روزهای سخت بنگاههای درستکار
روایت بنگاهداری در ایران امروز، مثنوی غمانگیزیست که هفتادمن کاغذ میخواهد. بنگاههای ما هیچ زمان بهاندازه امروز گرفتار چند بحران درهمتنیده نبودهاند. از یمین و یسار بر آنها فشار وارد میشود. اگرچه تولید و تجارت در ایران بهشدت آلوده به رانت و فساد شده اما همچنان بنگاههایی هستند که در این زمانه آلوده تلاش میکنند سالم به حیات خود ادامه دهند. چنین بنگاههایی تعدادشان زیاد نیست اما تنفس در فضای آلوده باعث میشود همین اندک بنگاههای درستکار نیز در مسیر آلودگی و بیماری قرار گیرند. بنگاههای ایرانی دردهای مشترک بسیاری دارند. درمعرض انواع ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک قرار گرفتهاند، بیثباتی در کشور آزارشان میدهد، نااطمینانی و عدمقطعیت چشمانداز فعالیتشان را تیرهوتار کرده، فضای غیررقابتی و انحصار راه تنفسشان را بسته و نامساعدبودن فضای کسبوکار تداوم حیاتشان را بهخطر انداخته است اما شرایط جدید داخلی و خارجی بنگاههای ما را با هشت تهدید جدید مواجه کرده است:
١. خطای سیاستگذاری: اشتباهات سیاستگذار در چندماهگذشته آثار منفی زیادی بر فعالیت بنگاههای ما داشته؛ مثلاً سیاستگذاری نادرست نرخ ارز فاحشترین خطایی بوده که سیاستگذار دراینمدت مرتکب شده و هزینههای غیرقابلجبرانی به بنگاهها تحمیل کرده است.
٢. ناامنشدن محیط اقتصاد کلان: مهمترین دستاورد دولت یازدهم، ثباتبخشی به محیط اقتصاد کلان بوده است. این دستاورد اما بهدلایل مختلف در دولت دوازدهم درحال ازدسترفتن است. تنها بازگشت تورم دورقمی برای بیثباتکردن اقتصاد ایران کافیست. در اثر ناامنشدن محیط اقتصاد کلان، انگیزه سوداگری در بازارها تشدید شده که نتیجهاش کاهش انگیزه برای سرمایهگذاری بلندمدت است. درحالحاضر حاشیه سود تولید بهشدت پائین آمده و درمقابل بر جذابیت سوداگری و واسطهگری افزوده شده؛ درنتیجه انگیزه سرمایهگذاری در تولید ازبین رفته است.
٣. نااطمینانی و عدمقطعیت: درحالحاضر فضای کشور مملو از نااطمینانیست. نااطمینانی از بیاعتمادی و کاهش امید در جامعه بهوجود میآید و منجر به عدمقطعیت در اقتصاد میشود. نااطمینانی باعث خروج سرمایه از کشور و توقف سرمایهگذاری شده و آینده بنگاهها را تحتتأثیر قرار میدهد.
٤. قیمتگذاری و فشارهای تعزیراتی: کسری بودجه و فشار بالای نقدینگی باعث افزایش تورم شده است. دولت بهجایاینکه فکری بهحال کسری بودجه کند و مکانیزمی برای حل مشکل نقدینگی بیابد، سرکوب بازار را در دستورکار قرار داده و سیاست کنترل قیمتها را کلید زده است؛ درحالیکه تورم باعث افزایش همهجانبه هزینههای بنگاهها شده، دولت اجازه افزایش قیمت کالا را به بنگاه نمیدهد. نتیجه اینکه فعالیت بنگاههای ما غیراقتصادی و غیرعقلانی شده است.
٥. تشدید بوروکراسی: سیاستهای جدید که دخالت بیشتر دولت در اقتصاد را بهدنبال داشته، منجر به تشدید بوروکراسی و افزایش تشریفات اداری شده. بوروکراسی باعث شده واردات ماشینآلات و مواد اولیه مورد نیاز بنگاهها در پیچوخمهای اداری گیر کند. دراینشرایط بنگاهها برایاینکه بتوانند از تله پیچیدگیهای زمانبر اداری عبور کنند، نیاز به ایجاد روابط غیررسمی غیراداری پیدا میکنند. بهاینترتیب پیچیدگی اداری ازیکطرف باعث تحمیل هزینه به بنگاه شده و ازطرفدیگر فساد را در دستگاههای اداری تشدید میکند.
٦. فساد اداری: فساد، زد و بند و رشوه همچون موریانه درحال خوردن پایههای نظام اداری کشور است. تخصیص رانتهای ارزی و یارانهای باعث شده بنگاهها بهجای تلاش برای بازاریابی و افزایش بهرهوری به مشاوران بانفوذ سیاسی رو بیاورند تا در چانهزنی با دولت دست بالا را داشته باشند. دلیل بهکارگیری رسمی و غیررسمی سیاستمداران و دلالان سیاسی و افراد ذینفوذ توسط برخی بنگاههای ایرانی ایناستکه میخواهند در چانهزنی برای دریافت رانت از قافله عقب نمانند. مسئله فساد در نظام اداری باعث شده بنگاههای سالم نیز به بیماری دچار شوند.
٧. تحریم: تجربه گذشته به ما میگوید که در شرایط تحریمی، اقتصاد غیررسمی بزرگتر شده و ازاینناحیه به کسبوکارهای رسمی فشار وارد میشود. محدودیتهای بینالمللی همینطور باعث تحمیل هزینه گزاف نقلوانتقالهای پولی و واردات و صادرات کالا به بنگاههای ما میشود. تحریمها و محدودیتهای بینالمللی همچنین باعث میشود واحدهای بینالملل در خیلی از بنگاههای ما محدود شود و مدیران برای دورزدن محدودیتها به قاچاقچیها رو بیاورند.
٨. فضای غیررقابتی: در چندماهگذشته، سیاستگذاری با توزیع بیسابقه رانت و تشدید بوروکراسی و رویههای اداری همراه بوده است. این سیاستگذاری به زیان بنگاههای بخشخصوصی و بهسود بنگاههای دولتی و شبهدولتی تمام شده و درنتیجه درحالحاضر فضای غیررقابتی و غیرمنصفانهای بر اقتصاد کشور حاکم است؛ چون بنگاههای دولتی و شبهدولتی دستشان در جیب دولت و نهادهای حاکمیتیست اما بنگاههای خصوصی باید از جیب خود هزینه کنند؛ بنابراین قادر به رقابت نیستند.
در سالهای نهچنداندور بسیاری از بنگاههای ما باتکیهبر هنر مدیران و درسایه تقویت بنیانهای داخلی به موفقیت دست پیدا میکردند؛ یعنی اگر بنگاهی مدیران خوبی داشت که این مدیران از دانش و تجربه کافی برخوردار بودند و تاحدودی میتوانستند بهرهوری را در شرکت خود پیاده کنند، میتوانستند در بازارهای داخلی موفق عمل کنند و تبدیل به بنگاههای موفقی شوند اما درحالحاضر که زمین بازی بنگاهها تغییر کرده و بر حجم مشکلات بیرونی بنگاهها اضافه شده، اگر بنگاهی کارچاقکن، واسطه سیاسی، واسطه بانکی و نفوذ اداری نداشته باشد صرفاً باتکیهبر توان داخلی خود نمیتواند تأمین مالی کرده یا به رانتهایی که بنگاههای رقیب دسترسی دارند، دسترسی داشته باشد. آنچه درحالحاضر نگرانکننده بهنظر میرسد، ایناستکه بنگاههای سالم و باسابقه، اصیل و ریشهدار نمیتوانند ادامه حیات بدهند و برای ادامه حیات ناچارند به واسطههای سیاسی متوسل شوند. برخی ابعاد تکاندهندهاش را متأسفانه روز استیضاح آقای ربیعی در مجلس دیدیم و شنیدیم.
محسن جلالپور