خودنویس
ژاله زارعی
نفسهای زمستان
اشک بر تقویم
میریزد!!
حتا بهار هم،
دلتنگِ زمستانی است
که تا یک سالِ دیگر
برنمیگردد!!
خیالم بر تخت
راحت میخوابید
وقتی خستگیهای مادرم،
از دانههای تسبیح،
میگذشت.
مادرم،
کوهی که هر صبح،
خورشید
از شانهاَش طلوع میکند
من زنام ...
با تمام پست بلندیهایم
با جاذبهای که عقربههای زمان را بر مدارم میچرخاند
میافتم
کمر راست میکنم
بلند میشوم
و میتوانم آسمان را بر سرانگشتانام برقصانم
من آفتابگردانام
با طلوع تو میخندم
با غروبت، میخوابم
و جز در پای خودم، خم نمیشوم
و هر روز در مقابلات قد میکشم
تکثیر میشوم
تا خورشیدی شوم
که روشنایی و گرمی
وامدار ایستادنام باشد
یک روزِ بارانی
مردمانی با چشمهای مبهوت
خیره، به طنابی
حلقه بر گردنت
چهارپایهای زیر پاهایت
و سیبی که در دست داشتی
چهارپایه را از زیر پاهایت کشیدند
تو دیگر نیستی، اما
آن سیب،
هنوز بر روی زمین میچرخد.
من به نبودن
به ندیدن
به نخواستن، عادت ندارم
هنوز هم سینهام پر است
از هوایی که با هم نفس کشیدیم
به آفتابی که با «ما» به یک اندازه مهربان بود
مهربان است ...
من
باور نمیکنم ...
چگونه باور کنم؟
جایی که تو نباشی
پرنده باشد و مهربانی
و دستهایی که جز به زندگی،
فکر نمیکنند ...
بجای تو
روبرویم لیست گنگی بود
ما بازیگرانِ چندین فیلمِ بلند
دچار سوءتفاهمهای بسیار
گاهی ارقام
به شکل عجیبی در لیستها
پایین و بالا میشود و
آمار
سر از دستکاری درمیآورد
من مُرده
تو زنده
داری جان میکَنی
تا نفسهایم را برای
انسان بعدی
شماره کنم
خلاصه آشوب بازاری است!
که من
شاید بازماندهی یک
اشتباهِ درستشدهام
در توهمِ دوستداشتن
که سرفههایم بوی زندگی میدهند
و خون در رگهایم
برخلافِ همیشه
سبزِ چمنیِ خوشرنگ را
به یاد میآورد
هر قدمی که برمیدارم
از خودم دور و دورتر میشوم
و هزار قدم به تو نزدیکتر ...
دوست دارم
سنگینیِ آن نشانی حلقهشده بر انگشتت
که ردِ بوسههای من است
زندگی را دوست دارم
و جریانی که تو
در شریانش فریاد میکِشی.
تو نه جویباری نه رودی و نه دریا
تو بارانی
قطرهقطره میآیی
دریا دریا در سینهام مینشینی.
ببار ...
ببار و مرا در خودت غرق کن
این اولین
و آخرین حرف من است
به سادگی تغییر یک پایانبندی
برای فیلمی که دو بازیگر، بیشتر ندارد
اینبار بیا و برایم کلمه ببار
مثلاً:
دوست ... دارم ... تو را ...
برای همیشه
من به رجعتِ دوباره لحظهها ایمان دارم.
حالا که به جای لیستِ گنگ
معجزهای بنام تو
روبرویم نشسته ...