• شماره 2118 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۴ آذر

فهرست

فنجان دلم از غزل چشم تو لبریز شده
بیمارم و بوسیدن لب‌های تو تجویز شده
صحرای دلم تشنه‌ی یک قطره‌ی باران تو‌اَست
با رفتنت از کوچه‌ی ما شهر غم‌انگیز شده
دلواپس شب‌های پریشان خیالت شده‌ام
پرواز پرستو غم دیرینه‌ی پاییز شده
قسمت نشد از باغ بچینم گل خندان تو را
افسوس که تقدیر من از عشق تو ناچیز شده
دل بی‌تو و من بی‌خبر از حال غریبانه‌ی خود
ایمان سر سجاده به اعجاز گلاویز شده

فرزانه الله‌یاری

 


عاشقانه دوستت می‌دارم، تو را که ردِپایت را در میان تکاپوی نفس‌های پاییز جا گذاشته‌ای ... تو را که ابرها به عشق لبخندت پیمان می‌بندند و آسمان با‌وفاست! باران را می‌گویم که بر گونه‌هایت جاری‌ست ... کمی بیشتر بخند؛ بگذار طوفان بگیرد، بگذار آشفته شود خیمه‌ی افکارم، کمی هیاهو بگیرد این آوازِ خاموش بر لبانِ خسته‌ام. من در باغچه‌ی کوچکِ ناخودآگاهم بذر رؤیای تو را کاشته‌ام. نگاهِ تو موهبتی‌ست، آب می‌دهد ریشه‌ی خشک آرزوهایم را ... و قلب من بی‌وقفه در انتظار بارانِ خنده‌هایت می‌تپد ... عاشقانه دوستت می‌دارم تو را که در سکوت پرهیاهوی خیابان یافته‌ام ... تو را که بامداد در حجاب نگاهِ آفتاب می‌جویم و هنگام غروب تا پشت چشمان خونین آسمان و تا فراز قله‌های مجرم به‌سمت تو می‌دوم تا شاید طبیعت دوباره تو را به من بازپس دهد! عاشقانه دوستت می‌دارم تو را که پنهانی؛ تو را که باید پشت تپه‌ها جویید! و شاید حتی در اعماق آشوب دریاها و شاید حتی در میان سکوت پُرآواز درختان ... عاشقانه دوستت می‌دارم تو را و تنها تو را ...

پردیس صنم‌پور

 


شبيه آدماى بى‌نشونه
شديم قربونى جور زمونه
زمين سرد فرشِ زير پامون
يه گوشه آسمونم سقف مونه
خوشبختی برامون مثل خوابِ
به هر‌جا مي‌رسيم عین سرابِ
نه همراهی نه همدردی نه یاری
همش تنهاییُ رنجُ عذابِ
تمومِ عمرمون دلشوره داريم
به كابوساى تكرارى دچاريم
رو لب‌هامون دیگه خنده نمیاد
گرفتار یه بغض موندگاریم
یه روز چشم انتظار اين‌ُ اونيم
یه روزم از رسیدن جا می‌مونيم
پرِ حسرت شده روزُ شبامون
همیشه در پیِ آبیمُ نونیم
با اين دلواپسى ها قد كشيديم
جاى شادى فقط دل‌تنگى ديدیم
دویدیمُ دویدیمُ دویدیم
ولی افسوس به جایی نرسیدیم
ميگن اين بازياى روزگارِ
واسه هر كى بخواد هى بد مياره
برای ما که خواستُ هی بد آورد
دوبارهُ دوبارهُ دوباره
‌‌‌‌‌‌‌‌‌چى آوُردى سرِ ما اى زمونه
بگو كى چاره‌ى كارُ ميدونه
چرا بین همه رنگای دنیا
سیاهی رنگ روزگارمونه
از اول كه اسير سرنوشتيم
دم مرگم خوراك خاکُ خشتيم
چى مى‌شد خط به خط زندگى رُ
همونجورى كه ميخوايم مى‌نوشتيم

داوود نصیری

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه