• شماره 2163 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۶ بهمن

خودنویس

تمدید خواهم کرد
اقامتم را
میان کشورِ دستانت
بوی نعناء و پونه پیچیده
لبِ مرز شهر چشمانت
در پس پرچین چارقد گُل‌دار تو؛
گویی دُکان عطاری‌ست
تو باش و آرامش مرا ورق بزن
میان روزهای دل‌تنگی تقویم!

مرتضی سنجری

 

 

مکالمه‌ها
از خطوط لب‌هایت رد نمی‌شود
اعصاب تلفن‌ها بهم می‌ریزد
و جهان روی هیچ میزی
با خدا به توافق نمی‌رسد
ضربان‌هایم ساعتت را
دست‌به‌سر می‌کند
مغزم فرو‌می‌پاشد
توی لیوان
هات چاکلتت
قبل از آنکه تصور کنی
کسی دیگر هم می‌تواند
عشق را زنده‌به‌گور بکند

یاسر براتی

 

 

حبس‌تر از توام
چون ریشه‌ای در خاك به خواب رفته ...
خنده‌ام از چشم‌هایم بیرون می‌چكد
در اتاقی كه جای خالی‌ات را قاب كرده‌ام
دفترم، درد رفتنت را ورق می‌زند
و تمام قصه‌ات اسیر بغض قلم می‌شود ...
بگذار سكوت شب، خواهش را بشكند
خاك را از پوستت بتكان
تا خنده‌ام به چشم‌هایم برگردد
تا ریشه‌های خفته بیدار شوند
تا جوانه شوم بر شاخه‌ای
كه سال‌ها در پاییز مانده است ...
بگذار بشنوم آواز بودنت را ...
نگاه كن آن دورها
غروب بر گونه خورشید بوسه می‌پاشد ...

سارا رضایی

 

 

سیه‌روزم و اقبالم چو شب تاریک گشته
تمام برگ و بارم زرد چون پاییز گشته
غریب افتاده‌ام اینجا میان گله‌ای گرگ
پُرم چون کاسه‌ای که صبر او لبریز گشته

راضیه اخلاقی راد

 

 

به یغما برده‌ای مرا،
ای که چشم‌هایت
پای‌کوبی صد کولی عاشق
لب‌هایت،
شطه‌های به خون نشسته خوزستان
خنده‌هایت،
طنین خوش روزهای کودکی
تن‌پوش تنت،
عطر شالیزارهای سرزمین مادری
دوست‌داشتنت،
لذت قدم‌زدن
در خیابان‌های بارانی ولیعصر
محبوب من
تو سرزمین من هستی
منصفانه نبود
در این جغرافیای بی‌حدومرز
عاشقت نمی‌شدم

محدثه بلوکی

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه