پناه بر حاشیه!
در جنوب تهران، روستایی درحاشیه اتوبان بهشت زهرا(س) وجود دارد بهنامِ «کمیته» که دراینجا نوع جدیدی از حاشیهنشینی، متفاوت با زاغهنشینی مشاهده میشود. حاشیهنشینان چند دسته هستند؛ دسته نخست اعیان و بالانشینان شهر تهران که برای فرار از دود و دم هوا و همچنین ترافیک سنگین این کلانشهر، به حاشیههای خوشآبوهوای آن پناه میبرند و معمولاً در جاهایی مثل کردان یا لواسان ساکن میشوند. دسته دوم طبقهای هستند که ازحیثِ مالی به ثروت طبقه اول نمیرسند اما میتوانند در دامن دماوند، رودهن، بومهن و آن اطراف که جای خوشآبوهواییست، پناه ببرند. گروه دیگری هم هستند که وسع مالی چندانی برای خرید ویلا و منزل در لواسان یا دماوند ندارند؛ ولی در جایی دیگر که حاشیه تهران محسوب میشود (اینجا هم البته حاشیه بدی نیست) زندگی میکنند؛ جایی مانند رباط کریم، ورامین، پاکدشت؛ همانجا که بهاشتباه فکر میکنیم حاشیهنشینی پرخطر هست که چنین نیست. افرادیکه در این سهدسته میگنجند، تقریباً از همه امکانات شهری بهرهمندند؛ چون فاصله چندانی با تهران ندارند و میتوانند از فضای سبز شهری گرفته تا مجتمعهای فرهنگی،هنری و سینما و بازار و... استفاده کنند. زندگی این افراد با حاشیهنشینانی که ازاینمزایا و امکانات شهری بیبهره هستند، متفاوت است. وقتی در موقعیتی قرار داریم که همه از خلاصی از مشکلات تهران حرف میزنند و از نیروی خدماتی یک اداره گرفته تا رئیس آن اداره دوست دارند در یک جای خوشآبوهوا سرپناهی داشته باشند؛ طبیعیست که هریک ازاینگروهها بهنحوی بهاینمناطق رومیآورند اما درحاشیه شهرها جاییکه بهظاهر گاهی ناخوشایند است، روستایی درحاشیه اتوبانی که به بهشت زهرا(س) میرسد؛ روستاییست که در آن هم خودرو شاسیبلند و هم خانههای حیاطدار بهچشم میخورد که متعلق به تهرانیهاست. ایننوع زندگی موجب رضایت نسبی این حاشیهنشینان از وضع زندگیشان شده است. خانه حیاطدار و بدون مزاحمت درحاشیه تهران را به یک آپارتمان 60متری و ترافیک سنگین و هوای آلودهاش ترجیح داده و بهقولی عطایش را به لقایش میبخشند. اکنون این خانههای حاشیه تهران بهاندازه یک آپارتمان در تهران ارزش و قیمت دارند. البته نباید غافل بود که این یک رضایت نسبیست و این رضایت نسبی موجب نمیشود که کمبود امکانات درحاشیه شهر تهران مانند پارک، فضای شهری و بیمارستان را نادیده بگیریم. معضل تهران اکنون سکونتهای خوابگاهیست وقتی که یکنفر از صبح تا شب هنگام دیروقت در محل کار است و شب آخر وقت وقتی به خانه میرسد، آنرا فقط برای خوابگاهش میخواهد که البته این معضل در کلانشهرهای دیگر هم وجود دارد. اگر توسعه متوازن پیاده و همزمان با شهرها، به روستاها هم اهمیت داده میشد، امروز مشکل ضعف عدالت و نبود توسعه متوازن اجتماعی را نداشتیم. قرار بود که برنامههای توسعه، عاملی برای افزایش عدالت اجتماعی در جامعه باشند اما واقعیت هجوم روزافزون مردم به کلانشهرها و حاشیه این مناطق؛ بهویژه در تهران شده است.
لیلا اسماعیلنژاد