• شماره 2188 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۱ اسفند

خودنویس

رویِ تقویم زمان
خط بطلان بکشیم
وقت باطل‌شدن است
آخرین قرنی که همچو پائیز گذشت
و درختان ... همه آفت‌زده و پوسیده
و چه بی‌رحمانه
همه غارت‌شده از طوفانند
بی‌بهاریم در این،
عصرِ جدید
مبتلا گشته،
اقاقی به بلا
و صنوبر شده،
مغلوب تبر
سرطان جانِ قناری‌ها را
داده بر دست خزان
و چنین آغازی
نوبرِ دوران است ....

امیر کیوان

 

 

قاب عکست خود‌نمایی می‌کند
دیده‌ات فرمان‌روایی می‌کند
تا که می‌آیم به جنگ غصه‌ها
خنده‌ات کشور‌گشایی می‌کند

راضیه اخلاقی راد

 

 

منم ‌ابری که از یک درد مبهم
شدم شاعر‌، شدم راویِ ماتم
زمین را دفترم کردم که بر آن
ببارم واژه‌واژه شعر نم‌نم

حانیه شجاعی

 

 

دوباره شب تب کرده
حنجره‌اَش از غم گرفته
آسمان هزار‌بار گریسته
ماندن برای من بود
رفتن سهم تو عزیز
و غنچه‌های کوچک گُل سُرخ
در کف دستانم خوابشان بُرد
چقدر مانده به صبح؟
تا رگ‌هایم پر نور شوند
برای نوازشِ تیغ آفتاب!

مرتضی سنجری

 

 

روزی بر‌می‌گردی
که دیگر احساس‌هایم
به نبودنت عادت کرده‌اند
روزی که ذهنم
تو را می‌شناسد
ولی دلم نمی‌تواند
انتخابت کند

سامان ساردویی

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه