بهبهانه سال 97؛ سال سگ
هاپوهای خاطرهساز کودکی را بشناسید
پیشازاینها برای نسلی که در دنیای اینترنت و دیجیتال؛ کودکی نکرده است، دیدن کارتونها و سریالهای تلویزیونی مثل یک فریضه واجب بود. کارتونهایی که دلبستگی زیادی به آنها داشتیم و پای خیلیهایش یک دل سیر خندیدهایم یا اینکه گولهگوله اشک ریختهایم! کاراکترهای کارتونها قهرمانهایمان شدهاند و برایشان شخصیتی بیشاز یک کارتون قائل بودیم. برایِهمین، گوشهوکنار هر سریال و کارتون را ششدانگ تماشا میکردیم و ریزترین جزئیات را بهخاطر داشتیم و حتی صدایشان را درمیآوردیم. سال ۹۷ به تقویم سال حیوانی؛ سال «سگ» است. کمترکسی «شتر» و «گاو» و «خرس» معروفی میشناسد اما تعداد سگهای نوستالژیکی که میشناسیم، بیشازاین حرفهاست. بههمینبهانه، سری به گنجینه خاطراتمان زدیم تا ببینیم چه سگهایی برایمان نوستالژیک شدند؟
بیشک «لوک خوششانس» از محبوبترین کارتونهای تلویزیونی زمان خودش است. کابوی خوششانسی که شهر به شهر با اسبش میگردد و خلافکاران را حسابی تنبیه میکند. کنار اسب باهوش و جدی آقای خوششانس؛ یک سگ قهوهای بهنام «بووشوگ» نیز همیشه شل و وارفته راه میرود که گهگاه حرفهای بامزهای برای مخاطبان میزند؛ حرفهایی که انگاری لوک نمیشنود و فقط ما مخاطب آن هستیم. همین سگ شُل برای خودش شخصیت خاصی قائل است و میپندارد در بسیاریازموارد حسابی به لوک کمک کرده است. نقطهضعف او استخوان است و هنگام دیدن استخوان، از خودش بیخود میشود. بههرحال، سگ لوک خوششانس هیچ شباهتی به سگهای زرنگ باقی لیست ندارد اما شاید بیشاز خیلیهایشان خاطرهساز و نوستالژیک باشد؛ چون در سالهای اوج لوک خوششانس، بار زیادی از بامزگی این سریال محبوب را بهدوش کشید.
کارتون «مهاجران» از نوستالژیکترین کارتونهای تلویزیون است. خانوادهای که قصد دارند از انگلستان به استرالیا مهاجرت کنند و همین موضوع، ماجراهای این سریال کارتونی را بهوجود میآورد. خانوادهای با سه فرزند بهنام «لوسیمی»، «کیت» و «کلارا». آنها یک همسایه اعصابخردکن بهنام آقای پتیبل داشتند که مردی با کلاه بلند و سیاه و اهل تفاخر بود. آقای پتیبل هربار از کالسکهاش پیاده میشد تا داستان جدیدی بهوجود بیاورد. جالبآنکه او سگی قهوهای از نوع تیره نیز داشت که در کنارش حرکت میکرد و اطوارهایی شبیه آقای پتیبل داشت تا مخاطب به رفتارهای سگ فخرفروش نیز حسابی بخندد. «سگ آقای پتیبل» نیز یکی از سگهای نوستالژیک این فهرست است.
«این علامت حاکم بزرگ میتیکومان است؛ احترام بگذارید!» قبول کنید که «سفرهای میتیکومان» کارتون خاطرهانگیزیست؛ هرچند آنقدر پخش شده که بچههای دهه نودی نیز آنرا دیدهاند. این کارتون هم یک سگ شناختهشده داشت: «زومبه!» سگی پرزور اما گاهی ترسو که همراه همیشگی «سگارو» و دوستانش بود. آنها به شهرهای مختلف سفر و به تخلفات صورتگرفته رسیدگی میکردند. ادا و اطوارهای زومبه و نوع شبهحرفزدنش و حتی خندیدن و گریهکردنهایش، یکیاز بامزگیهای این سریال کارتونی قدیمی بود.
«حنا؛ دختری در مزرعه» الگوی تعداد زیادی دخترهای دهه شصتی بود. دختر آرام و صبوری که هرقسمت خروارخروار پیام اخلاقی به مخاطبش میداد و در خلاصه کلام هرچه خوبی در دنیا بود، «حنا» همه را انگاری یکجا داشت. او البته سگ سیاه و وفاداری داشت که در طول سریال آنرا بارها به اسم «پاکوتاه» صدا میکرد؛ سگی که تنهاییهای «حنا» را پر کرده بود.
«گالیور» دنبال پدرش میگردد و همراه سگش «تگ» راهی سفر میشوند تااینکه به سرزمین لیلیپوتها میرسند؛ مردمیکه چندسانتیمتر بیشتر نیستند و تبدیل به دوستان «گالیور» میشوند. لیلیپوتها لحظات زیادی از کارتون سوار بر «تگ» میشوند و لحظات شیرینی را برای مخاطب میسازند.
«تنتن» قهرمان بسیاری از دهه شصتیها و پنجاهیها بود و اغراق نیست بگوئیم عشق خبرنگاری را تنتن در دل بسیاریازآنها کاشت. خبرنگار زبر و چابکی که سگی مثل خودش و با نام «میلو» داشت؛ بهطوریکه انگار از هوش و ذکاوت خبرنگاری «تنتن» بهره گرفته بود.
تصور کنید که یک سگ، معاون کلانتر است! سگی که بهگفته جمله معروف تیتراژ؛ پشت ستاره حلبیاش، قلبی از طلا دارد. ایرج رضایی «معاون کلانتر» را دوبله کرد تا تبدیل به یکیاز سگهای محبوب کارتونی شود. معاون در طول این کارتون قرار است به مشکلات حیوانات رسیدگی کند و هربار هنگام رسیدگی بهایناتفاقات و مشکلات، قصههای این سریال کارتونی را میساخت. این کارتون ساخت ۱۹۶۰ بود و در دهه 60 چندین و چندبار پخش شد.
حتما «گوریلانگوری» را بهخاطر دارید. گوریل غولپیکری که با قد ۱۵متریاش همه را شوکه میکرد. گوریل بنفشی که عاشق انگور بود و هنگام دیدن انگور، کنترل خود را ازدست میداد و مدام میگفت: «انگوری انگوری!» آقای گوریل در هرقسمت همراه با سگ کوچک و وفاداری بهنام «بیگلیبیگلی» سوار یک ماشین کوچک بود و از جایی به جای دیگر میرفت که ماجراهای کارتون سر راهشان قرار میگرفت تا «بیگلیبیگلی» از سگهای نوستالژیک کودکی همه ما باشد.
«گربه سگ!» اینبار کنار یک سگ، با یک گربه هم طرفیم. «گربه سگ» بیشک یکیاز محبوبترین و بینظیرترین کارتونهای تلویزیونی بوده است که از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ پخش شد. یک گربه و یک سگ که باهم برادرند و بهشکلی معکوس بههم چسبیدهاند. گربه و سگ روحیات متفاوتی دارند. گربه بیشتر منطقی و سگ، شخصیتی کاملا عاطفی دارد و همین تفاوت، شیرینی ماجراهای آنها را میساخت.
«اودی» بهعنوان دوست صمیمی «گارفیلد» نیز از سگهای محبوب و دوستداشتنی هنردوستان است که رفاقتی شیرین و عجیب را بین دو حیوان که دشمن دیرین یکدیگر نامیده میشوند، بهنمایش گذاشت. این سگ با آن زبان بزرگ قرمزش که شاخصه طراحیاش بود، همیشه قربانی گندکاریهای گارفیلد بود و معصومانه آزار میدید.
یکیاز بهترین نمونههای کلاسیگ سگ در دنیای انیمیشن، «پلوتو» است که در سال 1930 توسط والتدیزنی خلق شد. نسلهای مختلفی شاهد کارهای بامزه این موجود بودند و شاید عجیبترین نکته دربارهاش این بود که سگ دستآموز یا بهعبارتی حیوان خانگی یک موش معروف یعنی «میکیماوس» بهشمار میرفت.
کدام اهل کارتونی هست که «اسنوپی» را بهخاطر نداشته باشد؟ او بیبروبرگرد چهرهای ماندگار و آیکونیک در کارتونهایی با محوریت شخصیت سگ است و شهرتش به چنان ابعادی رسید که برندهایی همچون MetLife و Aerospace Safety از طرح آن در تبلیغات خود استفاده کردند. او و دوست محبوبش چارلی گراند متعلق به دهه 1950 هستند که با محبوبیتی فراگیر به سالهای بعد رسیدند.
سگهای زیادی را میتوان دراینلیست جای داد که حتما آنها را هم در گوشهوکنار کارتونهای کودکیمان دیدهایم. مثل «اسپایک» در تام و جری، «هاکلبری هاوند» قهوهای در کارتون خانواده دکتر ارنست و «رکسیو» و...
عطیه همتی/ مهر