات رسمی قرار دارند، مذاق اندیشه را تلخ و گونه‌های تفکر را خیس خواهد ساخت. خالی‌ماندن تعداد غالب صندلی‌های یک سالن نمایش حدودا چهل‌نفره، برای گروهی نوپا از جوانان علاقه‌مند به حوزه هنر‌های نمایشی که به‌یقین جز فروش بلیط، ممر دیگری برای ارتزاق و جبران هزینه‌های لازم برای به‌رویِ‌صحنه‌بردن یک اثر نمایشی را ندارند، زهری غیرقابلِ‌هضم است. آیا نمی‌توان این‌موضوع را از زاویه‌ای دیگر نگریست و این‌طور با آن برخورد کرد که اگر به‌مدد حضور چهره‌های مطرح، در‌اختیار‌داشتن سالن‌های استاندارد و بضاعت مالی زمینه برای تبلیغات یک اثر نمایشی فراهم می‌آید؛ از‌سویِ‌دیگر، عرق تلاش جوانان این‌عرصه که سهم آنان از سالن‌های برگزاری رخدادهای فرهنگی تنها‌و‌تنها به بخش خصوصی معطوف می‌شود، باید مورد تکریم و عزت رسانه قرار گیرد یا خیر؟ امروز که دیگر روزگار چهره‌سازی و چهره‌پردازی در رسانه گذشته است و مخاطب با تعمیق در مسائل مختلف می‌تواند گلیم تفکر را از آب مشکلات بیرون بکشد، به‌نظر می‌رسد که رسانه در معرفی این‌چهره‌ها می‌تواند موثر و نتیجه‌بخش عمل کند و عده‌ای معدود از رسانه‌هایی که تنها سازِ‌مخالف را هم نوای فعالیت حوزه‌های مختلف هنر می‌کنند، این‌ظرفیت را در‌خود دارند که بستر را برای بروز و ظهور استعدادهای جوان فراهم آورند و از جبهه بایکوت خبری و عدمِ‌پوشش این‌دست از ‌آثار که به‌مدد تلاش شکل گرفته است، عقب‌نشینی کنند، حال‌آنکه شکل‌گیری این‌تفکر می‌تواند زمینه انتقال تجارب پیشکسوتان عرصه‌های مختلف هنر در بستر یادداشت و گفت‌وگو را برای استمداد جوان فراهم آورد. در‌نهایت، باید پذیرفت که تبلیغات رسمی آنچه‌که از‌آن به‌عنوان رسانه ملی و رسمی کشور شناخته می‌شود و حمایت این‌حوزه از هنر تئاتر، یک ضرورت است و عدم‌ِپرداختِ رسانه‌ای به فعالیت تازه‌کارهای این‌عرصه، چهره‌ها را چهره‌تر و سالن‌ها را پُر‌تر نمی‌کند.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه