آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
نقش میراث تمدن‌های گذشته در چشم‌انداز اقتصادی آیندگان
کد خبر: 343817 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۲ شنبه ۱۵ مهر - 06:26

نقش میراث تمدن‌های گذشته در چشم‌انداز اقتصادی آیندگان

«ثروت» هرگز از ناکجا ظاهر نمی‌شود و در مقیاس کشوری، برای دستیابی به آن؛ به چیزهایی نظیرِ «شانس»، «تلاش» و «مزیت تاریخی» بسیار نیاز داریم. اندازه‌گیری رونقِ یک کشور می‌تواند به‌اشکال مختلف همچون «تولید ناخالص داخلی» (GDP)، «درآمد ناخالص ملی» (GNI) یا «برابری قدرت خرید» (PPP) باشد. موفق‌ترین کشورهای امروزی، تسلط مالی خود را مدیون انتخاب‌های دولت‌های اجدادیِ خویش هستند؛ اگرچه برخی از این انتخاب‌ها حتی امروز نیز در مناقشات، فرورفته است. کشورهای عربی مانند «امارات» و «قطر»، کشورهای اروپایی مانند «نروژ» و «سوئیس» و کشورهای آسیایی مانند «سنگاپور»، بازیگران کلیدی در اثبات این‌موضوع هستند. به‌هرروی، داستان چگونگیِ شکوفاییِ این تمدن‌ها در قرن‌های قبل، برای درک اقتصاد در قرن بیست‌ویکم حیاتی‌ست. گزارش 24 سپتامبر 2023 در World Atlas به‌این‌موضوع می‌پردازد.

شکوفاییِ خاورمیانه؛ میراث تجارت‌های کهن
هنگام بحث درمورد خاورمیانه؛ به‌ویژه کشورهایی مانند «قطر» و «امارات متحده عربی»، ضروری‌ست که تاریخ ریشه‌دار آن‌ها در تجارت و بازرگانی به‌رسمیت شناخته شود. یکی از اولین اَشکالِ تجارت دراین‌منطقه، تجارت کالاهایی مانند «کُندر» (گیاهی دارویی از راسته افراسانان) و «مُر» (نوعی صمغ یا سقز طبیعی) بود؛ کالاهای ضروری برای اهداف مذهبی و دارویی در دوران باستان. این‌شبکه‌های تجاری، چارچوب‌های اولیه‌ای را تعیین کردند که بعداً به نظام‌های اقتصادی گسترده تبدیل شدند. وجود دولت-شهرهای باستانی در منطقه، مانند شهرهای سومری بین‌النهرین، به پایه‌گذاریِ جوامعی کمک کرد که بعدها به کشورهایی آباد تبدیل شدند. این دولت‌شهرها مراکز تجاری، حکومت‌داری و فرهنگیِ پررونقی بودند. مضاف‌براینکه تجارت، یک ضرورتِ وجودی برای این تمدن‌ها بود؛ زیرا آن‌ها فاقد کالاهای اساسی مانند سنگ، چوب و فلز بودند؛ بنابراین، با سرمایه‌گذاری در تجارت، به پیشرفت‌های فناورانه و فرهنگی که در دیگر ‌مناطق رخ می‌داد، دسترسی پیدا کردند. تجارت در خاورمیانه باستان، با داشتنِ موقعیت جغرافیاییِ مرکزی بین اروپا، آسیای شرقی و آفریقا، کمک بیشتری می‌کرد. درنهایت، انباشت ثروت دراین‌جوامع، منابع سرمایه‌گذاری در هنر، علوم و دیگر فعالیت‌های فکری را دراختیار آن‌ها قرار داد و حلقه‌ای مطلوب ایجاد کرد که بر شکوفاییِ آن‌ها افزود.

شکل‌گیریِ قدرت‌های اروپایی بر روی ویرانه‌های تمدن باستان
در قاره سبز، کشورهایی مانند «لوکزامبورگ»، «نروژ» و «سوئیس» ریشه در جوامعی درهم‌آمیخته دارند که تمدنی را بر روی جامانده‌هایِ تمدن قبلی ایجاد کردند. دوره‌های متناوبِ زمان صلح و درگیری، به این جوامع امکان داد تا جمع‌آوری مالیات و هزینه برای پیشرفت‌ها جهتِ دستیابی به خودمختاری و خودگردانی را توجیه کنند؛ مثلاً «لوکزامبورگ»، تاریخی قرون‌وسطایی از استحکامات استراتژیک دارد (این نام دراصل به‌معنای «استحکامات» بوده) که به آن اجازه می‌داد سطحی از استقلال و کنترل را اعمال و به‌تدریج، زمینه را برای نقش مدرنِ خود به‌عنوان یک «مرکز مالی» فراهم کند. بخشی از این ذهنیت، برای تمام اروپا، ناشی از افول ناگهانیِ «امپراتوری روم» است: بسیاری از کشورهای اروپایی تلاش کردند تا ازطریق توان نظامی، فرهنگی و مهندسی، جانشین «امپراتوری روم» شوند. مشارکت تاریخیِ «نروژ» در فعالیت‌های دریایی؛ ازجمله وایکینگ‌های بدنام نیز زمینه‌ای را برای اقتصاد دریاییِ قدرتمندی فراهم کرد. وایکینگ‌ها هم فاتح و هم تاجر بودند؛ آن‌ها از آمریکای شمالی تا آسیا تجارت می‌کردند. انزوای منطقه‌ایِ آن‌ها به‌دلیل آب‌وهوای نابخشودنی و هویت فرهنگیِ متحد، به آن‌ها کمک کرد تا در قرن بیستم به‌عنوان موجودیتِ مستقل ادامه دهند. درمورد «سوئیس» نیز باید گفت؛ به‌لطف بی‌طرفیِ سیاسی و سازوکارِ حقوقیِ قابل‌اعتمادش، در اوایل قرون‌وسطی، خود را به‌عنوان «پناهگاه بانکداری» تثبیت کرد. سیاستِ «بی‌طرف‌‌بودنِ» این‌کشور، به دهه 1500 برمی‌گردد که ویژگیِ جذابی برای سرمایه‌گذاران در همه‌جاست. این‌رویه، تعامل اولیه با بانکداری، راه را برای نظامی که اکنون یک سیستم مالی پیشرفته و بسیار باثبات است، هموار کرد.

نگرش سلسله‌های آسیایی؛ ریشه اقتصادهای بازِ امروز
آسیا نیز نمونه‌هایی را دراین‌فهرست دارد که پایه‌های باستانی‌شان، به موقعیت اقتصادیِ مدرنِ آن‌ها کمک کرده؛ مانندِ «سنگاپور». این‌کشورِ جزیره‌ای، دارای سابقه تجارت دریایی‌ست که ریشه‌هایش به دورانی بازمی‌گردد که به‌عنوان بخشی از مسیرهای تجاریِ باستانی، شرق را به غرب متصل می‌کرد. انباشتِ ثروت و نفوذ سلسله‌ها در مناطقی مانند «چین» و آسیای جنوب‌شرقی نیز نقش مهمی در شکل‌دادن به اقتصادهای پررونق آسیاییِ امروز ایفا کرد؛ مثلاً دودمان‌هایی نظیرِ «تانگ» و «مینگ» که به‌دلیل تأثیرشان بر تجارت و علم و فرهنگ، شهرت داشتند؛ محیط‌هایی را پرورش دادند که نوآوری‌های اقتصادی می‌توانست در آن‌ها شکوفا شود.

تکامل؛ از دوران باستان تا شکوفایی مدرن
انسان‌ها، شکست و موفقیت خویشاوندانِ اجدادی را به‌واسطه «علیت» به‌ارث می‌برند. هیچ ملت بزرگی، بدون وجود پشتوانه و از روی هوا ظاهر نشده است؛ مثلاً ظهور «صنعت نفت» در خاورمیانه را می‌توان به‌عنوان توسعه‌ای از مشارکت تاریخیِ این‌منطقه در تجارت (هرچند با کالاهای مختلف) درنظر گرفت. ساختارهای اقتصادیِ ساخته‌شده در اطراف مسیرهایِ تجاریِ اولیه؛ و کالاهایی مانند «کُندر» و «مُر»، در قالبِ «اقتصادهای مدرن مبتنی‌بر نفت» که امروزه می‌بینیم، تکامل یافته‌اند. به‌طورمشابه، نظام‌های بانکی جاهایی نظیرِ «سوئیس» نیز یک‌شبه ظاهر نشدند. این مؤسساتِ مالی برپایه قرن‌ها تخصص، ثبات سیاسی و اعتماد ساخته شده‌اند؛ ارزش‌هایی که درطول‌زمان پرورش یافته‌اند و ریشه در تاریخ قرون‌وسطاییِ آنجا دارند. در آسیا، شیوه‌های باستانیِ دریانوردی، با کشتیرانی و بخش‌های مالیِ پیچیده جایگزین شده؛ اما تمرکز بر تجارت و بازبودنِ اقتصادی، همچنان باقی‌ست. کشورهایی مانند «سنگاپور»، با تمرکز بر سیاستِ تجارتِ باز و سازگاریِ اقتصادی، توانسته‌اند خود را از فضاهایِ تجاریِ کوچک، به «مراکز اقتصادیِ جهانی» تبدیل کنند. این انتقال از اقتصادهای باستانی به اقتصاد مدرن، تصادفی نبوده است. آن‌ها نتیجه انتخاب‌های عمدی، روندِ خوش‌اقبالی‌ها و تواناییِ سازگاری و تکامل بودند. همان‌طورکه به چشم‌انداز اقتصادی مدرن نگاه می‌کنیم، به‌طور فزاینده‌ای روشن می‌شود که ریشه‌های رفاه، اغلب به عمق خاکِ تاریخ می‌رسد.

کیفیت‌ها و ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد
درحالی‌که هر کشور، محصولِ رویدادهایی تاریخی‌ست که به وضعیت اقتصادیِ آن کمک کرده است؛ اما ویژگی‌هایی خاص است که باعث می‌شود هر کشورِ مرفه، متمایز شود؛ مثلاً «قطر» و «امارات» از موقعیت جغرافیایی‌شان به‌نفع خود استفاده کرده‌اند. آن‌هاکه در تقاطعِ شرق و غرب قرار گرفته‌اند، به «قطب‌های مدرن هوانوردی و کشتیرانی» تبدیل شده‌؛ و نقش باستانیِ خود را به‌عنوان مراکز تجاری، بازتاب می‌دهند. به‌طورمشابه، «سوئیس» سُنتِ بی‌طرفی و ثبات خود را حفظ کرده است که آن‌را به مقصدی جذاب برای فعالیت‌های مالیِ جهانی تبدیل کرده. این ویژگی به‌خوبی با تاریخ قرون‌وسطاییِ آن همخوان بوده است؛ که همیشه از تبدیل‌شدن به «میدان جنگ» برای قدرت‌های اروپایی اجتناب؛ و درنتیجه، از ثروت و منابع خود محافظت می‌کرد. ازسوی‌دیگر، «نروژ» میراث دریانوردیِ خود را به یک صنعت مدرن دریاییِ قوی، با تمرکز بر انرژی‌های تجدیدپذیر (به‌ویژه بهره‌برداری از منابع فراوان انرژی آبی)، هدایت؛ و ریشه‌های وایکینگی‌اش را به «تعهد به پایداری و نظارت بر محیط‌زیست» تبدیل کرده است تا این‌گونه از سایر کشورها متمایز شود. در آسیا، موقعیت استراتژیکِ «سنگاپور» و بازبودن آن برای تجارت، درطول‌تاریخ ثابت مانده است. آنچه آن‌را قابل‌توجه می‌کند، توانایی‌اش در خدمت به‌عنوان «دیگ ذوب فرهنگ‌های مختلف آسیایی» است و درعین‌حال، تمرکز قوی بر نوآوری و حکمرانیِ فناورانه که منعکس‌کننده ریشه‌هایش در تجارت دریایی و تبادل فرهنگیِ باستانی‌ست.

نقش مزیت تاریخی؛ و نمونه‌ای به‌نامِ ایالات‌متحده
«ایالات‌متحده» که اغلب به‌اشتباه آن‌را یک «کشور تازه ثروتمند‌شده» می‌خوانند، برای مدت طولانی‌تر از آنچه بسیاری تصور می‌کنند، یک «نیروگاه اقتصادی» بوده است. درحالی‌که بسیاری، رونق این‌کشور را به گذشته استعماری‌اش یا مؤسسات وارداتی از اروپا نسبت می‌دهند، ماجرا اما با منابع ذاتیِ این سرزمین و شبکه‌های تجاری اولیه تأسیس‌شده آغاز می‌شود. این‌منطقه درگیر تجارت گسترده بود؛ به‌ویژه در صنعت «خَز». جوامع بومی در ‌مبادلاتِ اولیه مهم بودند و این‌منطقه را به‌عنوان مرکزی تجاری ایجاد کردند. خودِ زمین، سرشار از منابع مختلف؛ از خاک حاصلخیز گرفته تا مواد معدنی و الوار، زمینه را برای جغرافیایی فراهم کرد که به یکی از مرفه‌ترین کشورهای جهان تبدیل شد. البته اذعان به نقش «برده‌داری» در اقتصاد اولیه آن، ضرور‌ی‌ست. استثمارِ کارگرانِ برده‌شده، به‌میزانی قابل‌توجه تولیدات کشاورزی را (به‌ویژه در محصولاتی مانند تنباکو و پنبه) افزایش داد که درطول سال‌هایِ شکل‌گیری آن، فشاری غیراخلاقی؛ اما ‌انکارنشدنی برای توسعه اقتصادی‌اش ایجاد کرد. «ایالات‌متحده» با دنبال‌کردنِ شیوه انتقالیِ «بریتانیا» به‌روش‌های تولید صنعتی، سازگاری اقتصادی خود را نشان داد و بااستفاده‌از منابع موجود و ادغام فناوری‌های جدید، توانست جایگاه خود را به‌عنوان یک مرکز اقتصادیِ جهانی حفظ کند.

دست‌اندازهای اخلاقی؛ چالشی در مسیر پیشرفت
هیچ سفری به‌سوی سعادت، بدون دست‌اندازها و موانعِ آن نیست. هریک‌از این‌کشورها با چالش‌ها و مناقشاتی روبرو بوده‌اند که نیازمندِ ناوبریِ دقیق بوده است؛ مثلاً مدرنیزاسیون سریع در کشورهایی مانند «قطر» و «امارات» گاهی‌اوقات به سؤالاتی درمورد حفظ میراث‌فرهنگی آن‌ها منجر شده است. این‌کشورها حتی با ساختن آسمان‌خراش‌ها و دیگر نمادهای ثروتِ مدرن، گام‌هایی برای نهادینه‌کردنِ مطالعه و جشن‌گرفتنِ تاریخِ خود برداشته‌اند. جوامع اروپایی مانند «سوئیس» نیز به‌دلیل قوانینِ اَسرارِ بانکی‌ موردانتقاد قرار گرفته‌اند که برای فعالیت‌هایِ مالی، کمتر «اخلاقی» عمل می‌کنند؛ باوجوداین، «سوئیس» تلاش کرده است با مقررات مالی بین‌المللی مطابقت داشته باشد و میراث تاریخی‌اش را با ملاحظات اخلاقیِ مدرن، متعادل کند. به‌طورمشابه، «نروژ» مجبور شده با معضلات اخلاقی که ثروت نفتی‌اش ایجاد می‌کند (نگرانی‌های زیست‌محیطی) دست‌وپنجه نرم کند. این‌کشور سرمایه‌گذاری‌ِ قابل‌توجهی در انرژی‌های تجدیدپذیر انجام داده؛ اما این انتقال هنوز کامل نشده؛ زیرا همچنان روزانه حدود 1558‌بشکه نفت صادر می‌کند! در «سنگاپور»، باتوجه‌به جمعیت متنوعی که دارد، چالش، اغلب ایجاد تعادل بین «رشد اقتصادیِ سریع» و «انسجام اجتماعی» بوده است. دراین‌شرایط، ارزش‌های محافظه‌کار محلی سریعاً با ارزش‌ها و شیوه‌هایی مواجه می‌شوند که نیازمندِ احتیاط و رعایت نکات ظریف هستند. دولتِ ‌آن، بر آموزش و سیاست‌های اجتماعی تمرکز کرده است تا اطمینان حاصل کند که رفاه به‌قیمت وفاق اجتماعی یا محو هویت‌های فرهنگی، تمام نمی‌شود.

و یک نتیجه‌گیریِ کوتاه
رونق اقتصادی جوامعِ مدرن، عمدتاً ریشه در گذشته تاریخی‌شان دارد. از مسیرهای تجاریِ تمدن‌های خاورمیانه باستان تا شیوه‌ بانکداری اروپایِ قرون‌وسطی و تجارت دریاییِ سلسله‌های آسیایی؛ میراث نیاکان ما همچنان بر چشم‌اندازِ اقتصادیِ روز تأثیر می‌گذارد. درحالی‌که هر کشوری، با چالش‌ها و مناقشات خود روبرو بوده؛ اما سازگاری و استفاده از مزیت‌های باستانی، برای تبدیل‌شدن به یک «کشور ثروتمند» بسیارمهم است.

مصطفی رفعت

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه