آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
والد مهربان‌بودن هنری‌ست آموختنی
کد خبر: 354173 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۰ دي - 07:31

والد مهربان‌بودن هنری‌ست آموختنی

 به‌سختی بتوان مادر و پدری را یافت که درمورد رفتار خود با فرزندش، نامهربان را به‌رسمیت بشناسد. اگر والدی از رفتارش با فرزندش ناراضی باشد، دربهترین‌حالت می‌گوید: «ظلم کردم بهش» یا «همه کوششم را کردم»، «همه زندگی‌ام را برایش گذاشتم» یا «هیچ کوتاهی نکردم» و ... طیِ چندسال‌گذشته که دانش روانشناسی و پرورش، تربیت و تعلیم فرزندان بسیار اهمیت یافته است، بسیاری از مادران و پدران می‌گویند که «احتمالاً اشتباه کرده‌اند و اصول تربیت و تعلیم فرزندان را نمی‌دانستند»؛ اما آیا واقعاً والدین مهربان هستند؟ آیا آن‌ها می‌توانند یک تعریف ساده و قابل‌فهم برای فرزندشان بدهند و بگویند: «من با شما مهربان بوده‌ام به‌دلایل زیر ...» فرد مهربان در نقش والد مهربان باید یکسری رفتارهایی از خود نشان دهد که با معیارهای درست مادر و پدر مهربان خوانایی داشته باشد.

اگر در «ویکی‌پدیا» واژه «مهربانی» را جست‌وجو کنید به این تعریف برمی‌خورید: «مجموعه اعمال و رفتاری که حاکی از ایثار، مدارا، قدرشناسی و تواضع به دیگران است. مهربان‌بودن دارای ریشه ژنتیکی‌ست!» به‌باور من این تعریف از مهربانی چندان به واقعیت نزدیک نیست؛ چراکه به‌طورمثال؛ بین مهربانی و تواضع والد نسبت به فرزند ارتباطی وجود ندارد. شما می‌توانید بسیارمهربان باشید؛ ولی تواضعی نداشته باشید و اینکه واقعاً چه ارتباطی بین ژن و مهربانی‌ست؟ مهربانی، یک رفتار اجتماعی‌ست که فرد آن‌را می‌آموزد؛ نه‌اینکه در بدو تولد مهربان باشد. از دید روانشناسی، مهربانی به‌معنای خدمت، سرویس‌دادن و کمک داوطلبانه بدون چشمداشت به دیگران است. دراین‌مسیر شما باید از کاری‌که برای دیگران می‌کنید و اهمیتی که به دیگران می‌دهید خرسند شوید؛ اما این تعریف از مهربانی درمورد دیگران درست است نه درمورد والد و فرزند. این تعریف درمورد رابطه فرزند با مادر و پدرش شرط لازم است؛ ولی تعریف کافی نیست؛ چراکه وقتی صحبت از مهربانی نسبت به دیگران می‌کنیم، مسئولیت مستقیم حقوقی، عرفی، قانونی، شرعی اخلاقی، احساسی و عاطفی نداریم. شاید بتوان گفت وظیفه داریم؛ ولی مسئولیت نداریم؛ اما درمورد فرزند، والدین هم وظیفه دارند و هم مسئولیت. پس شما به‌عنوان والد مهربان بایستی همه ویژگی‌های زیر را داشته باشید تا بتوانید آن‌ها را به فرزندانتان بدهید. برای والد مهربان‌بودن، کافی نیست که به فرزندانتان دائم سرویس بدهید، آبمیوه را اندازه بگیرید، جای خواب او را آماده کنید، لباسش را بر تنش کنید، او را به مدرسه برسانید یا مراقب او باشید ... تمام این‌کارها و رفتارها را خدمتکار یا پرستار هم می‌تواند انجام می‌دهد؛ چه‌بسا به‌خاطر پولی که از شما دریافت می‌کند، از شما هم بهتر انجام می‌دهد. پرسش این‌است‌که به چه والدی می‌توانیم مهربان بگوییم؟ مادر و پدر مهربان باید کردار، پندار و گفتاری در چهارچوب زیر داشته باشد. کم‌دانی، اشتباه، کوتاهی و اهمال در انجام آن‌ها شما را به والد نیمه‌مهربان یا نامهربان تبدیل می‌کند. همان‌گونه در بالا گفته شد مهربانی یک ویژگی ارثی نیست و ما آن‌را در بدو تولد با خود به این دنیا نمی‌آوریم؛ بلکه باید از مادر و پدر خود بیاموزیم. یا اگر آن‌ها مهربانی را به ما نیاموخته باشند، خودمان البته اگر بخواهیم می‌توانیم در پروسه رشد در زندگی‌مان خود را به فرد مهربانی تبدیل کنیم و روزی‌که مادر یا پدر شدیم موارد زیر را درمورد فرزندانمان رعایت کنیم تا وظیفه و مسئولیت خود را به‌عنوان والد مهربان به‌درستی انجام داده باشیم به‌این‌امیدکه فرزند ما فردی مهربان شود:
1. سرویس و خدمات‌دادن به فرزند؛ نگه‌داری، مراقبت، بهداشت، تغذیه، خواب و استراحت، تحصیل، ورزش و ... دراین‌مورد بیشتر مادران و پدران نقش و وظیفه خود را به‌درستی انجام می‌دهند.
2. مقایسه‌نکردن فرزند با دیگری؛ از عواملی که والدی را نامهربان می‌کند همین مقایسه فرزندمان با دیگری‌ست. مثلاً به او بگوییم: «ببین پسرخاله‌ات دکتر شده»؛ «دیدی دختر فلانی چقدر مؤدب بود» یا «نگاه کن همکلاسی‌هایت درس می‌خوانند اما تو فقط بازیگوشی می‌کنی». چنین جملاتی ‌شدیداً آسیب‌زا هستند و هرگز نباید فرزندمان را با فرد دیگری مقایسه کنیم. اگر بخواهیم فرزندمان را در محک مقایسه قرار دهیم می‌توانیم فقط‌وفقط او را با خودش مقایسه کنیم نه با دیگری. مثلاً بگوییم: «تو امروز بیشتر از دیروز درس خواندی»، یا «تو امروز بیشتر از هفته پیش ورزش کردی و این من را خوشحال می‌کند». این‌گونه ما او را با خودش مقایسه می‌کنیم که بسیارسازنده است.
3. سرزنش‌نکردن؛ زمانی‌که ما از فرزندمان به نادرستی انتقاد می‌کنیم؛ یعنی او را نکوهش می‌کنیم. اگر سر موضوعی به او سرکوفت بزنیم؛ یعنی او را سرزنش کرده‌ایم. مثلاً بگوییم: «چقدر بی‌دست‌وپا هستی». اگر از فرزندتان انتظار و توقع بیش‌ازحد توانش داشته باشید، آسیب جدی به سیستم روانی و باورهای فرزندتان می‌زنید؛ زیرا اگر او نتواند انتظاراتتان را برآورده کند، او را با رفتار و کلامتان سرزنش می‌کنید؛ آن‌زمان شما به‌عنوان مادر یا پدری‌که چنین رفتار سرزنش‌آمیزی با فرزندتان داشته‌اید می‌توان گفت مادر یا پدری نامهربان هستید. این مشکل شماست؛ زیرا توانایی‌های فرزندتان را نمی‌شناسید و از او انتظار بیش‌ازاندازه او دارید.
4. تحقیر‌نکردن؛ کوچک و حقیرشمردن فرزند یا ندیدن و نشناختن ویژگی‌ها یا گوش‌نکردن به نظرات او باعث احساس بدی در فرزند ما می‌شود که به حرمت نفس او آسیب جدی می‌زند و اگر مادر یا پدری چنین‌کاری را انجام بدهند می‌توان به آن‌ها برچسب والد نامهربان زد.
5. به‌رسمیت‌شناختن هویت فرزند؛ فرزند ما از لحظه‌ای که پا به دنیا می‌گذارد دارای نیازها، خواسته‌ها و تمایلات متفاوتی از والدین خود است. به‌تدریج که بزرگ‌تر می‌شود افکار و نظام باورهایش همخوانی زیادی با مادر و پدر خود نمی‌یابد؛ چراکه او موجودی مستقل بوده و باید باشد. کوشش‌های مادران و پدران دراین‌جهت باید باشد که فرزندشان را آماده یک زندگی مستقل کنند که احتمالاً با روش زندگی والدینش متفاوت خواهد بود. اگر والدین این واقعیت را نپذیرند که فرزند آن‌ها هویتی کاملاً متفاوت و مستقل از آن‌ها دارد، مجبور خواهند شد نظرات، خواسته‌ها، احساسات، افکار خود را به فرزندشان تحمیل کنند. چنین اجباری درجهت تحمیل خواسته‌های والدین می‌تواند برای فرزند ما بسیارگران تمام شود و آسیب جدی به باورهای استقلال‌طلبانه او درجهت رشدش در زندگی بزند. والدی که چنین تحمیلی را به فرزندش عملی می‌کند، نمی‌تواند والدی مهربان باشد.
6. خشونت فیزیکی علیه فرزند؛ اگر والدین علیه فرزندشان از خشونت فیزیکی یعنی تنبیه و کتک‌زدن استفاده کنند، معنایش این‌است‌که فرزندشان انتظارات مادر یا پدرش را برآورده نکرده است؛ اما پیامی که کتک‌زدن به فرزند می‌دهد، این‌ است‌: تو بی‌ارزشی؛ مستحق کتک‌خوردنی؛ دوست‌داشتنی نیستی. در آخر اینکه این رفتار والدین چنین پیامی به فرزندمان می‌دهد که در بزرگ‌سالی یا دیگران را برای تحمیل نظراتت کتک بزن! یا اجازه بده دیگران تو را کتک بزنند! شما بگوئید آیا چنین والدی می‌تواند مهربان باشد؟ پاسخش حتماً خیر است.
7. به‌رسمیت‌شناختن آزادی فرزند؛ آزادی یکی از عواملی مهمی‌ست که انگیزه لازم را برای پیشرفت در فرزندمان به‌وجود می‌آورد. فرزند شما باید بتواند آزادانه درمورد خواسته‌ها، آرزوها و افکارش با شما به‌عنوان مادر یا پدر گفت‌وگو کند. دراین‌مسیر، شناخت متقابلی بین فرزند و والد به‌وجود می‌آید. فرزند ما باید هم در بیان آزاد باشد، هم در رفتار و افکار. به‌رسمیت‌شناختن آزادی فرزند یعنی داشتن چهارچوبی برای آزادی فرزند که باید بین والدین و فرزندان مشارکتی تعیین و مشخص شده باشد. اگر بدون شرکت فرزندتان آن چهارچوب را تعیین کنید، چگونه انتظار دارید رفتار درستی با شما یا با دیگران در جامعه داشته باشد؟ چطور برای پیشرفت آینده‌اش نقشه و برنامه‌ داشته باشد؟ محدودکردن آزادی او بدون شناخت چرایی آن و درکش ازسوی فرزندتان نشان‌دهنده نامهربانی شماست.
8. به‌رسمیت‌شناختن حرمت نفس فرزند؛ بسیاری از مادران و پدران وقتی صحبت بر سر حرمت نفس می‌شود، آن‌را با احترام‌گذاشتن اشتباه می‌گیرند. احترام‌گذاشتن در فرهنگ ما به‌معنای استفاده از الفاظ مؤدبانه مقابل دیگران، از حق خود گذشتن در مقابل افراد مسن‌تر و ... اما گفت‌وگوی ما درمورد حرمت، از احترام‌گذاشتن متفاوت است. به‌رسمیت‌شناختن حرمت نفس فرزند یعنی باارزش‌دانستن او، تفهیم خوب‌بودن به او، برابر‌دانستن حق‌وحقوق او و مهم‌بودن او. پس اگر به‌عنوان والد، فرزندتان را باارزش نمی‌دانید یعنی او را در تصمیمات خود (البته مناسب با مقتضای سنش) شریک نمی‌کنید. اگر او را انسان خوب و مهربانی نمی‌دانید و می‌گویید: «بچه بدی هستی» حتماً والد نامهربانی هستید.
9. بدون چشم‌داشت و توقع به فرزند سرویس و خدمات‌دادن؛ همان‌طورکه در عامل شماره یک اشاره شد، سرویس و خدمات‌دادن به فرزند یکی از معیارهایی‌ست که نشان می‌دهد مادر یا پدری مهربان هستیم؛ اما این سرویس و خدمات‌دادن و همه نکات اشاره‌شده در بالا حتماً باید بدون چشم‌داشت از آن‌ها در آینده باشد. پدر یا مادری که باور دارد برای روز مبادا فرزند آورده‌ام و بچه‌ام باید عصای دستم در دوران پیری باشد یا این‌همه خرجش کردم، شب‌بیداری و زحمتش را کشیدم، جوانی‌ام را گذاشتم و ... پس اگر ما انتظار داریم که فرزندمان در آینده از ما سپاسگزار باشد یا ما را در سختی‌ها کمک کند یا ما را از تنهایی درآورد، نشان می‌دهیم که والدی مهربان نیستیم. محبت و مهربانی با دیگران به‌ویژه فرزند باید داوطلبانه و بدون چشم‌داشت باشد نه از روی اجبار و انتظار.
10. وقت‌گذاشتن و تفریح با فرزند نه خریدن اسباب‌بازی‌های گران. درجوامعی‌که فاصله طبقاتی در آن به‌راحتی قابل‌دیدن است؛ در جامعه‌ای که شهروندانش به‌هردلیل قانع‌کننده یا غیرقابل‌باوری کتاب نمی‌خوانند؛ در جامعه‌ای که تفاوت درآمد بین شهروندانش سر به هزاران و ده‌ها هزاربرابر می‌زند؛ در جامعه‌ای که حداقل نرخ طلاق 30‌درصد است، بسیاری از والدین اجباراً درگیر کارکردن برای رسیدن به درآمدهای خوب یا رسیدن به حداقل درآمد برای زندگی هستند؛ درچنین‌شرایطی سرگرم‌کردن فرزند با اسباب‌بازی‌های گران، گوشی، تبلت و ... باعث می‌شود که این والدین به‌جای بازی، سرگرم‌کردن فرزند، پارک و سینمارفتن با او، وقت‌گذرانی در امکان ورزشی و ... کوشش کنند که سر فرزند خود را با موارد دیگر گرم کنند. چنین والدی چه بخواهد، چه نخواهد از نقش والد مهربان‌بودن فاصله بسیارزیادی دارد.
کوتاه‌سخن؛ مهربانی با دیگران با مهربانی با فرزند تفاوت ماهوی دارد. پیش‌ازازدواج یا حداقل پیش از والدشدن باید موارد بالا را بیاموزیم. باید درمورد آن‌ها آگاهی و دانایی کافی داشته باشیم تا روزی‌که فرزندمان به‌دنیا آمد بتوانیم ویژگی‌های یک والد مهربان را نسبت به او اعمال کنیم تا او انسانی مهربان شود و از موهبت زندگی‌کردن لذت ببرد. صرف‌اینکه والد هستیم معنایش والد مهربان‌بودن نیست. مهربان‌بودن هنری‌ست آموختنی، کوشش کنیم پیش از والدشدن این هنر را بیاموزیم.

دکتر علی‌اصغر شاملو

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه